قدس آنلاین: شاید یکی از مهمتریناشکالات برجام را بتوان رفتارهای دولت در ماههای پیش از انعقاد توافق هستهای دانست؛ رفتارهایی که دشمن را به دست بالا گرفتن در پای میز مذاکره تشویق کرد و جمهوری اسلامی ایران را در موضع ضعف قرار داد. پیغام خزانه خالی را باید نقطهعطف این رویکرد دانست. روحانی بدون توجه به آثار چنین سخنانی از سوی رئیس دولت درست دو روز مانده به آغاز مذاکرات ایران و ۱+۵ در دانشگاه تهران و در جمع دانشجویان از تحتفشار بودن دولت گفت و در نطق خود در جلسه رای اعتماد به وزرا هم تاکید کرد: «یکوقتی میگفتیم خزانه خالی تحویل گرفتیم؛ بعد دیدیم صندوقهای ما هم علاوهبر خزانه خالی بود!» اینها البته نه اولینباری بود که رئیسجمهور چنین سخن میگفت و نه آخرین بارش.
روحانی یکبار دیگر هم در سفر به آمریکا در فرودگاه جاناف کندی همین ادعاها را بر زبان آورد. هرچه بود طرح چنین موضوعی اگرچه از اساس دروغ بود و رئیس وقت بانک مرکزی توضیح داد منظور رئیسجمهور از خزانه خالی، «بهحداقل رسیدن منابع» بوده و وزیر وقت اقتصاد هم گفت: منظور روحانی درواقع خزانه درآمدهای عمومی دولت است -که البته این خزانه هم خالی نبود و در روز تحویل دولت در آن بیش از ۱۲۸۰ میلیارد تومان پول وجود داشت- اما همین ادعاها در ماههای بعد برای تیم مذاکرهکننده حسابی گران تمام شد. ایراد بزرگ دیگر که بیشتر به نفرات اصلی تیم مذاکرهکننده و حتی شخص رئیسجمهور وارد است و نباید بهسادگی از کنار آن گذشت مربوط به نوع اظهارنظرها درباره نتیجه مذاکرات و خروجی برجام است. در جریان مذاکرات هستهای و سپس در زمانی که این توافق به امضای طرفین رسید، بهصورت مداوم و حداکثری تعریفهایی از نتایج برجام میشد که هم غلو بود و هم غیرواقعی.
۲۰ فروردین ۹۴ حسن روحانی وعده داد که «هیچ توافقی امضا نمیشود مگر با لغو تمام تحریمها در همان روز» و بعدازظهر روز سهشنبه، ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ در گفتوگوی زنده تلویزیونی در سالن اجلاس سران اظهار داشت: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم تمام تحریمها حتی تحریمهای موشکی، تسلیحاتی واشاعهای بهصورتی که در قطعنامه بوده لغو میشود. تمام تحریمهای بانکی، بیمهای، مالی، حملونقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریمهای اقتصادی بهطور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق.» این عبارات و دیگر توصیفات غیرواقعی چون «لغو بالمره تحریمها» یا «ترک برداشتن ساختمان تحریم» همگی در کنار هشدارهای مکرری است که نزدیکان دولت از سیروس ناصری و اکبر ترکان تا مسعود پزشکیان میدادند و میگفتند که خسارت عدم اجرای برجام روزانه چند صدمیلیون دلار است. از سوی دیگر در برجام تعهدات ایران بسیار روشن ، صریح و اجرای آنها قابل قضاوت و راستیآزمایی پیشبینی شده بود، اما این موضوع بههیچوجه متقابل نیست و عمدهتعهدات سایر طرفها در متن توافق کلی، مبهم و قابل تفسیر تعبیه شدهاند.
مضاف بر آنکه اصل تناظر در انجام تعهدات دو طرف رعایت نشد و هرگونه اقدام واقعی از سوی ۱+۵ در زمینه تعلیق تحریمها به انجام تعهدات ایران و راستیآزمایی آن از سوی آژانس موکول شد. این رویه که براساس اعتماد به آژانس تعبیهشده، ریسک بسیار بالایی برای ایران بهدنبال دارد، اما گوش کسی به این هشدارها بدهکار نبود و دولتیها بیش از هرچیز به یکسرهکردن کار فکر میکردند. یکی دیگر از ایرادات بزرگ، مربوط به اجرای تعهدات طرفین بود. برجام تا زمانی که تعهدات دقیق و صریح ایران اجرائی نشد، به نقطه صفر اجرا نرسید. اما تعهدات غرب ضمانت اجرا نداشت و روی کاغذ ماند. ایراد بعدی، ایمان و اعتماد به امضای کری و وعدههای اروپا بود. بعدها کسانی چون جهانگیری و واعظی گفتند که پیشبینی نمیکردند آمریکا از برجام خارج شود.
رهبر انقلاب اجرای توافق هستهای را مشروط به شروطی کردند که خطوط قرمز برجام نام گرفتند؛ شروطی ازجمله گرفتن تضمینهای قوی و کافی برای جلوگیری از تخلف طرفهای مقابل در عمل به تعهداتشان در ازای اقدامهای ایران، توقف تمامی تعهدات درصورت وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای، معامله اورانیوم غنیشده موجود در برابر کیک زرد صرفا به شرط انعقاد قراردادی مطمئن همراه با تضمینهای کافی و تبادل تدریجی، ساماندهی تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف بهگونهای که در پایان دوره هشتساله هیچ کمبود فناوری برای ایجاد غنیسازی مورد قبول در برجام وجود نداشته باشد و... که البته بسیاری از آنها رعایت نشد.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/
نظر شما