حسین نادریان/
اظهارات برخــی اصلاحطلبــان همچون غلامحســین کرباســچی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران درباره بازسازی جبهــه اصلاحات حاکی از نداشــتن یک رهبر بــرای هدایت این جریان سیاســی اســت.
کرباســچی در گفتوگویی که با روزنامــه ارگان حزبیاش داشــته به نبود رهبــری این جریان اشــاره کرده اســت . دعــوت از رئیس دولت اصلاحــات برای پذیرش رســمی رهبری این جریان شاید تلاشــی برای پایان دادن ابهاماتی باشــد که موجب تنوع داعیــهداران رهبری این جریان شــده است.
شــاید ارجاع به نقطه اولیه اجماع اصلاحطلبان در انتخابات سال 1376 بتوانــد به صــورت نمادین یادآور همزیســتی احزابی با رویکردهای متنوع شود.
جریان اصلاحطلبی بر مبنای اجماعی میان چپهای سنتی و جدید و تکنوکراتهای ســازندگی حول انتخابات هفتمین دوره ریاســت جمهوری در ســال 1376 تبلور عینــی یافت، اما انتخابات مجلس ششــم 1379 و بــه ویــژه عملکرد نخســتین شورای شهر (1381-1377 ) نمود عینی اختلاف میــان این جریان سیاســی بود.
اختلاف میان جبهه مشــارکت (چپ های مدرن) و (کارگزاران سازندگی) راستهای مدرن آن قدر بالا گرفــت که به انحلال نخستین شورای شهر تهران منجر شد. در این میان، اختلافــات میان چپهای ســنتی و مدرن نیز در مجلس ششــم در موضعگیریهــای رئیس مجلس نســبت به مواضع برخی نماینــدگان عضو جبهه مشارکت نمود داشت.
این اختلافات نشان از داعیــه رهبری هر یــک از این گروهها داشــت. همین موجب شد تا اختلافات به ویژه در جریان انتخابات ریاست جمهوری نهم بالا گرفته و رئیس مجلس ششــم در قامت نامزد این انتخابات، از عدم حمایت اصلاح طلبان از خود دلخور شود.
انتخابات هشــتمین دوره مجلس (1386) حکایــت ازاختلافــات درونی آنــان حول رهبری اصلاحــات بود. امــا در انتخابات دهمیــن دوره مجلس (1394) شــورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان (شعسا) به مثابه ســازوکار انتخاباتی اصلاحطلبان مطرح شد که ترکیبی از شورای هماهنگی اصلاحطلبان با شــورای مشــورتی رئیس دولت اصلاحات بود.
اما ساز وکار انتخاباتی خود بــه اختلافات درونــی اصلاح طلبان تبدیل شــد. گروهی از اصــلاح طلبان که منتقد این شورایعالی هستند و از ظرفیت برای جدا شدن از شورای عالی برخوردارند، شامل الیاس حضرتی (اعتماد ملی)، (احمد مازنی) عضو سابق اعتماد ملی و نزدیک به رسول منتجب نیا (مهدی شیخ، مصطفی کواکبیان) دبیرکل مردمســالاری (داوود محمدی ) دبیرکل انجمن اسالمی معلمان بــه انتقــاد از عملکرد شعســا پرداختند.
همچنین میان شورای هماهنگی با شعسا اختلافاتــی وجود دارد. این نشــان دهنده شکست این ســازوکار برای حل اختلافات و اجماع درونی بوده است . بنابرایــن تجربه ثابت کرده اســت جریان اصلاحــات فاقد یک رهبر اســت.
این امر شــاید به ماهیت ســلبی و نه ایجابی آن وابســته اســت. چون حول مفهوم کلی و مبهم با عنوان اصلاحات جمع شده است که مــی تواند مصادیقی متعدد با توجه به منافع متفاوت گروهها و احزاب اصلاحطلب داشته باشد.
رئیس دولت اصلاحات نیز که در سالهای اخیر به شخصیت تأثیرگذاری در این جریان تبدیل شده نه خود خواهان داشتن سمت تشکیلاتی بوده و نه به نظر میرسد از مختصات یک رهبر تشکیلاتی برخوردار باشد.
وی در این سالها از توان حل و فصــل اختلافات برخــوردار نبوده یا نخواســته در قالب ایــن عنوان خود را محدود نماید.
از ســویی در شــرایطی که اصلاح طلبان هنوز به سازوکار واحدی در انتخابات پیش روی مجلس نرسیدند، اظهارات کرباسچی نشــان دهنده گذر برخی از اصلاحطلبان از وضــع موجود اســت؛ چــه در صورت نپذیرفتن رئیس دولت اصلاحات میتوان این را بازسازی واقعی اصلاحات با توجه به شرایط کنونی دانست؛ زیرا در صورتی که کارگزاران سازندگی در این زمینه پیشتاز باشد، احتمال تشدید اختلافات درونی در این جریان بالاست و سهم خواهی درونی میتواند بر اختلافات شعســا با شــورای هماهنگــی اصلاح طلبان نیــز بیفزاید.
به نظر میرسد در چنین وضعیتی هر یک از گروهها به بازتعریف از اصلاحطلبی بپردازد و شکلگیری مواضع مســتقل و جداگانه را در این جریان در پی داشــته باشد. در واقع این گروه از اصلاح طلبان با توجه به وضعیت نامطلوب کنونی خود سعی دارند تــا با حل بزرگترین خــلأ این جریان در ایــن فصل از انتخابــات، تکلیف خود را با اصلاحطلبی روشــن نمایند و هویتهایی مستقل و جدید یابند.
نظر شما