پای حرفهای اهالی که مینشینم بخوبی درک میکنم که دلی پردرد دارند اما با ملاحظات و در پرده، لب میگشایند.
سه روزی که پس از چند ماه نرسید
ساعت نزدیک ۱۰ صبح است و کوچهها خلوت هستند. بنابراین با چند زن که به طرف خانه بهداشت روستا حرکت میکنند، همصحبت میشوم.
یکی از بانوان که گویا به دنبال فرصتی برای طرح مشکلات روستاست، میگوید: چند ماهی است که از ۶ صبح تا ساعت ۱۲ شب آب نداریم. وقتی هم وصل میشود آن قدر اندک و قطرهچکانی است که با وجود آنکه اغلب ما پمپ داریم اما به دلیل نبود آب کافی قادر به ذخیره نیستیم.
وی تأکید میکند: درست است که علیآباد روستا است و توقع منطقه شهری را نباید از آن داشته باشیم اما نه این قدر که حتی برای خوردن، استحمام و شستوشو آب نداشته باشیم. به خانه و زندگی ما سری بزنید، بچههایمان از آلودگی مریض شدهاند. شب گذشته تا ساعت ۳۰/۱ بامداد بیدار بودیم و فقط دو تا ظرف آب ذخیره کردیم که امروز بچهها تشنه نمانند. ما هم مسلمان هستیم اما از ماه رمضان آب ندیدیم، با اداره آبفای روستایی تماس گرفتیم، گفتند: سه روزه مشکلتان را حل میکنیم و این سه روز هنوز نرسیده است. همیشه تابستان همین مشکل را داریم وقتی هم گلایه میکنیم، میگویند: بقیه روستاهای این اطراف هم همین طور است! اما چطور مردم میتوانند از روستای «سیاسک» آب بیاورند و همیشه هم آب هست؟
همه محرومیتهای نبود آب
زنی که همراهش است نیز میگوید: تابستان که هوا گرم است ما بیشتر به آب احتیاج داریم اما برای یک دوش گرفتن ساده آب نیست چه برسد به اینکه از کولر و وسایل سرمایشی استفاده کنیم، حتی نانوایی این روستا بسته است چون آب ندارد که خمیر کند. بنابراین باید پولی بدهیم و با ماشین برویم روستاهای اطراف نان بخریم. مشکل دیگر ما فعالیت کارخانه استخوان است که از بوی تعفنش نمیتوانیم زندگی کنیم. از نظر ارتباطات تلفنی هم چندان مناسب نیست و ایرانسل و تلفن بیسیم اصلاً کارایی ندارد. اتوبوسهایی که در این مسیر قرار گرفته نیز بسیار شلوغ و فرسودهاند. در واقع اتوبوسهایی که دیگر مناسب سایر خطوط نیستند در این مسیر فعالیت میکنند. از همین رو هیچ کدام از اتوبوسهای این منطقه کولر ندارد و مردم علاوه بر ازدحام مسافر ناگزیر به تحمل گرما نیز هستند.
بانوی میانسالی اظهار میکند: گرچه چندین کارگاه و کارخانه در اطراف این روستا فعال هستند اما اغلب کارکنان غیربومی هستند. در حالی که هر خانواده در این روستا چند جوان بیکار دارد، حتی بسیاری از دختران جوان با وجود تحصیلات دانشگاهی به دلیل نبود شغل خانهنشین هستند.
وی ادامه میدهد: در این روستا یک داروخانه وجود ندارد که بتوانیم در شرایط اضطراری دارویی تهیه کنیم در حالی که در فضای خانه بهداشت روستا میتوان این داروخانه را دایر کرد.
مشکلات سلامت روان و چالشهای اقتصادی
بیشتر از مشکلات آب و بوی تعفن یا کوچههای خاکی؛ مسایل روانی و اقتصادی مردم علیآباد جدی است. این قضیهای است که چند زن جوان به آن اشاره کرده و میگویند: اینجا خانوادههایی هستند که چهار عضو معلول و کمتوان ذهنی دارند درحالی که توان اقتصادی کافی برای تأمین معاش خود را ندارند. هیچ خیریه یا نهادی هم حمایت چندانی نمیکند مگر با ۴۵ هزار تومان یارانه و ۲۰۰ هزار تومان مستمری از کارافتادگی میتوان گذران زندگی کرد؟ اگر به طور اضطراری به دکتر و درمان نیاز داشته باشیم چون پل هوایی که در ورودی روستاست، آسانسوری ندارد که افراد بیمار را جابهجا کنیم ناچاریم چند برابر هزینه و خودرویی کرایه کنیم، چراکه محل دوربرگردان روستا را به فاصله دورتری انتقال دادهاند. به این ترتیب برای رفتن به مشهد باید بیش از ۳۰-۲۰ هزار تومان هزینه کنیم. نکته دیگر اینکه هفتهای دو روز، پزشک مرد در خانه بهداشت روستا به مداوا مشغول است که اگر ممکن است زمان حضور بیشتر شود و یک خانم دکتر هم فعالیت کند، چون ما نمیتوانیم تمام مشکلاتمان را با دکتر مرد در میان بگذاریم.
دهیاری همیشه بسته است
برای آگاهی از وضعیت روستا به محل دهیاری واقع در کوچه امامحسین (ع) ۱۰ میرویم که با در بسته روبهرو میشویم حتی به شماره همراهی که روی در ورودی گذاشته شده تماس میگیریم ولی موفق به گفتوگو نمیشویم. یکی از روستاییان با گلایه میگوید: دهیاری همیشه بسته است اما اگر قرار باشد بازرس و مسئولی بیاید، آبادی را آب و جارو میکند. به هر روی برای صحبت با تنی چند از ریشسفیدان روستا به مسجد میرویم.
اصغر مزروعی با اشاره به جدیترین مشکل روستا میگوید: بیش از سه سال است که برای رسیدگی به کال این روستا به همه ادارات و دستگاههای مختلف مراجعه کردیم و نهادها، نمایندگان مجلس و حتی روزنامهها و رسانه ها نیز برای رسیدگی به این قضیه آمده و گزارش تهیه کردهاند، اما به نتیجهای نرسیدیم. چند سال پیش گفتند: ساماندهی این کال ۷ میلیارد تومان هزینه میخواهد، ما جواب دادیم شما ۲ میلیارد بدهید بقیه را خود مردم تهیه میکنند، اما خبری نشد. از بوی تعفن و پشه و جانورهای این کال بچههای ما انواع بیماریها را گرفتهاند. بسیاری برای فرار از این وضعیت مسکن خود را فروختهاند.
این عضو شورای روستای علیآباد درباره دلایل بیآبی در روستا نیز میافزاید: به دلیل تابستان و مصرف بالای آب به طور طبیعی مشکلاتی ایجاد میشود. البته منبع اصلی آب مصرفی مردم چاه موتوری است که سالها پیش ایجاد شده و قرار بوده آب ۵۰۰ تا ۶۰۰ خانوار را تأمین کند اما با فروش مداوم انشعابها حال به ۱۳۰۰ خانوار آبرسانی میکند که چرخه این قضیه دچار مشکل شده است. مسئله دیگر اینکه ۵۰ تا۶۰ خانوار از گذشته انشعابهایی غیرمجاز کشیدهاند که هر هفته نیز بازرسان آبفار برای بستن این انشعابها میآیند؛ اما دوباره از سر ناچاری مردم از این انشعابها استفاده میکنند. البته کیفیت آب این منطقه نیز به طور کلی مطلوب نیست و کدر است و برای این موضوع نیز به دستگاهها و نهادها مراجعه کردیم که سودی نداشته اما در شرایط بیآبی مردم به همین آب هم راضی هستند.
قانونی بیخاصیت و نفوذ بعضیها
مزروعی در ادامه خاطرنشان میکند: این کارخانه استخوان نیز ماجرا بسیار دارد و همه از آن خبر دارند. چنان که اداره بهداشت، نیروهای انتظامی و مأموران دستگاه قضایی نیز برای رسیدگی به فعالیت این کارخانه و بوی تعفنش آمدهاند اما نتیجهای نداشته و نفوذ قانون نیز کارایی لازم را نداشت. مسئله دیگر اینکه، از قدیم حرفه مردم این روستا دامداری و کشاورزی بوده اما به دلیل خشکسالی دیگر آبی برای زراعت و دامداری نمانده است. همچنین به دلیل تنگنای اقتصادی توان سرمایهگذاری در زمینه تولید صنایع دستی و... وجود ندارد.
خبرنگار: محبوبه علیپور
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما