قدس آنلاین: آنچه در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته، ظرفیت حوزه علمیه در بستر انقلاب اسلامی و رسالت آن برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی است. در این باره و به بهانه آغاز سال تحصیلی جدید حوزههای علمیه، گفتوگویی را با استاد محمد عندلیب همدانی از استادان سطوح عالی حوزه علمیه قم ترتیب دادیم که از نظرتان میگذرد.
* پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، امروز مهمترین رسالت حوزه علمیه چیست و چه اهدافی را باید دنبال کند؟
رسالت اصلی حوزههای علمیه مصداق آیه قرآن کریم است که «الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ» و ادامهدهنده همان راهی است که پیامبران الهی و ائمه انجام دادهاند. این کار در دو نکته اساسی در هر زمان و هر مکانی خلاصه میشود؛ یکی بعد تزکیه و دوم تعلیم است؛ «وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ». مقدمه تزکیه این است که انسان خود را به زیباییهای اخلاقی زیور و زینت ببخشد و شخص روحانی در پی ترویج زیبایی اخلاقی در جامعه و دور کردن مردم از زشتیها باشد؛ چه با قول و چه با عملش. رسالت دوم هم که بیان کردیم بعد تبلیغی و تعلیمی است؛ یعنی آشنا شدن و آشنا کردن مردم با تعلیم. هر چه زمان پیش میرود سؤالات و شبهات اعتقادی به مراتب بیشتر میشود و نباید به آنها بیتوجهی کرد؛ باید پاسخهایی مناسب، فنی، علمی و دقیق به شبهات اعتقادی و اخلاقی عرضه شود و این وظیفه سنگین حوزه در چنین عصر و زمانی است. نکته دیگر که در بعد فقهی باید به آن توجه کرد، مسائل نوپدید است که پیش از این در کتابهای فقهی ما حتی بهصورت جزئی هم مطرح نشده است. باید یک اجتهاد سنتی و در عین حال پویا و قابل تطبیق با مسائل نوپدید صورت گیرد و یک نگاه نو بر اساس همان اسلوب فقه جواهری به گذشته داشت. افتخار حوزههای شیعه این است که باب اجتهاد را مفتوح میداند؛ بهخصوص در مسائل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که اگر فقیه آشنا به شرایط زمان خود باشد همان فقیهی خواهد بود که در روایات ما از آن تعریف و تمجید شده است.
* آیا تغییر در دروس حوزه میتواند در به روزتر کردن فقه کمک کند؟
من با کتابهای سطح حوزه و تغییر آن با توجه به شرایط زمان و مکان مشکلی ندارم، اما باید به چند نکته مهم توجه کرد. کتابهای درسی حوزه، تراث بزرگان ما بوده و خاصیت ملاپروری و دقیقنگری دارد؛ البته این کتابها توسط معصوم نوشته نشده و میتوانند تغییر کنند، اما چه کسی این تغییر را ایجاد کند و این تغییرات چگونه انجام شود؟ افرادی باید این کار را انجام دهند که سالها در کرسی تدریس بوده و با رموز این کتابها آشنا هستند و نقاط ضعف و قوت آنها را میشناسند. افرادی که سابقه آموزش و تدریس نداشته باشند، نمیتوانند کار را به درستی انجام دهند و قطعاً شدنی نیست.
* برخی معتقدند حوزه علمیه از نظر علمی باید مواجهه دقیقتری با مسائل داشته باشد؛ مثلاً در شرایط حال حاضر فلسفه دین شاید بیشتر از کلام کارایی داشته باشد و حوزه باید به این مسائل بیشتر ورود کند؛ نظر شما چیست؟
آنچه در مسائل اعتقادی بیان کردم، به معنای عام گفتم؛ تمام آنچه به حوزه مباحث نظری مربوط است، از فلسفه تا کلام جدید و فلسفه دین و نگرش نو به مباحث کلام قدیم، باید توسط متخصصان در حوزه با توجه به آخرین دریافتهای علمی بشری پیگیری شود.
* برخی رسالت طلاب را شرکت بیشتر در کارهای اجتماعی و حل کردن مسائل اجتماعی میدانند، اما برخی معتقدند طلاب باید کار نظری انجام دهند و نرمافزار نظام را تولید کنند؛ نظر شما درباره این دیدگاهها چیست؟
به نظر من طرح این دوگانه غلط است و هر دو آنها وظیفه حوزه علمیه است؛ حوزه وظیفه دارد هم مباحث نظری و هم مباحث عملی را متناسب با احتیاجات زمانی و مکانی و مسائل ذوقی افراد پیگیری کند.
* اگر طلاب جوان بخواهند راه را سریعتر طی کنند و بیشتر کارایی داشته باشند باید از چه طریقی حرکت کنند؟
بنده معمولاً در کلاسهای درس و جلسات مشاوره به طلاب عزیز میگویم که دوران سطح، تعریف خاصی دارد و دوران درس خارج بحث مستقل دیگری است. در دوران سطح باید متن مطالعه، مباحثه و فهمیده شود؛ این دوره استادمحور است اما در دوره درس خارج، من برخی از شیوههای مرسوم را کافی نمیدانم؛ باید خود طلبه برای آنکه زودتر به نتیجه برسد، با کار بیشتر، پیش از استاد، مطالب را تجزیه و تحلیل و پیشمباحثه کند. برخی در درس خارج شرکت میکنند و فقط یادداشتی مینویسند و زود هم خارج میشوند؛ بنابراین نتیجه مطلوبی نخواهند گرفت. پیشنهاد من برای دوره درس خارج این است که باید طلبهمحور باشد و استاد به صورت راهنما و ناظر طلبه را پیش ببرد. همچنین بیش از اینها باید به سنت کارآمد مباحثه اهتمام داشت؛ یک رکن اساسی درس چه دوران سطح و مهمتر از آن در دوران درس خارج، مباحثه است و استادان حوزه باید طلاب خود را به این سنت مهم تشویق کنند.
* ما امروز با مسائلی از جمله فقه حکومتی مواجهیم؛ برای استفاده بهتر از فقه در سیاستگذاری و حکمرانی چه باید کرد؟
یک وظیفه به گردن حوزه است؛ از آنجا که با مباحث علمی سر و کار دارد و کار نظری انجام میدهد؛ حالا کدام یک از این مباحث علمی قابلیت اجرایی دارد یا کدام یک بیشتر به درد جامعه میخورد، این باید توسط مجریان محک زده و ارزیابی شود.
نظر شما