به گزارش گروه اجتماعی قدس آنلاین، جلسه نخست محاکمه محمدعلی نجفی، شهردار اسبق تهران به اتهام قتل همسر دومش میترا استاد ۲۲ تیرماه به شکل علنی و به ریاست قاضی محمدرضا محمدی کشکولی، رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران، برگزار شد. در آن جلسه زهرا نجفی و علیرضا بربری (دختر و داماد نجفی)، فرهاد آقازاده (راننده نجفی)، مسعود استاد (برادر میترا استاد) و معصومه رشیدیان، خبرنگار انصافنیوز، به عنوان مطلع در دادگاه حاضر شده و به بیان مشاهدات خود پرداختند.
سه اتهام نجفی در اولین جلسه دادگاه از سوی محمد شهریاری، نماینده دادستان، «مباشرت در قتل عمد» همسر دومش میترا استاد با سلاح گرم، «حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیرمجاز» و نیز «ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به جرح غیرفوتی» عنوان شد.
امروز ۲۶ تیرماه دومین جلسه رسیدگی به این پرونده، ساعت ۹ صبح در حالی آغاز شد که پسر میترا استاد در دادگاه حضور داشت.
در ابتدای دومین جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد قاضی محمدی کشکولی رئیس دادگاه پیش از اعلام رسمیت جلسه دادگاه در توضیحاتی، اظهار داشت: جلسه دادگاه با مجوز ریاست قوه قضائیه به موجب مقررات قانون آیین دادرسی کیفری علنی است و انتشار مشروح جلسات دادگاه با رعایت محدودیتهای مندرج در ماده ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری آزاد است.
قاضی محمدی کشکولی، گفت: با توجه به اینکه مطالبی در فضای مجازی به روایت از خبرنگاران محترمی که در دادگاه حضور دارند منتشر میشود لازم میدانم مقررات ماده ۳۵۴ و ۳۵۲ قانون آیین دادرسی کیفری را در خصوص اخلال در نظم دادگاه تذکر دهم.
در ادامه جلسه مستشار دادگاه مفاد این دو ماده را قرائت کرد.
در این لحظه قاضی کشکولی با اعلام رسمیت جلسه تاکید کرد: پیرو جلسه قبل، جلسه امروز را در وقت مقرر برگزار می شود.
وی ادامه داد: محمد علی نجفی، دوتن از وکلای مدافع او و وکلای اولیای دم و همچنین مهیار صفری و نماینده دادستان هم درجلسه حضور دارند.
رئیس دادگاه افزود: کارشناسانی که در صحنه جرم حضور داشتند و همچنین کارشناسان اسلحه و پزشک معاینه جسد در جلسه امروز حضور دارند که در صورت لزوم از آنها اخذ توضیح خواهد شد.
قاضی محمدی کشکولی گفت: ورود و خروج افراد از ساعت ۹ صبح تا ساعت ۱۲:۴۰ که آخرین خروج آقای نجفی بوده است پخش خواهد شد. در این مرحله از رسیدگی به پرونده پیرو مطالب قبلی دادگاه احدی از وکلای اولیای دم میتوانند در جایگاه حضور یابند.
در ادامه جلسه حاجی لویی یکی از وکلای مدافع اولیای دم با حضور در جایگاه، گفت: در جلسه قبل شما در رابطه با حواشی که پیش آمده بود تذکر دادید ولی بعد از جلسه موضوع مهدور الدم بودن تیتر روزنامهها شد که حرمت اولیای دم خدشه دار شد و اینجانب به همراهی همکارم بعد از مطالعه پرونده دفاعیات ناجوانمردانه متهم حاضر را دیدیم که جا دارد مواردی را ذکر کنم.
وی افزود: این دفاعیات بسیار متعارض بود و به صورت تیتر اول روزنامهها در آمد. اقاریر متهم در پرونده این بود که مقتوله ابتدا وارد زندگی او شده و بعد گفته من اشتباهاً ازدواج کردم. ما میدانیم متهم چه هزینههایی کرده تا نظامات را زیر پا بگذارد و ازدواج را ثبت کند. بعد متهم گفته که من طلاقش ندادم و از آنجا که حق طلاق با مرد است میتوانسته حق و حقوق او را بدهد و بعد متهم گفته که او را کشتم و اشتباه کردم.
وی افزود: آقای نجفی شما وزیر سابق آموزش و پرورش بودید، نوک مداد را نشکستهاید که میگویید اشتباه کردم؛ شما آدم کشتید. اینجا صحنه سیاست نیست که به راحتی کنار بکشید شما مرتکب قتل عمد شدهاید. بعد گفتید که او پرستو است و با نهادهای امنیتی در ارتباط است.
قاضی کشکولی در این هنگام به وکیل مدافع اولیای دم تذکر داد و گفت: ما مقررات آیین دادرسی کیفری را قرائت کردیم و توقع این است که شما وکلا که حقوقدان هستید دقت کنید و بیان الفاط ناجوانمردانه در شأن دادگاه نیست.
وکیل مدافع اولیای دم ادامه داد: متهم یکبار گفته میخواسته میترا استاد اطلاعات شخصی من را به خبرنگار بدهد، ایشان ۴۰ سال است که در سیاست مملکت است و از ما بهتر میداند نهادهای امنیتی کارشان طبقهبندی اطلاعات است. مقتوله میخواسته با خبرنگار حرف بزند و کار خبرنگار انتشار است. میدانیم به خبرنگار چه میخواسته بگوید چون انگیزه شخصی در ماهیت ماجرا تأثیری ندارد.
وی افزود: بهتر است یکبار برای همیشه متهم اعتراف کند و بگوید مرتکب قتل عمد شده و تقاضای بخشش کند.
قاضی در همینجا تذکر داد به جای متهم صحبت نکنید. وکیل میترا استاد گفت: باید حرف اولیای دم را بزنم، پدر و مادرش به دلیل اوضاع بد روحی نتوانستند بیایند و در این مدت یکبار به پسر او سر نزدند و از نظر روحی حال خوبی ندارد. مادر عریان خود را خونآلود دیده، به ناحق به مادرش شلیک و او کشته شده است. خانواده متهم حق و حقوق مقتول را مطالبه کرده، ماشین لکسوز وی را فروخته و از طریق افراد خانواده پولها خالی شده است. اجازه میدادید پولی میرسید تا حداقل مهیار را به روانپزشکی میبردند. اتهامات اصالتاً بوده یا وکالتاً. باید در این مورد پاسخ دهد.
قاضی کشکولی از جهانشاه صفری پدر مهیار صفری نبه عنوان ولی مهیار خواست تا به جایگاه بیاید.
پدر مهیار در جایگاه قرار گرفت، قاضی از او پرسید مهیار چند ساله است، گفت متولد ۱۱ شهریور ۸۲ است. سپس قاضی از مهیار صفری خواست تا در جایگاه حاضر و خود را معرفی کند.
او گفت: من متولد ۱۱ شهریور ۸۲ هستم، فرزند جهانشاه صفری، قاضی پرسید تحصیلات شما چقدر است؟ مهیار گفت: سیکل هستم.
قاضی پرسید شکایتی دارید، مهیار گفت تقاضای قصاص خون مادرم را دارم.
قاضی از مهیار خواست تا مشاهدات خود را از نحوه به قتل رسیدن مادرش بگوید. مهیار گفت: ۹ صبح از خانه خارج شدم و ساعت ۱۲:۱۰ وارد خانه شدم و دیدم دو فرد غریبه در خانه هستند، با کمک آقای آقازاده (راننده نجفی) وارد حمام شدم و مادرم را در آنجا دیدم.
قاضی از او پرسید دقیقاً بگویید چه دیدهاید. مهیار به دلیل شرایط بد روحی نتوانست پاسخ دهد و قاضی گفت ایرادی ندارد، پاسخ ندهید.
وی در پاسخ به سؤال رییس دادگاه درباره اختلاف مادرش با متهم نجفی گفت: بله آنها اختلاف داشتند و چند بار تهدید کرد که با همین اسلحه مادرم را خواهد کشت.
قاضی کشکولی از او پرسید آیا شما اسلحه را در منزل دیدید که مهیار صفری گفت: خیر. آقای نجفی گفتند که اسلحه را در منزل همسر اولش نگهداری میکند.
رییس دادگاه درباره اختلاف شب قبل از قتل مادرش با متهم نجفی پرسید که او گفت: بله شب قبل از ساعت ۹ و نیم تا ۲ و نیم شب با هم درگیری داشتند و داییام مسعود استاد نیز تا ۱۲ شب منزل ما بود. روز حادثه ساعت ۸ و نیم صبح آقای نجفی مرا با عصبانیت بیدار کرد و گفت به مدرسه بروم.
قاضی از او پرسید آقای نجفی در کیفرخواست گفته است که مادرت بارها با شما نیز درگیر شده و چند نوبت شما را از منزل بیرون کرده است که مهیار صفری در پاسخ این موضوع را رد کرد و گفت که همواره با مادرش رابطه خوبی داشته است.
مهیار صفری پسر میترا استاد در پاسخ به این سؤال که مادرت چند بار با آقای نجفی درگیری داشته است گفت این موضوع به ماه ها پیش بر میگردد.
پدر مهیار صفری نیز گفت: با توجه به اینکه پسرم تقاضای قصاص دارد ما هم تقاضای قصاص داریم.
نجفی به خانواده مقتول تسلیت گفت
در ادامه متهم در برابر دادگاه قرار گرفت و اتهام قتل عمد را رد کرد.
نجفی در دفاع از خود گفت: آنچه که اتفاق افتاده را قبول دارم و توضیح میدهم اما اتهام قتل عمد را به هیچ عنوان قبول ندارم و دلایل خود را عرض می کنم.
وی گفت: در ابتدای سخن میگویم از این حادثه دردناک بنده هم بسیار متاثر هستم و مجدداً به خانواده استاد تسلیت عرض میکنم. امیدوارم آنچه اینجا میگویم موجب روشن تر شدن ماجرا شود تا قضات بتوانند بر اساس شرع و قانون حکم عادلانهای صادر کنند.
این متهم تأکید کرد: هدف بنده فقط روشن شدن حقایق است و تا یک حدی خودم را در این قضیه مقصر میدانم و امیدوارم خداوند از تقصیر و گناهی که از سوی من به وقوع پیوسته من را مورد رحمت قرار دهد. من در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم.
وی با اشاره به اینکه ۶ ماه قبل از حادثه به این نتیجه رسیدم که زندگی مشترک ما نمیتواند ادامه یابد، گفت: پیشنهاد دادم با توافق جدا شویم و حتی گفتم فرصت بدهد دو یا سه ماه تمام مهریهاش را میدهم اما قبول نکرد و میگفت عاشق من است. من هم ایشان را دوست داشتم ولی با این حجم اختلافات ترسم این بود به نفرت تبدیل شود و سعی شد با برخی از ریش سفیدان و افرادی تماس گرفته و ایشان را به طلاق تشویق کنم اما تعهدی در روز عقد داده بودم که خواست از من اختیار طلاق را به ایشان بدهم که ندادم اما در مقابل دو تعهد دادم و گفتم هر وقت خواستی جدا شوی قبول میکنم و هر وقت به این نتیجه رسیدم که جدا شویم با توافق شما انجام شود و نمیخواستم زیر قولم بزنم.
این متهم افزود: یک ماه قبل از حادثه به من گفت حق نداری راجع به طلاق حرف بزنی و ارتباطم بیشتر با برادرش بود که اکنون در جلسه حاضر است اما مرحومه تأکید داشت که نه با من و نه با کس دیگری در مورد طلاق حرف نزنم. یک هفته قبل از حادثه تصمیم گرفتیم به خانه بزرگتری برویم و حتی روز اسباب کشی جر و بحث بالا گرفت و رابطه سرد بود. حتی شب قبل از حادثه برادرش در خانه ما دعوت بود و فهمید رابطه ما سرد است. حتی دید که مطالب دوستانهای بین ما رد و بدل نمیشود. پس از رفتن آنها دوباره ناسزاگفتن را شروع کرد و حتی ۴ تا ۵ بار در این مدت برخورد فیزیکی داشتیم، در حالی که در طول عمرم با هیچ خانمی برخورد فیزیکی نداشتم و این اتفاق مرا متأثر و افسرده میکرد. سعی کردم جواب ندهم و به بهانه خوابیدن حدود ساعت ۱۱ و نیم شب به اتاق خواب رفتم اما ایشان تا ساعت ۳ نیمه شب نمیگذاشت من بخوابم و خشمگین بود و ناسزا میگفت. همان حوالی بود که به اتاقش رفت تا بخوابد.
نجفی: اسلحۀ من مجاز بود
نجفی در مورد روز حادثه گفت: ساعت ۸ صبح بود که بیدار شدم و حدود ۸ و نیم مهیار را بیدار کردم که به مدرسه برود و در طول یکسال سعی کردم وظایف پدریام را انجام دهم. حتی مرحومه جلوی من به خانوادهاش میگفت کارهایی که میکند بیشتر و سنگین تر از پدر اصلیاش است. ساعت ۹ شده بود که مهیار رفت و ایشان بیدار شد و مجدد ادامه بحثهای شب قبل را مطرح کرد. خواستم پاسخ ندهم و ساعت ۹ و نیم شده بود که گفت میروم به حمام و پس از آن بیرون میروم. گفتم کجا؟ گفت خودم میدانم. این موضوعی بود که خیلی بین ما بحث شده بود. از آن لحظه به بعد خیلی عصبانی شدم و همه ماجرا دو تا سه دقیقه طول کشید و نفهمیدم چه شد. عصبانیت و خشم مرا فرا گرفت.
نجفی افزود: در مورد نگهداری و غیرمجاز بودن اسلحه بعداً توضیح میدهم زیرا مجاز بوده و آن را تمدید کرده بودم.
وی افزود: پشت سر میترا استاد رفتم. فکر کردم از درب حمام تا وان یک متر فاصله است. فکر میکردم ایشان در وان است و میتوانم بنشینم و با او حرف بزنم و قطعی روی طلاق تصمیم بگیرم. پشت سرش وارد شدم. در کمد نیمه باز و اسلحه آنجا بود. آن را برداشتم و بالش را روی آن گذاشتم تا اسلحه را نبیند و نگران نشود. چون یکبار گفته بود بیا و روش استفاده اسلحه را به من یاد بده. وقتی وارد حمام شدم متأسفانه ایشان وارد وان نشده بود و ما سینه به سینه هم شدیم. بالش را کنار زدم تا اسلحه را ببیند و به او بگویم که کارمان به جای باریک میکشد اگر با گفتوگو مسایل را حل نکنیم اما ایشان وقتی اسلحه را دید نمیدانم چه شد که هول شد. ایشان دستشان را روی شانه های من گذاشت، من به عقب رفتم و به این دلیل که دستم روی ماشه بود یک گلوله شلیک شد و بالشت روی زمین افتاد. من سپس دستم را بالا بردم و سپس ایشان دو دستی دست راست مرا گرفتند، من گفتم ول کن و پس از تیر اول ۴ تیر دیگر نیز شلیک شد. من قصد شلیک نداشتم. آخرین تیر که به او برخورد کرد من دیدم ایشان مرا رها کرد و سپس دیگر تیری شلیک نشد. او سپس داخل وان افتاد. من بلافاصله اسلحه را جلوی آینه حمام گذاشتم. شوکه شده بودم. دست گذاشتم دیدم حرکتی ندارد. دیدم که بالای سینه شان سوراخ است. شاید ۴ یا ۵ دقیقه بدون حرکت آنجا ایستاده بودم و حالتی غیرقابل تصور داشتم.
نجفی با بیان اینکه قصد کردم خودم را با آن اسلحه تنبیه کنم و بکشم، افزود: دوبار کنار ایشان رفتم و در وان نشستم. بعدها فکر کردم که چرا شلوار و پای من باید خونی باشد. هرچقدر فکر کردم متوجه نشدم. بعد فهمیدم همان دوبار که سمت چپ ایشان نشستم همانجا خونی شده باشد و بعد از چند دقیقه از وان خارج شدم و در اتاق قدم زدم و به بالکن رفتم و فکر کردم که آیا خودم را از آنجا پرت کنم یا نه.
وی افزود: به راننده زنگ زدم تا بیاید دو کیف اسناد خصوصی مثل چند موبایل و پاسپورت و شناسنامه و یکسری مدارک پزشکی و قباله ازدواج داشتم و چون نمیدانستم چه اتفاقی برایم میافتد به راننده گفتم که بیاید تا کیفها را به او بدهم تا به دخترم برساند. مثل اینکه راننده وقتی رسیده بود به من زنگ زده بود و من متوجه نشدم.
من نگفتم مهدور الدم
نجفی گفت: به نظرم رسید متنی بنویسم و بخشی از داستان زندگی مشترکم با او را بنویسم. به خواست آن مرحوم ۶ ماه ارتباطی با خانوادهام نداشتیم. آنچه که نوشتم با عجله بود و بعصی چیزها بصورت غیر دقیق نوشته شد. من در دفاعیاتم عنوان مهدور الدم را بیان نکردم. بازپرس پرونده میخواست آن را در دهان من بگذارد و میگفت که قبول داشتی که مهدور الدم است که این عنوان اصلاً ان زمان مطرح نبود و بعداً مطرح شد.
متهم ادامه داد: به راننده گفتم کیف را بیاور و قصد داشتم که نامه را داخل یکی از آن دو کیف بگذارم تا او نتواند نامه را بخواند. بعد به قم و زیارت حضرت معصومه(س) و مزار پدر و مادر رفتم. گفتم به آنجا بروم و تصمیم بگیرم که خود را به پلیس معرفی کنم یا اینکه تصمیم دیگری بگیرم. اسلحه را با خود برده بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خود را به پلیس معرفی کنم بهتر است که اسلحه را تحویل دهم. پیش خودم گفتم اگر قرار باشد خودم را سر مزار پدرم بکشم باز هم باید اسلحه همراهم باشد.
وی افزود: من آن موقع کارت حمل سلاح را زیر جعبه داروها در کمد خانه گذاشته بودم و وقتی کارت را دیدم متوجه شدم زمانش تا سال ۹۴ بوده است و من آن موقع بود که این را متوجه شدم در ادامه به ترمینال بیهقی رفتم و با اتوبوس به قم رفتم. پس از اینکه در قم بودم تصمیم گرفتم به تهران بروم. با تاکسی به ترمینال جنوب و سپس به اداره آگاهی مرکزی رفتم. حتی موبایل هم نداشتم و در کیف گذاشته بودم زیرا گفتم اگر بخواهم خودکشی کنم این موبایل بعداً گم نشود.
وی افزود: سپس تلفن راننده را گرفتم،، دخترم تلفن را جواب داد و گفتم من به آگاهی میروم و مشکلی نیست. پس از اینکه به آگاهی رفتم یکی دو ساعت درباره مسایل اتفاق افتاده صحبت کردم. رییس آگاهی آمد و سلام و علیک کردند. بعد از افطار لباس بازداشتگاه را پوشیدم و بعضی سؤال وجوابها انجام شد و شب به پزشکی قانونی رفتیم.
نجفی با اشاره به اینکه به هیچ عنوان قصد قتل در ذهن من نبود، گفت: البته قبول دارم اشتباه کردم که اسلحه را برداشتم و ۵ گلوله شلیک شد. من اگر در فاصله یک متری قصد قتل داشتم و می خواستم او را از بین ببرم یک گلوله کافی بود اما از ۵ گلوله ۴ تا از آن به سقف و دیوار خورده است.
وی افزود: من با اسلحه آشنایی داشتم. زمانی که با شهید چمران در ارتباط بودم و قصد رفتن به لبنان داشتم در کلاسهایی در این خصوص شرکت میکردم. اینکه ۵ گلوله شلیک شده و ۴ تا به سقف خورده نشان دهنده این است که من با قصد شلیک نکردم بلکه غیرارادی بوده است. وقتی او درون وان بود شلیکها متوقف شد اما در برخی رسانهها گفته شده که میترا استاد با ۵ گلوله به قتل رسیده است.
یارب نظر تو برنگردد
سپس نجفی در ادامه دفاعیات خود گفت: ما تا شب آخر مشغول کارهای زندگی بودیم. سازمان بازرسی نامهای درباره صندوق ذخیره فرهنگیان که من موسسش بودم نوشته بود. من عصرش دو ساعت وقت گذاشته بودم که پاسخ نامه را بدهم و روز حادثه روی میز بود. روز قبل از آن با دوستانم برای خرید یک آپارتمان صحبت کرده بودیم. اگر قصد قتل داشتم اصلاً این مباحث پیش نمیآمد. حتی من چند روز پیش به اخوی خود زنگ زدم و گفتم زندگی ما خوب است.
وی افزود: من به این نتیجه رسیده بودم که جدا شویم. میخواستم او را قانع کنم. در سال ۶۰ که ترورهای خیابانی وجود داشت اواخر تیر یا اول مرداد ۶۰ بود که رجایی رییس جمهور و باهنر نخست وزیر بود و من هم وزیر فرهنگ بودم. در آن زمان در شورای عالی امنیت تصمیمگیری شد که مسئولان مسلح شوند که اکثراً اسلحه گرفتند و به من کلت برتا داده شد و من هم چند ماهی با خودم میبردم و بعد که فضای کشور آرام شد هیچ وقت اسلحه همراهم نبود و تا سالها بعدش کنترل نکردم و کارت را چک نکردم. اما از طریق دستگاه حراست یا سرتیم محافظان ما این کارت خود به خود تمدید میشد و من فکر می کردم که این تمدید مثل گواهینامه ۱۰ ساله است. آخرین بار در حراست ریاست جمهوری یا تیم حفاطت تمدید شد. من چون هیچ وقت استفاده نمیکردم می خواستم آن را برگردانم. حتی در سال ۷۰ وزارت دفاع اسلحههای مسلسلی را خودش تولید کرده بود و به وزرا و مسولان هدیه کردند و من دو سه ماه نگه داشتم و سپس خواستم تحویل بدهم. ان موقع همین کلت را هم تحویل دادم ولی آن شخص گفت که شما کلت را نگه دارید، اینکه برای شما زحمتی ندارد و در نتیجه آن را نگه داشتم.
وی افزود: زمانی که در منزل با همسر اولم بودم در جایی اسلحه را پنهان کرده بودم تا کسی آن را نبیند اما همسرم از آن خبر داشت اما بعد که به منزلی که برای آن مرحومه گرفته بودم نقل مکان کردم اسلحه را در بخشی از لباسهایی که استفاده نمیکردم گذاشته بودم و وقتی به این منزل آمدم آن چمدان را باز نکردم. چمدان را جایی گذاشته بودم روی قفسه و کیفها و وسایل دیگر را روی آن گذاشته بودم. مرحومه چند بار از من پرسی که آیا اسلحه را آوردهای که گفتم بله. گفت به من یاد بده که من به تعویق میانداختم.
نجفی افزود: مرحومه روزی به شوخی گفت یک روز اسلحه را بیاور تا خودمان را بکشیم که من هم به شوخی گفتم تو اول مرا بکش و بعد اگر دلت آمد خودت را هم بکش. در نتیجه آقا مهیار هم کنجکاو بود. من برای اینکه کسی به آن دسترسی نداشته باشد چمدان را در آن قفسه گذاشته بودم. کمدی در اتاق خواب من بود که وسایل خصوصی من در آنجا بود. مرحومه وقتی وسایل را میآورد اسلحه وسط لباسها بود. گفت این چیست که گفتم اسلحه است. من نمیخواستم که با آن ور برویم. آن را گرفتم و روی یکی از قفسههای کمد که کنار قرصها بود گذاشتم. هدفم این بود که دوباره اسلحه را پنهان کنم. آن شب ایشان گفت شام بخوریم. با هم به سمت آشپزخانه رفتیم. من یادم رفت خشاب را بردارم و اسلحه را پنهان کنم. روز درگیری وقتی پشت سر ایشان با حالت خشم رفتم چشمم به اسلحه افتاد و گفتم اسلحه را بردارم و به او بگویم که ما کارمان به جای باریک میکشد.
نجفی افزود: امیدوارم توضیحاتم از گمانه زنیهایی که به غلط توسط برخی مسئولان و دیگران انجام شده کاسته باشد. من توضیح دادم که این ازدواج بدلیل اینکه با دقت انجام نشده بود من هم مقصر بودم زیرا سنم بیشتر بود و من تجربیات بیشتری داشتم.
نجفی در ادامه با بیان یا رب نظر تو برنگردد، گفت: امیدوارم خداوند از گناهان ما درگذرد و امیدوارم دادگاه تصمیم درستی بگیرد. این مصیبتها ممکن است در زندگی همه پیش بیاید.
قاضی کشکولی در ادامه با توجه به دفاعیات نجفی خطاب به مهیار صفری، گفت: وظیفه دادگاه این است که طرفین را به سازش دعوت کند و ما از اولیای دم و وکلای آنان میخواهیم سازش و اعلام گذشت کنند زیرا قصاص یک فرد نمیتواند جایگزین قتل مقتوله باشد. گذشت میتواند یک فرهنگ عمومی را به نمایش بگذارد و توجه جامعه ما را به جرایم جنایی سوق دهد تا بیشتر مراقب رفتار خود باشند. یک سری دلایل اتهام مطرح است. بنابراین ممکن است سؤالات تکراری پرسیده شود. بخشهایی از صحنههای اولیه شما در پلیس آگاهی و صحنه قتل را قرائت میکنم. شما گفتید خشاب اسلحه از قبل در سلاح بود و مسلح نبود و روی ضامن قرار داشت. وقتی به سمت حمام رفتم آن را مسلح کردم البته اشتباه کرده و مرتکب قتل شدم. آیا این گفتهها را قبول دارید؟
نجفی گفت: نمیدانم چه شده. هر چه فکر کردم در فاصله اتاق تا حمام کاری جز برداشتن بالش نکردم. اسلحه از قبل مسلح بوده. آنچه در روز اول گفتهام به دلیل شرایط نامساعد من بوده و شرایط عادی نداشتم.
قاضی پرسید شما با بکارگیری سلاح آشنایی داشتید چطور مسلح بوده؟ نجفی گفت: در منزل قبلی مسلح بوده و لابلای لباسها گذاشتم اما دقت کافی نکردم خشاب را نخواستم جدا کنم که گم نشود و متأسفانه سلاح مسلح به منزل جدید منتقل شد.
قاضی پرسید: مهیار چه ساعتی از خانه خارج شد؟ نجفی گفت: آژانسی که برای مهیار رزرو کرده بودیم برای ساعت ۹ بود. ۹ و ۵ دقیقه از خانه خارج شد و فکر میکنم حدود ۹ و نیم این اتفاق افتاد.
قاضی کشکولی پرسید نامه را پس از انجام قتل نوشتهاید؟ نامه در ۶ صفحه و بار حقوقی داشته است. چطور با آن شرایط روحی دسته بندی شده نوشتید؟ متهم پاسخ داد: من دقت نداشتم بار حقوقی دارد یا نه. یک ربع یا ۲۰ دقیقه نمیدانستم چه کنم. در منزل قدم میزدم. به نظرم رسید که باید خود را تنبیه و خودکشی کنم. نامه را هم با این غرض نوشتم و آنچه به ذهنم بود را با سرعت نوشتم و قصد و غرض حقوقی نداشتم. وقتی راننده رسید نامه تمام نشده بود. پایین خانه منتظر شد و بعد نامه را به او دادم.
قاضی پرسید قبل از تماس با راننده نامه را نوشته بودید که نجفی گفت: فکر میکنم زنگ زدم به راننده و گفتم بیا و شروع کردم به نوشتن و وقتی رسید نامه تمام نشده بود. حدود ۱۰ زنگ زدم و حدود ۱۰ و نیم فکر کنم نامه تمام شد.
قاضی گفت پس فکر میکنید زمان نوشتن نامه ۳۸ دقیقه طول کشیده درست است؟ نجفی گفت که احتمالاً. چون آخر نامه چیزهایی اضافه کردم و همه نامه بعد از قتل نوشته شد.
قاضی پرسید نامه در کیف و در خانه زهرا دخترتان کشف شد. دست نوشتهای هم روی میز ناهارخوری به دست آمده در این باره بگویید. در این لحظه دست نوشته به متهم داده شد تا در مورد آن توضیح دهد.
نجفی گفت: من این دست نوشته را در تاریخ ۲۰ اسفند سال گذشته نوشتهام. اینها مطالبی است که مرحومه به من گفته است.
قاضی پرسید از تلفن ایشان به دست آوردید؟ نجفی گفت: خیر، خودشان گفته بود.
قاضی: چرا روی میز بود؟ نجفی گفت: شاید قاطی وسایلم شده. تعجب میکنم جزو یادداشتهای خاص من بود. من بعد از گفتوگو با او اینها را مینوشتم. ایشان صدای من را ضبط میکرد اما من مینوشتم و مطالبی است که به من میگفته است. دو برگ دیگر به سازمان بازرسی و صندوق ذخیره فرهنگیان را عصر روز قبل از حادثه نوشتم که کاملاً دقیق است.
قاضی کشکولی، گفت: در تاریخ ۱۶ آذر ۹۷ نامهای در پلیس ۱۱۰ موجود است که نشان میدهد فردی با هویت محمدعلی نجفی به واحد پلیس مراجعه و اظهار کرده که فردی به نام میترا استاد یک سال است همسرش بوده و از ایشان شاکی است. این موضوع را قبول دارید؟ نجفی گفت: وقتی درگیری ما حاد شد دو بار اورژانس را خبر کردم. یک بار به صورت سطحی دستش را با تیغ بریده بود که به اورژانس گفت مسئله جدی نیست اما چون در تماس با اورژانس گفته شده بود خودزنی است اورژانس پلیس را خبر داده بود و این نامه مربوط به آن موقع است.
در این لحظه قاضی پرونده میترا استاد اعلام کرد که نمایشی از لحظه ورود و خروج محمدعلی نجفی در روز حادثه وجود دارد که در دادگاه به نمایش گذاشته شد.
قاضی از متهم پرسید در آن روز چه لباس به تن داشتی که متهم پاسخ داد: تیشرتی که شب قبل به تن داشتم، طوسی تیره رنگ بود و رویش کت و شلوار طوسی پوشیدم و با همان لباس به آگاهی رفتم. کیف برزنتی کوچکی که متعلق به مرحومه بود را برداشتم و خالی کردم و اسلحه را در یک جانماز پیچیدم و در کیف گذاشتم و با خود به قم بردم.
در این لحظه فیلم ورود محمدعلی نجفی به آسانسور ساختمان مسکونیاش پس از وقوع قتل به نمایش گذاشته شد که در آن نشان داده شد متهم با تیشرت تیره طوسی و کت و شلوار و در حالی که کیف به دست چپش بود وارد آسانسور شده و پس از لحظهای از آن خارج شده است.
قاضی پرسید این فیلم را قبول دارید خودتان هستید؟ نجفی گفت: بله در طبقه پارکینگ پیاده شدم چون میخواستم در خیابان کمی قدم بزنم و فکر کنم. وقتی در شرایط بد روحی قرار میگرفتم و معمولاً به قم میرفتم و با همین نیت هم رفتم. وقتی وارد صحن میخواستم بشوم فردی به من تسلیت گفت و فهمیدم خبر پخش شده است. فردی میخواست سلفی بگیرد و میگفت در تهران دنبال شما میگردند اما گویا از پشت سرم عکس را گرفت و من در جریان آن نبودم.
قاضی پرسید در چه ساعتی؟ متهم پاسخ داد: حدود ۱۶ و ۳۰. وقتی به تهران رسیدم از تلفن راننده استفاده کردم. به نظرم رسید خانوادهام باید باخبر شوند. زنگ زدم با دخترم حرف زدم و گفتم نگران نشوند و گفتم به آگاهی مرکزی میروم. جلوی آگاهی با موتور یک مأمور وارد شدم به همین دلیل افسر نگهبان من را ندید. اسلحهام را هم به همین افسر دادم.
وی در پاسخ به سوال قاضی که آیا اظهارات خود را در مرحله تحقیقات مقدماتی قبول دارید؟ گفت: سؤالات از من خیلی زیاد بود. من روز اول و دوم زیاد به خودم تسلط نداشتم تا آنچه برای خودم افتاده را تجزیه و تحلیل کنم.همان شب از من خواستند با صدا و سیما مصاحبه کنم، چون گفتند شایعه شده شما از کشور خارج شدید و رفتید و چون آن عکس هم در آگاهی منتشر شده بهتر است مصاحبه کنید که من هم به این دلیل مصاحبه کردم.
متهم گفت: وکیل گفت که من عنوان مهدورالدم را در دفاعیاتم به کار بردم اما من بکار نبردم و حتی اگر به آن معتقد هم باشم بنا نیست خودم او را به قتل برسانم.
وی افزود: همچنین گفته شده که من گفتهام ایشان پرستو است اما من لفظ پرستو را به کار نبردم. این را بعضی در فضای مجازی نوشتهاند که باید از خودشان بپرسید با چه انگیزهای نوشتهاید.
نجفی با اشاره به اظهارات وکلا درمورد فروش خودرو و حسابهای بانکی، گفت: ما قصد داشتیم با پولهایی که من قرض میکنم بتوانیم یک خانه بخریم که پولها به آن خانه مورد نظر و در آن منطقه که مورد نظر مرحومه بود هم نمیرسید و به پول حسابها هم کسی دست نزده است.
وی با بیان اینکه آنچه که میگویم برای تبرئه خودم نیست، گفت: من حتی گفتم دوست دارم قصاص شوم تا اینکه احساس گناه در محضر الهی بخشیده شود.
وی تاکید کرد: من حتی نمی دانستم گلوله به دست ایشان هم خورده است. در آگاهی از دو چیز تعجب کردم یکی اینکه گفتند تو خودت گلوله خوردی؟ که گفتم نه. همچنین گفتند به دستش هم گلوله زدی که باز هم گفتم نه. گفتم فقط گلوله آخر به او خورد.
نجفی گفت: من ایشان را دوست داشتم و او هم من را دوست داشت. حتی اگر کسی همسر خود را به طور عادی از دست دهد مدتی طول میکشد که خود را با شرایط تنظیم کند.
سپس قاضی از سرگرد عزتی راد کارشناس اسلحه خواست تا با حضور در جایگاه نظرات کارشناسی خود را درباره اسلحه و طریقه قتل تشریح کند.
رییس دادگاه قبل از حضور سرگرد عزتی در جایگاه خطاب به نجفی گفت: این اسلحه از طرف کدام سازمان یا نهاد دولتی در اختیار شما قرار گرفته است؟ نجفی گفت: دقیقاً نمیدانم ممکن است از طریق سپاه یا کمیته باشد اما با توجه به اینکه محافظان من از کمیته انقلاب اسلامی بودند احتمال دارد مربوط به کمیته باشد.
رییس دادگاه با نشان دادن برگه مجوز اسلحه از نجفی خواست تا هویت آن را تأیید کند که متهم برگه مجوز اسلحه را تأیید کرد و معلوم شد که اسلحه و مجوز آن مربوط به حفاظت اطلاعات ارتش است.
قاضی کشکولی خطاب به نجفی گفت: اسلحه شما در سال ۷۷ توسط حراست سازمان برنامه و بودجه در اختیار شما قرار گرفته است. نجفی در پاسخ گفت: درست است در آن سال چون سازمان برنامه و بودجه بودم از طریق حراست اسلحه مرا به دلیل اینکه دچار اشکالاتی بوده است، تعویض کردند.
در ادامه سرگرد عزتی راد با تشریح روز حادثه، گفت: نوع اسلحه برتا، ساخت کشور ایتالیا و خشاب آن ظرفیت ۱۳ فشنگ دارد. در روز حادثه ۵ گلوله توسط سلاح شلیک شده که ۳ گلوله آن به دیوار و سپس به سقف خانه کمانه کرده است. یک گلوله آن به کمد چوبی رو به رو مستقیم اصابت کرده و یک گلوله دیگر آن بعد از اصابت به دست مقتوله به سینه او نیز اصابت کرده است و طی مسیری در بدن در پهلوی آن گیر کرده است.۵ پوکه شلیک شده از این اسلحه نیز در صحنه جرم پیدا شده است.
در ادامه قاضی از نجفی خواست تا یکبار دیگر نحوه شلیک گلولهها را تشریح کند که متهم نجفی با تأیید نظرات کارشناس اسلحه، گفت: توضیحات سرگرد عزتی راد نشان داد که ۴ گلوله به دیوار و سقف اصابت کرده است و بار دیگر تأکید میکنم که هیچ قصدی برای قتل نداشتم.
سرگرد عزتی راد گفت: بررسیهای کارشناسی ما نشان میدهد که متهم هنگام تیراندازی، دستش تعادل نداشته زیرا ۳ گلوله آن به فاصله نزدیک به هم، به دیوار و سپس به سقف حمام کمانه کرده است و نشان میدهد که ۳ گلوله به دیوار و یک گلوله مستقیم به کمد چوبی رو به رو و تنها یک گلوله در کش و قوسهای به وجود آمده به دست و سپس به بدن مقتول اصابت کرده است.
وی در پاسخ به سؤال قاضی که شما در گزارش خود اشاره کردهاید که اگر گلوله در فاصله یک یا ۵ متر شلیک شده باشد باید از بدن مقتول خارج میشد؟ گفت: بررسیهای ما نشان می دهد که مقتوله ورزشکار و یا از یک اندام ورزیده برخوردار بوده زیرا گلوله باید از پهلوی او خارج میشد.
قاضی کشکولی خطاب به متهم گفت: در عرف برای صحبت کردن اسلحه نمیبرند. نجفی گفت: بله قبول دارم اما چون چند باری گفته بود ته راه ما به خون میرسد میخواستم این را نشان بدهم.
قاضی کشکولی گفت: نیازی به استفاده از بالش نبود. نجفی گفت: وقتی بالش را برداشتم نظرم این بود که وقتی وارد میشوم اسلحه را نبیند چون فکر میکردم در وان یا زیر دوش است و میتوانم با او حرف بزنم.
قاضی خطاب به متهم گفت که دقیقاً بگویید چه مطالبی را در آن لحظه به او گفتید. نجفی گفت: خیلی کوتاه بود گفتم میترا تا کی میخواهی این بحث را تمام کنی؟ کارمان دارد به جاهای باریک میکشد. ایشان هول شد و دیگر نتوانستیم حتی حرف یا بحثی کنیم. گفت علی غلط کردم به خدا حلش میکنم، اما به من فشار که آمد گلوله شلیک شد و بالش افتاد. یادم است دو تا سه بار گفتم دستم را ول کن و آن گلولهها غیرارادی زده شد. در بازداشت فکر میکردم که صحنه را برای خودم بازسازی کنم اما نتوانستم.
قاضی پرسید: آیا از مقتوله تقاضای دیگری داشتی حتی در ذهن خود؟ نجفی گفت: به دنبال این بودم به توافق برسیم.
قاضی گفت: عوامل بررسی صحنه جرم در حمام، تا لحظه جابهجا شدن جسد خونی ندیدهاند اما در کف حمام تا درب اتاق لکههایی از خون که خشک شده بود دیده شده، به نظر شما متعلق به کیست؟ متهم پاسخ داد: قطعاً مال مرحومه است. من دو بار در وان نشستم و در خانه قدم زدم و حدس میزنم از آخرین گلوله و اولین گلوله که به دستش خورد خون ریخته شده و وقتی نشستم قوزک پای چپم و قسمت چپ شلوارکم خونی شد. البته من متوجه خون پایم نشدم و وقتی رانندهام من را دید و گفت فهمیدم.
قاضی خطاب به متهم پرسید: چه زمانی فهمیدهاید که میترا استاد فوت شده است. نجفی گفت: بلافاصله در وان افتاد، در حد ۳۰ ثانیه؛ منگ بودم، اسلحه را جلوی آینه گذاشتم و دستم را به روی پیشانیاش کشیدم و دیدم تکان نمیخورد، متوجه شدم فوت شده و دو بار هم در کنارش نشستم.
در همین لحظه سرگرد عزتی راد کارشناس ارشد اسلحه، گفت: در دو صورت تر و خشک، گاز باروت برداشت شده که نتیجه آن نشاندهنده این است که متوفی به متهم نزدیک بوده و گاز باروت در دستان متوفی نشسته و به همین دلیل استنباط درگیری داده شده است. همچنین اسلحه را تست کرده و در سیستم سابقه استفاده از آن را بررسی کردیم که نتیجهای به دست نیامد. من از متهم سؤالی دارم، گروه خونی ایشان چه است؟
نجفی پاسخ داد: من B مثبت هستم.
قاضی دادگاه گفت: در پرونده بالینی سابقه خودکشی داشتهاید، اگر تمایل دارید از آن بگویید.
نجفی گفت: در آبان ۹۷ همین اختلافات و بحثها را که میدیدم و دیدم توافقی در طلاق نیست تصمیم گرفتم خود را تنبیه کنم اما بعد از اطلاع از عقوبت آن پشیمان شدم و در یکی از هتلهای تهران تعدادی قرص خوردم تا کسی من را پیدا نکند و بعد خواستم رگ دستم را بزنم اما بلافاصله از حال رفتم و بعد از دو روز من را در هتل پیدا کردند.
قاضی گفت: اثر ۴ بریدگی در دست چپ همسر دومتان دیده شده از آن مطلع بودید؟ نجفی گفت: به من گفته بود که در زندگی با همسر اولش سه بار خودکشی کرده، یکبار رگ دست چپش را زده و دو بار نیز قرص خورده است.
گودرزی وکیل مدافع متهم نجفی در ادامه دادگاه، گفت: روز حادثه خبرنگار صدا و سیما اسلحه را در دست میگیرد خشاب را بیرون میآورد و ادعا میکنند که کارهای کارشناسی روی اسلحه انجام شده است، اما بنده دیدم که در پرونده، کارهای کارشناسی اسلحه نهم و یازدهم خرداد انجام شده است. تنها دوای درد، سرعت در ارسال پرونده به دادگاه بود در حالی که سوالاتی همچنان وجود داشت.
وی افزود: مردم ما بیخود و بی جهت کسی را دوست ندارند، اگر امروز متهم است و قانون حکم میکند، محاکمه شود ولی نباید آن روزهایی که تلاش کرده فراموش شود. باید از یادگاریهای نیکش به نیکویی یاد کنیم.
مگر میشود پنج گلوله شلیک شود و ۹ محل اصابت گلوله وجود داشته باشد؟
این وکیل دادگستری گفت: مگر میشود پنج گلوله شلیک شود و ۹ محل اصابت گلوله وجود داشته باشد؟ مگر میشود دو گلوله کشف شود؟ مگر میشود یک گزارش بگوید گلوله از کف دست مقتول وارد شده و از پشت دست او خارج شده و گزارشی دیگر بگوید گلوله از پشت دست وارد شده و از کف دست خارج شده است؟ مگر می شود شخصی بازداشت شود و فردایش آزاد شود و کسی نپرسد که او که بوده است؟
میترا استاد دارای ذهنی با سوءظن و تحت فشارهای روحی بوده است
وی ادامه داد: سرنوشت نجفی هرچه که باشد، بشود اما این پرونده باید درسی برای این تحقیقات باشد. چاره کار این نیست که یازده شب کمیسیون روان پزشکی تشکیل دهیم. مرحومه میترا استاد دارای ذهنی با سوءظن و تحت فشارهای روحی بوده است. این مساله باید مورد توجه روان پزشکان قرار می گرفت.
گودرزی گفت: پرونده از نقایصی عدیده رنج میبرد که رئیس دادگاه تا کنون قسمتهایی از آن را مرتفع کرده و قسمتهای عظیمی از آن باقی مانده است. این نقایص باید بر طرف شود تا به سوالات ما و حتی خانواده استاد پاسخ داده شود. باید معلوم شود که نجفی آیا قاتل حرفهای بوده یا مسالهای غیر ارادی رخ داده است.
این وکیل دادگستری ادامه داد: یکی از نقایص پرونده این است که سلاح b520cz بوده اما در کیفرخواست d520cz به عنوان شماره اسلحه آمده است. این سلاح در مجوزش به نجفی ۷۶۵ است اما در تشخیص هویت سلاح کمری دارای کالیبر ۹ میلی متر مطرح شد.
وکیل مدافع متهم نجفی گفت: ما در این پرونده با پنج پوکه مواجهیم اما در بررسی صحنه سه مورد روی دیوار حمام، روی درب کمد روشویی و سه مورد هم روی سقف وجود دارد که یعنی هفت محل اثبات گلوله وجود دارد. ما باید دو محل گلوله دیگر هم اضافه کنیم یکی به قفسه سینه و دیگری به کف دست چپ.
۴ گلوله دیگر از اسلحه دیگری شلیک شده است
وی افزود: چون از این اسلحه پنج گلوله شلیک شده ۴ گلوله دیگر از اسلحه دیگری خارج و شلیک شده است و احتمال وجود دو ضارب احتمالی دیگر هم وجود دارد، لذا ۹ برخورد داریم.
گودرزی تصریح کرد: تیم بررسی گفته از پشت دست گلولهای وارد شده اما تیم بررسی جنایی گفته گلوله از کف دست وارد شده و از پشت دست وارد شده است. اینها نقایص است. باید عرض کنم تیم بررسی صحنه اعلام کرده گلوله به سینه به شکل مدور وارد شده اما تیم دیگر می گوید شکل بیضوی دارد و این امر برای کارشناسان اختلاف زمین تا آسمان است. این نیست که گلوله به دیوار بخورد و بعد به سقف بخورد اما ممکن است برعکس آن اتفاق بیافتد.
وی با بیان اینکه این پرونده شهامت دادرسان را میطلبد، گفت: حمام کوچک میتواند اقیانوسی بزرگ برای تیم بررسی صحنه باشد. پرونده مهم و محل سوال عمومی است. من تحقیق و تلاش کردم و پاسخ های غیر علمی نخواهم داد. در صحنه تعداد زیادی دکمه از پیراهن مردانه کنده شده که نجفی میگوید تیشرت بر تن داشته است و با همان به قم و آگاهی رفته است.
وی با بیان اینکه آزمایش گاز باروت هم انجام شده است، گفت: این آقایی که میگویند از او آزمایش گاز باروت گرفته شده مگر آقای نجفی بوده است؟ او که در آگاهی بوده است. این آزمایش بر دستان مرحومه انجام شد و سرهنگ هم پذیرفت که جدال محتوم است.اینجا تضاد وجود دارد این تضاد فاصله شلیک یک تا پنج متر را رد میکند و نشان میدهد که این آزمایش متعلق به دست میترا استاد است.
وی افزود: مساله دکمه های پیراهن و درگیری باید بررسی شود. گزارش صحنه فاقد خوردن گلوله به دست است و این موضوع صورت جلسه را ابطال میکند. تعدادی دکمه کندهشده در محل ارتکاب جرم پیدا شده است و با توجه به اینکه این دکمهها مربوط به پیراهنی غیر از پیراهنی است که هنگام قتل بر تن نجفی بوده، احتمال حضور فرد سوم هنگام قتل در محل حادثه مطرح است.
وکیل مدافع نجفی گفت: امروز من بیشتر سخنانم را به نقایص معطوف میکنم و انشاءالله در جلسات آتی دفاعیاتم را میگویم. مستحضرید که پرونده های جنایی از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخوردار است لذا برای دفاع از موکلم نیاز دارم که اطلاعات و مستندات کارشناسی اسلحه را با دقت مطالعه کنم.
وی با ایراد به گزارش اسلحه شناسی گفت: با آقای قهرمانی کارشناس رسمی دادگستری که ۳۰ سال معاون پزشکی قانونی بودند در خصوص دفورمه شدن گلوله بعد از اصابت به دست و بدن مقتوله سوال کردم که گزارش آن در اختیار جنابعالی است و با صراحت تاکید شده زمانی که گلوله به قسمتی از بدن که فاقد استخوان سخت مانند ستون فقرات است برخورد نمی کند و احتمال دفورمه شدن منتفی است.
وکیل مدافع متهم افزود: گلوله از قسمت های نرم بدن مقتوله عبور کرده و چگالی استخوانها و چگالی گلوله در بحث اسلحه شناسی دقیقاً به ما خواهد گفت چه اتفاقی افتاده است.
وی از دادگاه خواست به او فرصت لازم داده شود تا بتواند بصورت علمی و مستدل از موکلش دفاع کند و یکبار دیگر تاکید کرد که تمام تلاشش را به کار میگیرد تا حقایق به صورت واضح روشن شود.
در ادامه قاضی کشکولی خطاب به وکیل نجفی گفت: دفاع از متهمان حق قانونی وکلاست اما انتظار میرود وکلا براساس قانون و مستدل دفاع کنند و بگونهای دفاع نکنند که در روند دادرسی شبهاتی ایجاد شود و نباید وکلا شبیه فضای مجازی و رسانهها عمل کنند.
قاضی محمدی کشکولی جلسه بعدی را ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۳۱ تیرماه اعلام کرد و خطاب به وکیل نجفی گفت: شما تا جلسه بعدی فرصت دارید تا مستندات قانونی را جمع آوری کنید.
انتهای پیام/
نظر شما