یکی ازاعضای باند سرقت با سلاح سرد، مدتی پیش به صورت اتفاقی چشمش به یک گله کوچک دام در حوالی شهرستان طرقبه افتاد و فکر شوم سرقت همان جا به سرش زد.
شب نشده بود که او سه عضو دیگر باند را دور هم جمع کرد و ماجرا را برای آنها تشریح و نقشه سرقت را چند بار برای آنها به تصویر کشید.
قرار میشود در اجرای این اقدام مجرمانه، نفر اول که گله گوسفند را مشاهده کرده بود به چوپان نزدیک و طرح دوستی با او بریزد.
سپس در فرصتی مناسب و با ارسال پیامک «شروع» از دیگر اعضای باند بخواهد برای سرقت هفت رأس گوسفند وارد عمل شوند.
نخستین گام نقشه سرقت افراد شرور هم برداشته میشود و چندین روز یکی از اعضای باند روی ماجرا کار و خودش را به چوپان نزدیک کرد و برای اجرای گام بعدی نقشه سرقت، خودش را به هر بهانهای که بود، میهمان باغ کوچک چوپان کرد.
او که به چوپان بخت برگشته گفته بود میخواهد شب را تا صبح با هم سپری کنند، با زیرکی خاصی مدعی میشود که من از سگهای رها شده در باغ ترس دارم و اگر میشود آنها را ببند!
چوپان از همهجا بی خبر هم سگها را میبندد و گرم صحبت میشود. وقتی خیال سارق از حمله سگها راحت میشود، دست به تلفن میبرد و در فرصتی مناسب به همدستانش که در همان حوالی به کمین نشسته بودند، آغاز مرحله پایانی سرقت را اعلام میکند.
حمله شمشیر به دستان و بردن احشام
در یک چشم به هم زدن صدای کوبیدن دَر به شیوهای وحشتناک فضای باغ را در برمیگیرد، وقتی چوپان در را باز میکند، سه فرد مسلح به شمشیر و... را که سرو صورت خود را پوشانده بودند، مشاهده میکند و همدستان سارق ضربهای به سر چوپان وارد کرده و داخل باغ میشوند و دست، پا و دهان چوپان را میبندند؛ آنها برای آنکه نقشه لو نرود دست و پای همدستشان را هم بسته و او را کنار مالباخته قرار میدهند.
پس از آن هفت رأس گوسفند، گوشی تلفن همراه و پراید همدستشان را با خود میبرند.
پس از فرار سارقان شب رو، چوپان به هر زحمتی که بود، دستان خود و رفیق نابابش را باز کرد و با پلیس تماس گرفت.
موضوع به سرهنگ حسین پور، فرمانده انتظامی شهرستان بینالود اطلاع داده شد و پس از آن دستورات ویژهای برای بررسی ماجرا صادر و مأموران به محل اعزام شدند.
مهارت پلیس و کشف خیانت دوست تازه وارد
با حضور پلیس در محل و انجام بررسیهای انتظامی روی نحوه سرقت، شک مأموران همان اول به رفیق یک شبه زیاد شد؛ چرا که سارقان خودروی او را هم برده بودند و او هیچ شکایتی در این زمینه نداشت!
همین موضوع مورد تحقیق قرار گرفت و موجب شد تا متهم دچار تناقضگویی شود و به اجبار لب به اعتراف گشاید.
پس از آن او همه چیز را لو داد و گفت، تمامی این اقدامات نقشه سرقت بوده و هویت دیگر اعضای باند را که منتظر پیوستنش بودند، لو داد.
پلیس به سرعت محل اختفای متهمان را شناسایی و محاصره کرد. دیگر اعضای باند که منتظر بودند آخرین عضو باند هم به آنها ملحق شود تا گوسفندان را بین خود تقسیم کنند، به محض دیدن پلیس دریافتند که جز پشت میلههای زندان چیزی نصیب آنها نخواهد شد.
با دستگیری سه عضو دیگر باند، ادوات جرم مانند شمشیر و... به همراه گوشی سرقتی کشف شد. سارقان درادامه اعتراف کردند هفت رأس گوسفند را حوالی بولوار شاهنامه در یک باغ متروکه مخفی کردهاند که احشام سرقتی کشف و به مالباخته برگردانده شد.
از سویی مالباخته مدعی بود در شب سرقت یکی از سارقان با خود اسلحه کمری همراه داشته و با ته آن ضربهای به سرش زده که درمقابل اعضای باند اعلام کردند اسلحه پلاستیکی بوده و کلت کمری در کار نبوده است. از همین رو تحقیقات پلیسی برای روشن شدن ماجرا همچنان ادامه دارد.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما