مریم احمدی شیروان/
محبت و معرفت ایرانیان نسبت به خاندان اهل بیت(ع) سبب شد تا ایشان پس از قرار گرفتن در خطر سختی و آزار به این سرزمین پناه ببرند؛ ایران میزبان تعداد زیادی از فرزندان ائمه شد و ایرانیان تا سر حد جان، ارادت خود را به این امامزادگان نشان دادند. در ایام دهه کرامت، در این باره با دکتر غلامرضا جلالی، عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی به گفتوگو نشستیم. این محقق و پژوهشگر درباره امامزادگان، ذخایر معنوی جامعه ایران، حرفهای شنیدنی دارد که در ادامه میخوانید.
قومیتگرایی در عصر اموی سرآغاز هجرت امامزادهها بود
دکتر غلامرضا جلالی در ابتدا با اشاره به تعبیر امامزاده میگوید: امامزاده، فرزند بدون واسطه امام است اما به فرزندان ائمه با چند واسطه، کم یا بسیار نیز امامزاده گفته میشود. این افراد پس از روی کار آمدن دولت امویان و شهادت حضرت علی(ع) در شرایطی قرار گرفتند که مجبور شدند از شأنیت خود، معنویات و میراث معنوی که از طریق حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) به آنها رسیده بود، حمایت کنند. بخصوص اینکه دولت اموی مسیری را طی کرده بود که اصلاً با جریان اسلامی سازگاری نداشت و مایل بود به قومیتگرایی پیشین خود باز گردد.
او در ادامه توضیح میدهد: در سایه حکومت اموی، آنهایی که تمکن مالی بالایی داشتند، داشتههای خود را به رخ آدمهای فقیر و ناتوان میکشیدند و به آموزههای قرآن کریم و پیامبر اکرم(ص) که برای جامعه اسلامی به ارمغان آورده بود عمل نمیشد.
این استاد دانشگاه یادآور میشود: ائمه اطهار(ع) و فرزندانشان بازگشت به جامعه جاهلی مانند کاری که امویان انجام دادند را ظلم به انسان تلقی میکردند؛ بازگشتی که خسارتهای زیادی را در دوره معاویه و یزید بر جامعه اسلامی وارد کرد. ایشان که به روح اسلام آگاهی داشتند، میدانستند رابطه انسان با انسان، طبیعت و خدا چقدر مورد توجه است و اسلام انسان را به فهم حیات و فرهنگها دعوت میکند.
ایرانیان دین متعالی را در دودمان اهلبیت(ع) میدیدند
جلالی اضافه میکند: امامزادگان چون این جریانات را میدانستند به صورت علنی و پنهانی با جامعه شرک و کفرزده دوره امویان برخورد میکردند. قیامهای بزرگی مانند قیام زید بن علی بن الحسین، یحیی بن زید و قیام سایر علویان که افزون بر دهها قیام بزرگ و تأثیرگذار بود از آثار همین تفکر است. در اثر این قیامها امویان به علویان حمله کرده و آنها را به شهادت رساندند. افرادی هم که زنده ماندند به مکانهای دیگر پناه بردند تا بتوانند علیه امویان یار جمع کنند و قیام دیگری راه بیندازند. پس از شهادت امام حسین(ع) تا پایان دوره بنیامیه این قیامها اتفاق افتاده و در جهان اسلام بازتاب پیدا میکرد.
این پژوهشگر بیان میکند: بنیامیه و اشرافیت عربی با ایرانیها کنار نمیآمدند و با خشونتی که داشتند ایرانیها تمایلی به حکومت آنها نداشتند، زیرا متمدن بودند و دنبال تمدن برتر میگشتند. آنها این تمدن برتر را در دودمان اهلبیت(ع) میدیدند و دین متعالی را در اسلام یافتند. ایرانیان به مدینه رفت و آمد میکردند و با بیوت اهلبیت(ع) ارتباط داشتند. در خوارزم، کیش و شهرهای دور آسیای مرکزی، قم، طوس، اهواز و... ارتباطات مردم ایران شکل پیدا میکرد و آنها به شناخت بیشتری میرسیدند. بیشتر امامزادههایی که وارد ایران میشدند در مناطق شیعهنشین مانند شمال ایران، قم، ساوه، کاشان و طوس استقرار پیدا میکردند.
روی کار آمدن حکومت علوی در شمال ایران
عضو هیئت علمی پژوهشکده اسلام تمدنی به گزارشی از حاکم نیشابوری در مورد فرزندان حضرت ابالفضل العباس(ع) اشاره کرده و میگوید: شخصیتهای برتر فکری در بین آنها وجود داشت که در قرن چهارم بیشتر از 20 نفر بودند و مردم به آنها علاقه بسیاری داشتند. علاوه بر آن فرزندان جعفر بن ابیطالب هم به ایران و مناطقی از آسیای مرکزی مهاجرت کردند که به جعفریها معروف بودند. جلالی میافزاید: نخستین دولت شیعی را علویان در ایران و در منازعات با عباسیان راه انداختند که تعداد زیادی از آنها به شهادت رسیدند. اینکه در گیلان و مازندران امامزادگان زیادی داریم مربوط به شهدای جریانات قرن سوم و چهارم هجری قمری است که برای روی کار آمدن دولت علوی تلاش بسیار کردند و هر کدام از این مزارها داستانهایی دارد.
او درباره علت وجود مزار امامزادگان در مناطق صعبالعبور با پراکندگی بسیار نیز توضیح میدهد: پیش از اینکه اسماعیلیه الموت را مرکز دینی خود قرار دهد، زیدیه در آنجا بودند. زیدیه، اسماعیلیه و امامیه جریانات گوناگون شیعه تلقی میشوند و همه آنها با توجه به نسبتی که با اهلبیت(ع) پیدا میکردند در جریانات معارضه حضور داشتند و اماکنی را انتخاب میکردند که امکان دفاع وجود داشته باشد. به همین دلیل به جنگلها که قابلیت استتار داشت پناه میبردند. آنها به قلعههای غیرقابل تصرف مانند الموت و یا شهرهایی که امکان دفاع از خودشان وجود داشت یا به خاطر دوری راه نمیتوانستند به آنجا بیایند، پناه میبردند. آنها حتی در اطراف شهرهای بزرگ پناهگاههایی داشتند و روزها به شهر آمده و سخنرانی میکردند و شب برای حفظ جان به پناهگاه میرفتند.
حضور امامزادگان در ایران سبب انتقال آموزههای دینی شد
این پژوهشگر تمدن اسلامی اضافه میکند: گاهی در فضای مجازی مطالبی به چشم میخورد که وجود امامزادهها را ساخته و پرداخته ذهن مردم دانسته و آن را به خرافات ربط میدهد. در تحقیقات فردی و گروهی که بیش از دو دهه انجام شده و مهاجرت سادات را از ابتدا تا قرن نهم بررسی و کتابهایی را منتشر کردهایم، به این نتیجه رسیدهایم که برخلاف آنچه دیگران تبلیغ میکنند، امامزادهها تاریخهای مشخصی دارند و انسانهای برجسته زمان خودشان بودند. همه آنها اهل جهاد و حمایت از تودههای محروم بودند و در راه دفاع از دین و حقوق مردم به شهادت رسیدند و به همین دلیل در میان مردم محبوبیت پیدا کردند. او عنوان میکند: اندیشههای بیریشه در فضای مجازی جایگزین این محبوبیت نمیشود، هرچند ممکن است مواردی غیرواقعی و براساس خوابنما شدن باشد که بسیار بندرت است و طبق فتوای مراجع حجیت ندارد.
دکتر جلالی در پاسخ به پرسش ما درباره برکت حضور امامزادهها در کشورمان خاطرنشان میکند: حضور آنها در ایران از اینکه دین به فراموشی سپرده شود، جلوگیری کرد و سبب انتقال آموزههای دینی شد. امامزادهها بصیرت و عقلانیت را به مردم آموختند؛ تاریخ دین در ایران با تاریخ حیات امامزادگان پیوند خورده است؛ آنها در جریانات علمی و اندیشههای منتقدانه سادات حضور فعال داشتند. جریان اهلبیت(ع)، فرزندان آنها و تشیع در ایران آن قدر به هم آمیخته است که تمام سنتها و باورها بر پایه وجود آنها پیریزی شده است.
نظر شما