محرم ماهی است که هر انسان آزادهای در سوگ شهادت حسینبنعلی علیهالسلام اندوهگین می شود، محرم ماهی است که همه اقوام و همه ادیان یکرنگ در ماتم اباعبدالله علیهالسلام لباس مشکی به تن میکنند و یاد و خاطره این واقعه بزرگ را زنده نگه میدارند.
روز چهارم این ماه غم و اندوه به نام دلاور مرد حادثه کربلا، حربنیزید ریاحی نام گرفته است. حر کسی است که تا تاریخ هست و انسانی باقی است به همه حقجویان درس آزادگی و وفاداری می دهد.
محال است که انسان آزادهای صدای حق را بشنود و به سمت آن حرکت نکند، وجدانهای بیدار در طول تاریخ همیشه منتظر ندایحق بودهاند تا به سرچشمه زلال حقیقت دست پیدا کنند. در روز عاشورا یکی از جلوههای زیبای کربلا پاسخ وجدانهای بیدار به ندای امام عصر است، زمانی که حسین علیه السلام فریاد برآورد: آیا دادرسی نیست که برای رضای خدا به پا خیزد؟ آیا مدافعی نیست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟ «اما مِنْ مُغیثٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالی؟ اما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِاللَّهِ؛» [۱] در آن هنگام حربن یزید رو به عمر بن سعد کرد و گفت: به راستی تو با این مرد خواهی جنگید؟ سپس حر از کنار او عبور کرد و در نزدیکی سربازانش ایستاد و شروع به لرزیدن کرد، مهاجربناوس وقتی که این حالت او را دید، از حر پرسید: چه شده است این چه حالتی است که در دل دلاورترین مرد اهل کوفه افتاده است؟
حر در جواب گفت: به خدا که خود را بر سر دوراهی بهشت و دوزخ می بینم و به خدا قسم جز راه بهشت نخواهم رفت، هر چند تکه تکه شوم و پیکرم در آتش بسوزد. این را بگفت و رکاب بر اسب زد و روی به سوی حسین علیه السلام کرد در حالی که دست بر سر خود گذاشته بود و عرض می کرد: بار الها به سوی تو بازگشتم. توبه ام را بپذیر که من دلهای دوستان تو و فرزندان دختر پیامبر تو را لرزاندم. پس به آن حضرت عرض کرد: فدایت شوم من همانم که همراه تو بودم و نگذاشتم تو بازگردی و کار را بر تو تنگ گرفتم ولی گمان نمی بردم که این مردم کار را با تو تا به این حد خواهند رساند. و اکنون به سوی خدا بازگشتم آیا توبه مرا پذیرفته می بینی؟
حسین علیه السلام پاسخ داد: آری خداوند توبه تو را می پذیرد، از اسب پیاده شو.
حر عرض کرد: ای پسر رسول خدا بگذار در رکابت آنقدر سواره بجنگم تا زمین گیر شوم و چون من نخستین کسی بودم که سر راه تو را گرفتم، اجازه بفرما تا اولین شهید راه تو باشم، شاید فردای قیامت از افرادی باشم که با جدت محمد مصطفی صلی الله علیه واله مصافحه می کنند.
باری حسین علیه السلام به حر اجازه فرمود و حر جنگ نمایانی کرد تا آنکه عده زیادی از رجزخوانان دشمن را کشت و در اوج مردانگی به شهادت رسید، هنگامی که پیکرش را نزد حسین علیهالسلام آوردند. آن حضرت با دست خود گرد و غبار از صورت حر پاک کرد و فرمود: تو آزادمردی هم چنانکه مادرت تو را حر نامید، آزاد در دنیا و آخرت «انْتَ الْحُرُّ کَمَا سَمَّتْکَ أُمُّکَ حُرّاً فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ» [۲]
آنچه در ماجرای حر بر همگان آشکار گردید بصیرت حر در اوج خفقان و فتنه است، زمانی که لشگریان یزید با فریاد الله اکبر میدان را بر اهل بیت رسول خدا صلیاللهعلیهواله تنگ کردند و با حیلههای مختلف سعی در ایجاد شکاف در میان یاران اباعبدالله علیه السلام نمودند، حر نه تنها به این ماجرا تن نداد بلکه با حرکت به سمت سپاه امام حسین علیه السلام در این مبارزه باطنی پیروز شد و ولایت، حقانیت و مظلومیت امام حسین علیه السلام را به اثبات رساند.
رهبر معظم انقلاب در این باره می فرمایند: «خیلیها به امام حسین علیهالسّلام مراجعه و او را بر این ایستادگی ملامت میکردند. آنها مردمان بد و یا کوچکی هم نبودند؛ بعضی جزو بزرگان اسلام بودند؛ اما بد میفهمیدند و ضعفهای بشری بر آنها غالب شده بود. لذا میخواستند حسینبنعلی را هم مغلوب همان ضعفها کنند؛ اما امام حسین علیهالسّلام صبر کرد و مغلوب نشد و یکایک کسانی که با امام حسین بودند، در این مبارزه معنوی و درونی پیروز شدند. آن مادری که جوان خود را با افتخار و خشنودی به طرف این میدان فرستاد؛ آن جوانی که از لذّات ظاهری زندگی گذشت و خود را تسلیم میدان جهاد و مبارزه کرد؛ پیرمردانی مثل «حبیببنمظاهر» و «مسلمبنعوسجه» که از راحتی دوران پیرمردی و بستر گرم و نرم خانه خودشان گذشتند و سختی را تحمّل کردند؛ آن سردار شجاعی که در میان دشمنان جایگاهی داشت - «حُرّبنیزید ریاحی» - و از آن جایگاه صرفنظر کرد و به حسینبنعلی پیوست، همه در این مبارزه باطنی و معنوی پیروز شدند.»[۳]
روابط عمومی حوزه علمیه خراسان
نظر شما