نقوی- شیخالاسلامی/
مشکلات اقتصادی این روزها گریبان جامعه را گرفته است و گلوی قشر ضعیف را میفشارد اما آنچه نمک بر زخم این قشر میپاشد، دیدن اختلاف طبقاتی و اشرافیتی است که بخصوص توسط «ژنهای خوب» به نمایش گذاشته میشود. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که تا مردم بهعنوان بازوان اصلی تشکیل جامعه اسلامی، همدلی و همراهی حقیقی مسئولان با خودشان را احساس نکنند، تشکیل جامعه اسلامی برای رسیدن به تمدن اسلامی کاری غیرممکن مینماید. مواجهه حضرت رضا(ع) با موضوعاتی از قبیل اشرافیت، برخورد با مخالفان و حفظ کرامت انسانها مسائلی است که حجتالاسلام مصطفی امینیخواه در گفتوگو با ما از آنها میگوید. بخش نخست این گفتوگو، یکشنبه 16 تیرماه در همین صفحه منتشر شده بود.
* نوع مواجهه با اشرافیگری و شیوه مطالبهگری عدالتخواهان، خودش امروز محل بحث میان جریانهای مدعی عدالتخواهی است؛ این اختلافات از کجا نشأت میگیرد؟
ما مبنای درست و دقیقی از نحوه برخورد ائمه(ع) با موضوعاتی مثل عدالتخواهی نداریم؛ برای همین بعضی کارهای عدالتطلبیمان هم به انحراف کشیده میشود و دچار افراط و تفریط میشویم؛ یعنی راه میافتیم ببینیم کدام مسئول کجای شهر مینشیند، یا فلان وسیلهاش چه قیمتی دارد؛ بعضی از ما مردم اگر امام رضا(ع) را میدیدیم در صفحه اینستاگراممان علیه ایشان اقدام عدالتخواهانه میکردیم! این ذهنیت حاصل نفهمیدن معنویت و روح عبودیت است. روح عبودیت مسئولیتهای اجتماعی ما را از بین نمیبرد؛ بلکه تلاشهای ما را بیشتر و منفعت شخصی ما را کم میکند. این نکته است که موجب رشد اقتصادی و جهش اجتماعی و سیاسی ما میشود؛ وگرنه عبادات و عزلتهای حضرات به خودی خود دردی از دردهای مردم دوا نمیکند. امام خمینی(ره) میفرمایند: اگر اهل بیت(ع) فقط اهل عزلتها و عبادتها بودند حکومت اصلًا متعرض آنها نمیشد؛ بلکه دستشان را هم میبوسید. پس معلوم است که آنها جهتهایی به مردم میدادند که در نهایت منجر به شهادتشان میشد.
* نوع برخورد مسئولان با مردم مطالبهگر نیز موضوعیت دارد؛ اغلب اوقات بنا به موقعیت اجتماعیای که یک مسئول دارد، برای خودش نوعی شأنیت اجتماعی خاصی میسازد که سبب ایجاد فاصله بین او و مردم میشود. سیره ائمه بخصوص امام رضا(ع) برای تغییر این دیدگاه چه بوده است؟
در این باره متن یک روایت را برایتان میخوانم که خیلی جالب است؛ یک بار حضرت به حمام نیاز داشتند اما کراهت داشتند به کسی امر کنند که شرایط را برای استحمامشان فراهم کنند؛ یعنی جدا از اینکه استخر و حمام اختصاصی نداشتند، حتی کراهت داشتند به کسی بگویند شرایط را برای استحمام من فراهم کنید؛ از این رو خود حضرت به سمت حمام عمومی راه افتادند. تعبیر در روایت این است که حتی احدی فکر نمیکرد ولیعهد به این حمام بیاید، چون همه پادشاهان و کسانی که مسئولیتی داشتند حمامشان در قصرشان بود. حالا در حمام، یک سرباز حکومتی به حضرت میگوید که روی سر من آب بریز؛ حضرت آب میریزند. مردی که حضرت را میشناخت داد زد که تو پسر دختر پیامبر را به استخدام گرفتی؟ بعد که آن سرباز متوجه شد به گریه میافتد و به حضرت میگوید: من گفتم، شما چرا گوش دادید؟ حضرت میفرمایند که من دنبال ثوابم. این همان روح عبودیت است که اصلاً با اشرافیت سازگاری ندارد. امام رضا(ع) خودشان را جزئی از مردم و خادم مردم میبینند؛ میفرمایند تو وقتی به من گفتی روی سرم آب بریز، به من پیشنهاد ثواب دادی. چرا باید رد میکردم؟ اصلاً هم منتی ندارند و از این اتفاق استفاده تبلیغاتی نمیکنند. بعضی مسئولان ما وقتی به مترو میروند صد تا عکس از آن درمیآید! انگار سر مردم منت میگذارند.
* آیا در همین خصوص، نمونههای مشابهی در سیره حضرت رضا(ع) در برخورد با پدیده امروزی «ژن خوب» داریم؟
بله؛ روایت است که کسی به حضرت گفت: از جهت آبا و اجداد روی زمین کسی از شما شریفتر نداریم؛ حضرت با ناراحتی گفتند: پدران من هرچه دارند از تقوا دارند. یکی دیگر گفت: به خدا تو از همه مردم بهتری؛ حضرت فرمودند که قسم نخور! کسی که تقوا دارد از همه مردم بهتر است؛ یعنی ژن خوب ژنی است که خودش خوب است و تقوا دارد، نه اینکه به پدرش افتخار کند. حتی مدل رسیدگی حضرت هم اشرافی نبوده است؛ اینکه مثلاً پول بدهند که دیگران بروند و به فقرا برسانند، نبوده است. روایت داریم وقتی حضرت سر سفره مینشستند از بهترین بخشهای غذا جدا میکردند و خودشان به کسانی که نیاز داشتند میدادند.
* حضرت چه راهبردی در مبارزه تبلیغاتی با مفاسد داشتند؟ به عبارتی جنس مواجهه امام رضا(ع) با این موضوعات، با توجه به فضای افکار عمومی چگونه بود؟
امام رضا(ع) عمدتاً پرسشها و نقدها را به روایات پیامبر(ص) ارجاع میدادند؛ معلوم میشود شخصیت پیامبر(ص) در آن دوره تثبیت شده بود، چون در دوره بنیامیه تلاش بر این بود که اسم و فرهنگ پیامبر(ص) محو شود ولی عباسیان این طور نبودند. در این دوره چون شخصیت پیغمبر(ص) مطرح بود بیشتر نکات را با سیره و سنت پیغمبر(ص) مطرح میکنند. ما هم باید در ارجاعات فرهنگی و مبانی ارزشی و عقیدتی گرایشات مردم را در نظر داشته باشیم؛ ضمن اینکه حضرت نمیگذاشت فضا به سمت تنش و قطبسازی برود؛ میخواستند مردم را آرام آرام رشد بدهند. یک بار امام خمینی(ره) در دیدار با مشهدیها، در دورهای که تنشها در کشور خیلی زیاد بود، فرمودند: شما از مرکز آرامش آمدهاید؛ از کنار امامی آمدهاید که همه کارها را با آرامش پیش برد. ما هم اکنون نیاز داریم که کارها را با آرامش پیش ببریم. گاهی از یک حرکت انقلابی توقع این است که همه را تار و مار کند. نه؛ کار خدایی این است که دستگاه محاسباتیاش الهی باشد و به فکر منفعت شخصی و جناحی خودش نباشد. همچنین در موضعگیری، بسیار مدیرانه، مدبرانه، باآرامش و برنامهریزی زمانی باشد؛ حضرت این گونه اقدام میکرد و با همین روش آرام آرام فکر مردم را عوض کردند.
* از ضرورت آرامش و عجله نکردن برای رشد مردم گفتید؛ به نظر در مناظرات امام رضا(ع) نیز همین مدل در فضای نخبگانی پیاده میشد؟
بله؛ اتفاقاً اوجش مناظرات است؛ ولی در محاوراتِ حضرت هم جریان دارد و در شرایط مختلف همین رفتار را دارند. میدانیم که طولانیترین سفر اهل بیت(ع) را امام رضا(ع) داشتند که به توس آمدند. در این سفر به هر شهری که وارد میشدند مایه تحولات میشوند و نسل بعدی آن شهر عموماً شیعه یا معتقد به اهل بیت(ع) هستند. در نیشابور به ظاهر کاری نمیکنند و فقط حدیثی میگویند و مردم مینویسند؛ ولی حضرت اصل تحول اعتقادی و بنیانهای شاکله فکری و معرفتی مردم را با همان حرکت آرام خودشان انجام دادند.
* ابزار امام رضا(ع) برای رشد و ارتقای فکری مردم چه بوده است؟
در نگاه حضرت رضا(ع) بنده نیاز به رفتارهایی دارد که در آن باید به رضای خدا برسد. این رفتارها هم با علم است؛ یعنی تا دانش نباشد رضای خدا هم حاصل نخواهد شد. درست است که اهل بیت(ع) مرکز و معدن علم و معارف هستند و در روایت داریم علمی که از ما گرفته نشده باشد جعلی است، ولی این گونه نیست که اگر مسئلهای بر اساس تجربه بشری اثبات شد و گزاره علمی به حساب آمد، اهل بیت(ع) با آن مخالف باشند. در سیره امام رضا(ع) و دیگر اهل بیت(ع) وقتی مردم با مسائلی آشنا میشدند که بر مبنای تجربه بود، با آن مخالفتی نداشتند؛ معیار، رشد و تعالی انسان است. با این معیار هر چیزی که بر مبنای عقل وحیانی و علمی تعریف شود ما برایش احترام قائل هستیم و تشویق میکنیم. در روایت داریم که میفرماید: در ازای برداشتن یک قدم و یا نوشتن یک کاغذ مطلب علمی، شهرهایی از نور به روی انسان باز میشود.
نظر شما