به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، مدیریت سازمان صدا و سیما در برهههای مختلف فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته و تصمیم گیری ها و اولویت بندی مدیران براساس سیاستهای متغیر با نتایج متفاوتی روبهرو شده که به تبع آن با ریزش یا افزایش مخاطب همراه بوده است. برخی از صاحب نظران معتقدند یکی از دلایل بی ثباتی و بی نظمی در عملکرد صدا و سیما به تغییرات زودهنگام در انتصاب مدیران بازمیگردد و این مسئله فرصت اجرایی شدن بسیاری از تصمیمات را از آنها میگیرد
از سویی دیگر علیرغم بودجه تخصیص یافته به سازمان صدا و سیما درآمد مالی قابل توجهی از سوی اسپانسرها به این سازمان سرازیر میشود، با این حال اما روند توقف پروژه های تلویزیونی به ویژه سریال های پرخرج بیش از پیش شتاب گرفته و کمبود یا عدم اعتبارات کافی به عنوان اصلی ترین دلیل آن مطرح میشود.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد عدم تطابق ورودی اعتبارات و بودجه به سازمان و خروجی ناامیدکننده آن است. طبق گزارش های منتشر شده بودجه تعیین شده در سال ۹۸، از افزایش حدود ۲۰۰ میلیارد تومانی نسبت به سال قبل حکایت دارد؛ روند متداولی که در بودجهگذاری هر سال جریان داشته است. همچنین مصارف پیشبینی شده افزایش سقف بودجه سال ۹۸ کشور برای این سازمان، ۱۵۰ میلیارد تومان اعلام شده است. البته بودجه سازمان صدا و سیما از محل یارانه و با عنوان هزینههای عمومی و متفرقه تامین می شود. رقم حدودی برای بودجه صداوسیما در سال ۹۸ ، یک هزار و ۸۴۰ میلیارد تومان اعلام شده است؛ این رقم در سال۹۷، یک هزار و ۶۴۶ میلیارد تومان و در سال۹۶ ، یک هزار و ۵۹۸ میلیارد تومان بوده است. همچنین بودجه شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در سال ۹۸ دو میلیارد و ۹۲۰ میلیون تومان اعلام شده است. مصارف پیشبینی شده افزایش سقف بودجه نیز حدود یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان اعلام شده است.
این ها تنها بخشی از مسائلی است که این سازمان با آن روبروست و منجر به عدم موفقیت آن به عنوان بزرگترین و مهمترین رسانه دولتی شده است. برهمین اساس پیرامون سیاست های سازمان، نحوه عملکرد و نقاط و ضعف و قوت صدا و سیما با سیداحمد میرعلایی، تهیه کننده با سابقه سینما و تلویزیون و مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی به گفت وگو پرداختیم. وی این روزها درگیر ساخت مجموعه داستانی «حضرت موسی(ع)» به عنوان یکی از مهمترین و بزرگ ترین پروژه های سریال تلویزیون است و از نزدیک با شرایط سازمان روبروست. گفت و گوی قدس با این تهیه کننده را در ادامه میخوانید.
آقای میرعلایی اخیراً برخی از پروژههای تلویزیونی به دلیل مشکلات مالی و عدم تامین بودجه لازم دچار وقفه در تولید شدهاند. این در حالی است که مدیران رسانه ملی همواره بر اهمیت و ضرورت تولید مجموعههای تلویزیونی تأکید میکنند. به نظر شما این تناقض از کجا نشأت میگیرد؟
به نظرم باید این مسئله را فراتر از سازمان صدا و سیما بررسی کرد. صدا و سیما در موضوعاتی مانند تولیدات فرهنگی و ساخت سریال رکن اصلی محسوب میشود. اینکه میگویم این مسئله فراتر از صدا و سیما است در واقع به این دلیل است که خود سازمان وابسته به یک سری نیازها و شرایط بیرونی است که بر مبنای آن بتواند مسیر لازم را طی کند. صدا و سیما عریض و طویل ترین سازمان و از نظر تعداد پرسنل، کارایی و اهمیت فعالیت و به جهت میزان مخاطبان و تأثیرگذاری با اهمیتترین سازمان کشور است. در واقع این سازمان به جهت برقراری ارتباط با مخاطبان و اهمیتی که در فضای فرهنگی کشور دارد و همچنین میزان تأثیری که در جامعه ایجاد میکند بسیار مهم است. از سویی دیگر جامعه نیز برای این سرمایه گذاری توقع بالایی از رسانه ملی دارد.
نکته اینجاست که در حال حاضر تلویزیون برای ساخت سریال با مشکل بودجه مواجه است و این مشکل تنها متوجه سازمان نیست بلکه بیشتر به منابعی برمی گردد که قرار است آن را تامین کنند. طبیعتاً صدا و سیما یک بنگاه اقتصادی نیست که به صورت مستقل درآمد داشته باشد؛ صرف نظر از باکس تبلیغات بازرگانی که آن هم شرایط ویژهای دارد و برنامهریزی خاص خودش را میطلبد. ضمن این که این بخش از سازمان با شرایط تحریم و محدودیتهایی که دارد تنها میتواند بخشی از مسائل مالی را تأمین کند که البته آن هم محدود است و این گونه نیست که تلویزیون هر فعالیت بازرگانی میکند به صندوق سازمان برگردد و سازمان هم بتواند از آن به صورت مستقیم استفاده کند.
فراموش نکنیم که مهمترین بخش سازمان در تولید، پخش فیلم و سریال است و اگر این بخش از تلویزیون گرفته شود شاید برنامهها و تولیدات دیگرش کمتر مورد توجه قرار گیرد و اساساً فلسفه وجودی اش زیر سوال برود. سریال سازی در تلویزیون جایگاه با اهمیتی دارد و بودجه و هزینههای تولید فقط یکی از مسائل مهم آن است.
امروزه بر همگان روشن است که فیلمسازی یکی از پرهزینه ترین حرفه ها است و نباید این گونه استدلال کنیم حالا که در شرایط اقتصادی ایده آلی قرار نداریم سریال هایمان هم ضعیف باشند یا به عبارتی دیگر امسال نمی توانیم بودجهای برای سریال سازی در نظر بگیریم و در نتیجه تولیدات تعدیل شوند. در حالی که واقعیت این است که سریال های ضعیف و تولیداتی که به درستی بودجه آنها تأمین نشده همان آثاری هستند که نه تنها نتوانستند اهداف اصلی را که برای ساختشان پیش بینی شده، محقق کنند بلکه از آن فاصله گرفتند و حتی نتیجه عکس هم داشته اند و قطعاً به مرحله تولید نرسیدن آنها از ساختنشان بهتر بود.
با این اوصاف شما موافق این هستید که از کمیت بکاهیم و بر کیفیت بیافزاییم؟
بله! مشکل اساسی ما در برنامه ریزی است. از طرفی دیگر مدیریتهای ما عمر موقت دارند و از امکانات، تجربیات و شرایطی که برایشان ایجاد شده نمیتوانند به درستی بهره ببرند، از سویی دیگر برخی مواقع مدیرهایمان را بدون حساب و کتاب، پیشینه قبلی و دانش اولیه انتخاب میکنیم و خیلی راحت یک مدیر دیگر را با همین دلایل تغییر داده و بدتر از آن را جایگزین می کنیم. این شیوه مدیریت و برنامه ریزی در همه ارکان کشور محصول امسال و سال گذشته نیست و با این شیوه ای که حرکت می کنیم مطمئن باشید که در سال های بعدی مشکلات بیشتری خواهیم داشت و این نقصان هم هیچ ارتباطی به تحریم و مسائل اقتصادی ندارد بلکه در شرایط عادی و فعلی توجه بیشتری را می طلبد.
واقعیت این است که ما با همان داشته های خودمان میتوانیم بهترین مدیریت را داشته باشیم و این در آموزه های دینی و ملی ما هم وجود دارد. به بهترین کشورهایی که پیشرفت کرده اند نگاه کنید! آنها دقیقا توانستهاند از این طریق رشد کنند و این موفقیت نتیجه تقویت مدیریت و برنامه ریزی است. متأسفانه ما از این دو مقوله بسیار مهم غافل شده و به ویژه در برنامه ریزیها بسیار ضعیف عمل میکنیم. وقتی برای 5 سال آینده برنامهای نداشته باشیم به جایی میرسیم که امروز قرار گرفتیم و با جهانی مواجه شدهایم که با توجه به حجم پیشرفتها بیش از 5 سال رشد کردهاند و از ما جلوترند.
راه برون رفت از این شرایط چیست و رسیدن به یک برنامه ریزی مدون از چه طریقی حاصل می شود؟
واقعیت این است که باید ابتدا تصمیم بگیریم این وضعیت را مدیریت کنیم و تعداد سریال ها را کمتر کرده و در ازای آن کیفیت تولیدات را بیشتر کنیم. اما مسئله اینجاست که آیا بودجه ای که در اختیار سازمان صدا و سیما قرار میگیرد همان چیزی است که مورد نیازش است؟ آیا بودجه سازمانی مانند صدا و سیما به درستی تخصیص و به موقع تحویل داده می شود؟ مگر میشود پول در صندوق مدیری باشد و بدون دلیل به سریالی تخصیص ندهد؟ آن کسانی که بودجه را تعیین و تصویب کردند و قولش را دادند باید در این مقطع یاری رسان باشند که برخی سریالهای ما تا این حد ضعیف و نحیف نشود.
وقتی بودجه نباشد و سازمان نتواند به موقع پول را به یک سریال پرداخت کند قاعدتاً مدیریتش هم دچار نقصان می شود و در نتیجه سریالی پدید می آید که نه تنها با کیفیت نیست بلکه رفته رفته به دلیل مشکلات اقتصادی به درجه متوسط تری رضایت دادیم و محصول کار یک اثر بسیار ضعیف و غیرقابل قبول شده است و در نهایت آن را تحویل مردم میدهیم و توقع داریم از این طریق به فرهنگ سازی مورد نظر برسیم که چنین چیزی اغلب ممکن نمیشود! از طرفی دیگر فراموش نکنید که نهادها، ارگان ها و سازمانهایی هستند که امروز باید وارد صحنه شوند، از فرهنگ را پشتیبانی و حمایت کنند.
موضوع اینجاست که تلویزیون سالهای طولانی است که درگیر چنین بی ثباتی شده است. این عدم ریل گذاری درست از کجا شکل میگیرد و آغاز میشود؟
ما چهل سال است که انقلاب کرده ایم اما مطمئناً در این چهل سال به آنچه که حضرت امام(ره) فرموده بودند عمل نکردهایم. این بحث فقط مختص تلویزیون نیست، سینما تاثیرات مهمی دارد و این شرایطی که امروز با آن مواجه هستیم نتیجه عدم برنامهریزی درست و هدف گذاریهای مشخص است. ما راجع به نحوه پرداختن به مقولاتی همچون ربا، حجاب، حلال و حرام هنوز سردرگم هستیم و تکلیف روشنی نداریم. در حالی که خیلی از متولیان امر هنوز متوجه نیستند که درجه اهمیت این مسائل کجا قرار گرفته و چه تاثیری در جامعه دارد.
به طور مثال آیا در وزارت ارشاد مشخص شده که سال آینده قرار است چند فیلم بسازیم؛ آیا میدانیم سبد جشنواره فجر سال آینده تا چه اندازه و چگونه باید رنگین و متنوع باشد؟ این ضعف ها همه جا دیده می شود. در حالی که ما به یک برنامه ریزی فرهنگی و اصولی نیاز داریم و در این میان تلویزیون هم تمام تلاشش را می کند. همین الان تلویزیون ساخت سریال هایی را شروع کرده و شاهد این مدعاست که میخواهد در تولیداتش تنوع و جذابیت ایجاد کند و هدفش این است مردم با آن بهترین ارتباط را برقرار کنند.
با توجه به این گفته ها آیا باید پای نهادها و ارگانهای دیگری را هم برای حمایت از تولیدات تلویزیونی به این مبحث باز کرد؟
بله! حال این سؤال مطرح میشود که چه کسی باید به وضعیت سریال سازها رسیدگی کند؟ اگر بخواهیم اقتصادی به موضوع نگاه کنیم میبینیم زمانی که یک سریال تولید میشود تا چه حد به صورت مستقیم و غیر مستقیم شغل ایجاد می کند و این همان چیزی است که در دولت و مجلس راجع به آن صحبت میکنند و اتفاقاً این مسئله هم بیشتر در فیلمسازی پدید می آید. اما چگونه میخواهیم از رسانه ملی حمایت کنیم که بتواند با قدرت به سریالهایش بپردازد و مدیریت مدبرانهای داشته باشد و در نهایت اینطور نباشد که یک عده خاصی کار کنند و عده دیگری بیکار بمانند.
من از نزدیک با مدیران صدا و سیما ارتباط داشتهام و میبینم که تمام تلاش خود را می کنند و علاقمند هستند که فعالیتشان را توسعه دهند اما محدودیت دارند. هیچ مدیری نمیخواهد پول پروژه ای را به موقع پرداخت نکند و آن مجموعه را در دست انداز قرار دهد اما متأسفانه این مسائل حوصله و صبر را از فیلمساز برده و عوامل فیلمسازی دیگر به تهیه کننده اعتماد ندارند. البته باید این را هم در نظر بگیریم که هر کسی تهیه کننده و کارگردان نیست و این اشکالات مالی باعث میشود پای هر فردی به این فضا باز شود. بنابراین زمانی که حرفه ای برخورد نمیکنیم پی در پی این مسائل به وجود میآید و گلوگاه اهم این مشکلات اقتصاد است.
از سویی دیگر فرهنگ میتواند اقتصاد را اصلاح و مشکلات جامعه را برطرف کند اما این کار نیازمند تحقیق و بررسی است و باید برای آن هزینه کرد، اما هرجا اسم تحقیق و پژوهش می آید کمترین میزان اختصاص بودجه همان جاست! در بخشهای علمی، فرهنگی و آموزشی ضعیف ترین بودجهها به تحقیق و پژوهش اختصاص پیدا کرده و این بی توجهی امروز برای ما مسئله ساز شده است.
برخی معتقدند بخش عمده بودجه صدا و سیما صرف سریالهای مناسبتی همچون سریال های نوروز و ماه رمضان میشود. چقدر با این نظر موافق هستید؟
به نظرم باید با این موضوع کارشناسانه تر برخورد کرد. تلویزیونی که مدیر دوساله دارد چه کاری می تواند انجام دهد؟ زمانی که تلویزیون برنامه های سال آینده اش را بررسی میکند می داند که در ایام خاصی از سال سبدش خالی است و مردم هم در این ساعات از شبانه روز و ایام سال بیشترین میزان مطالبه را از رسانه دارند. سوال اینجاست که در این شرایط باید چه کاری انجام دهد؟
من در این چند سال این موضوع را بررسی کردهام و پیشنهادم این است برای یک سال به مردم اعلام کنیم تولید جدیدی نداریم و در این مدت برخی سریالها بازپخش میشود و در مقابل به مخاطب اطمینان دهیم که برنامه سازی را اصلاح کرده و برای سالهای آتی بهترینها را تولید میکنیم و استاندارد برنامه سازی را به سطحی برسانیم که لایق این مردم است و از تنزل دوری کنیم.
نکته مهم اینجاست که این برنامهریزی می بایست با نظر جامعه شناسان، دلسوزان و مدیران دستگاه های فرهنگی صورت بگیرد و با تعویض هر مدیری دستخوش تغییر نشود. در واقع باید یک برنامه راه حقیقی و اصولی برای آن ترسیم و در این مسیر از مدیران فرهنگی بازنشسته کارآمد و لایق نیز دعوت به همکاری کنیم.
شما توجه کنید که رهبر معظم انقلاب چقدر راجع به برنامه ریزی، مدیریت و توجه به نیروهای جوان تأکید میکنند و آینده را خوب میبیینند. آینده ما بسیار امیدوارکننده است و ما نیز باید در کارهایمان افکار انقلابی و برنامه ریزی شده داشته باشیم اما متأسفانه اینها وجود ندارد که بخشی از آن هم به رسانه ملی بازمی گردد.
نکاتی که به آن اشاره کردید به فضای سینما هم قابل تعمیم است و نبود برنامه های مدون و بی نظمی را آنجا هم می توان دید.
بله درست است! وقتی از تلویزیون و سینما غافل می شویم وضع کشور همین میشود. به سینما نگاه کنید! فیلم ارزشی به یک پوستر مخرب فرهنگی متوسل شده است با این هدف که فقط میخواهد بفروشد! آیا قرار این بوده که به هر قیمتی به هر چیزی متوسل شویم که فیلممان بفروشد؟ وقتی در کشور ما پخش، تعیین کننده فروش فیلم میشود دیگر تکلیف مشخص است! اینجا که اروپا نیست! اینجا کشور جمهوری اسلامی است و دستورالعمل های مشخصی برای فرهنگ وجود دارد. ما باید کاری کنیم به اینجا نرسیم که تلاش کنیم و فیلم ارزشی بسازیم و برای نمایش آن به هجو متوسل شویم! مطمئن هستم که آن تهیه کننده و فیلمساز هم اصلاً راضی نبودند که چنین پوستری برای فیلمشان زده شود و خودشان میدانند که به مردم خلاف واقع تحویل میدهند، چون این فیلم گویای این حرفها نیست!
متاسفانه توزیع و عرضه فیلم ها در سینما دست عدهای افتاده که علیرغم عدم برخورداری از تفکر و اندیشه فرهنگی انسان ساز برای سینما تعیین کننده و تصمیم گیرنده شدهاند. جای تعجب است که شاهد این هستیم که وزیر محترم ارشاد با افتخار آمار میدهند که سینمای ما در سالی که گذشت این میزان فروش داشته است. سؤال اینجاست که به این مردم چه چیزی فروخته ایم؟ آیا خانواده خودتان را به سینما میبرید تا این فیلمها را ببینند؟ آیا وزیر، معاون وزیر یا هر مسئول دیگری که خدمتگزاری در نظام جمهوری را افتخار می داند حاضر است این گونه آثار را به عنوان دستاوردهایش در توشه آخرت خود حفظ کند.
من از نیروهای با انگیزه و متعهد تعجب میکنم که به این گردونه وارد شدند و فیلمهایی میسازند که اگر یک روز به خانه خودشان میآمد ناراحت می شدند، اما امروز خودشان دست به ساخت چنین آثاری می سازند و بهانه اشان این است که در این سال ها خسارت دیدهایم و باید فیلم بسازیم. شورایعالی انقلاب فرهنگی در این میان کجاست؟ آیا شورای انقلاب فرهنگی از جلوی سینمای ما رد نمیشود؟ یک نماینده شیر پاک خورده مجلس از روی تعهد، دلسوزی و کارشناسی حرفی میزند و همه به او حمله می کنند. آیا این درست است که یک نفر هم که حرف دردمندانه و اصولی میزند مورد حمله واقع شود؟
وظیفه سینماگران در این میان چیست؟
اگر درست توجه کنیم میبینیم که فیلم و سریال های ما در بحث تاثیرگذاری از عوامل دیگر قوی تر عمل کرده و می تواند موثر باشد. اگر فیلمساز جایگاه خودش را به درستی بداند می تواند همان چیزی باشد که حضرت آقا در دیدار با سینماگران به آن اشاره کردند. طبق فرمایش ایشان کلید توسعه کشور دست سینماگران است. ایشان تا به حال این عنوان را به هیچ شخص و جایگاه فعال فرهنگی و حتی ارکان غیرفرهنگی ندادهاند. این فرمایش بسیار با اهمیت و تعهدآور است، اما جایگاه ما کجاست؟ آیا شهیدان مدافع حرم و شهید حججی به گردن ما حق ندارند؟ وزارت ارشاد، شورای انقلاب فرهنگی، کمیسیون فرهنگی مجلس، تلویزیون، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، بنیاد شهید کجا هستند؟
شما مشغول تولید یکی از بزرگترین پروژههای تلویزیونی هستید. نگران این نیستید که در طول روند تولید با مشکلات مالی یا احیاناً توقف پروژه روبرو شوید؟
الحمدلله سال گذشته با پیگیریهایی که سازمان انجام داده و با حمایت های مجلس و دولت شرایط مناسبی فراهم شد. در حال حاضر شرایط بدی نداریم و امیدوارم این پشتیبانی ادامه پیدا کند. سریالهایی مانند «حضرت موسی(ع)» و «سلمان» اگر درست پشتیبانی نشوند دچار مشکل و خسارات غیرقابل جبرانی خواهند شد که امیدوارم این چنین نشود.
انتهای پیام/
نظر شما