فاطمی نسب/
زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) مهمترین و پرشورترین زیارت مکتب شیعی است، نه از بابت تفاوت ماهوی امامان معصوم(ع) که «کلهم نور واحد» بلکه بهخاطر خط انقلابساز و تأثیر حضرت سیدالشهدا بر زنده نگه داشتن اسلام که خود حدیث مفصلی میطلبد. در واقع عاشورا و زیارت حضرت سیدالشهدا(ع) جریانی زنده و مردمی است که هر لحظه و هر روز نسخهای برای زندگی فردی و اجتماعی ما میپیچد. اما این نسخه چیست و چه کاربردی برای جامعه امروز ما دارد، موضوعی است که بهانه گفتوگوی ما با حجتالاسلام دکتر محمد میرزایی، استادیار دانشگاه علوم اسلامی رضوی شد.
* آقای دکتر! نقش مردم و حکومتها را در ماندگاری نهضت عاشورا چگونه ارزیابی میکنید؟
اساساً هر حرکت و جریانی که مردمی شود، حتی اگر همراه با هزینه و زحمت باشد ماندگاریاش تضمین میشود. حادثهای مانند جریان کربلا و عاشورا از آنجا که با انگیزه الهی و منطق بشری همراه بود، رابطه دوطرفهای با مردم برقرار کرد و هرکجا که مانعی بر سر راه آن نبود با قلبهای مردم پیوند خورد.
* اگر به تاریخ نگاهی بیندازیم، حکومتهای مختلفی را میبینیم که هرکدام باتوجه به تفسیرشان از این واقعه، نوع برخوردشان با عاشورا متفاوت است، چطور از میان این تفسیر و مواجهههای مختلف، عاشورا همچنان زنده و پویاتر از گذشته برجا مانده است و این پیام تحریف نشده است؟
در جریان عاشورا، حکومتهای همسو و حکومتهای معاند به صورت کمی و کیفی مؤثر بودند. اگر جنبه مثبت را نگاه کنیم، در طول تاریخ حکومتها و قیامهای مختلفی مانند قیامهای مختار و فرزندان امام حسن(ع) و پس از آن حکومتهای آلبویه و صفویه به توسعه کمی و کیفی زیارت کمک شایانی کردند. از آن طرف هم حکومتهای اموی و برخی حکام عباسی همواره در تلاش برای از بین بردن واقعه عاشورا و پیوند شیعیان با این حادثه عظیم بودند، اما هیچگاه نتوانستند شعله این آتش محبت خدایی را خاموش کنند. به عنوان مثال در حاکمیت بنیامیه و بنیعباس و بهخصوص در دوران متوکل عباسی، دستور تخریب بارگاه سیدالشهدا(ع) داده میشود. در ایران هم در زمان سلجوقیان مخالفتهای جدی با این موضوع صورت میپذیرفت و حکومت عملاً از برگزاری چنین مراسمی و یادآوری حادثه عاشورا امتناع میورزید. خود رضاخان در برههای جلو این حرکت و جریان را گرفت؛ برخی سعی در تحریف این جریان داشتند و برخی در محو کامل آن، اما چون این حرکت با جان و دل مردم پیوند خورده است، اگرچه گاهی اوقات کم سو شده اما شعله آن هیچگاه خاموش نشده است.
* در این میان انقلاب اسلامی چه نقشی در گستردهتر کردن این واقعه داشته است؟
خود انقلاب اسلامی برخاسته از مکتب عاشوراست و طبیعی است که توانسته به گسترش آن کمک شایانی کند و جلو تحریف آن را بگیرد. انقلاب توانست از یک واقعه که بیشتر از جنبه تاریخی و شخصی به آن نگاه میشد، یک حرکت مفهومی و عظیم آزادیخواهی در جهان راه بیندازد و به واسطه آن ملتهای مختلف را آگاه کند.
* چرا عزاداری اباعبدالله(ع) این قدر پرشور و متفاوت با سایر عزاداریهای ائمه(ع) است و حرکت اجتماعی ایجاد کرده است؟
البته این مدل عزاداریها در زیارت هر یک از ائمه میتواند رخ دهد، اما درباره امام حسین(ع) قضیه متفاوت است. علت آن هم چند مورد است. یکی فرمایش خود پیغمبر(ص) که فرمودند: «اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فی قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً». دیگر اینکه زیارت امام حسین(ع) در کلام امام حسن(ع) به عنوان یکی از پنج نشانه مؤمن قلمداد شده و به همین دلیل مسلمانان همت ویژهای برای زیارت آن حضرت دارند. نکته دیگر حضور جابر در همان زمان شهادت امام، بر مزار سیدالشهدا(ع) است که این زیارت را به جریانی اجتماعی در طول تاریخ تبدیل کرد.
از طرفی نفس این حرکت معجزهوار، دارای ظرفیتهای گوناگونی است و شرایط عصر ما به گونهای است که این ظرفیت، خود را بیشتر نشان داده است. با این همه من معتقدم بیشتر از 20 درصد از ظرفیت عاشورا استفاده نشده است.
* چه ظرفیتهایی؟
به عنوان مثال همین حرکت شیرخوارگان حسینی در دورانی که کشورهای استعمارگر و جنگطلب، سعی در اسلامهراسی و خشن نشان دادن آن دارند، میتواند گویای این واقعیت به جهانیان باشد که اسلام نه تنها با خشونت مخالف است بلکه خودش قربانی این خشونتها بوده است؛ نمونه کامل آن هم فرزندان اباعبدلله(ع) هستند.
یکی دیگر از ظرفیتهای عاشورا نمایش اربعین حسینی است که بهترین نمایش قدرت و مقاومت و یک راهپیمایی سیاسی است که مانندش را در جهان نداریم. اگر همین مشارکت در مسائل اجتماعی دیگری انجام شود، قطعاً هر کار ناممکنی را ممکن میکنند. اگر این جمعیت عظیم برای معضل ازدواج همکاری کنند دیگر مشکل ازدواج جوانان وجود نخواهد داشت. درواقع راهپیمایی اربعین ما را به تأمل وامیدارد که میتوان نوع دیگری هم زندگی کرد و برای خود و جامعه مفید بود؛ بنابراین ظرفیتهای عاشورا به خصوص در ابعاد اجتماعی قابلیت استفاده فراوانی دارد.
* چرا اکنون در جامعه ما این نوع نگاه وجود ندارد یا کمرنگ شده است؟
ما در جامعه امروز هم از این ظرفیتها داریم. آن بخشی از شهر و محل ما که دارای امنیت است و مشکلی ندارد محصول همین نوع نگاه است، اما ما عموماً از این موضوع غافلیم. یعنی تا وقتی امن و امان و زندگی به خوبی در جریان است نمیگوییم چرا؟ اما همین که مشکلی پیش میآید میگوییم اگر آن فرهنگ عاشورا اینجا حاکم بود چنین اتفاقاتی رخ نمیداد. پس یعنی بخشی از فرهنگ عاشورا و اربعین حسینی در قسمتهایی حاکم است که ما در صورت بروز مشکل از نبود چنین فرهنگی گلایه میکنیم.
مردم نیز هرکجا مشکلی به وجود میآید با همین فرهنگ عاشورایی مشکلات را حل و فصل میکنند. همین احزاب سیاسی که اینقدر به سر و کول هم میپرند وقتی در مسیر اربعین حسینی قرار میگیرند چقدر یکدیگر را مراعات میکنند؟ خب همین نگاه میتواند در سایر شئونات کشور هم کشور را نجات بدهد و ما به سرمنزل مقصود برساند.
نظر شما