قدس آنلاین- گروه استانها- محمد علی بهوندی؛ اینجا در مرز چذابه روایت عشق آغاز شده، نفس در سینه مانده و باز هم دلتنگم، حوالی جاده های بارانی و نمناک در هوای عشق، قلم بر دست میگیرم تا روایت کنم، باز این چه شورش است که در جان واژه هاست، عمود به عمود را می گذرانند برای قدم برعرش گذاشتن، لحظه وصال نزدیک است.
دل نگرانی هایم این گونه شروع شد، گم شوی و بین آن همه غریبه تنها، آن وقت ترس آرام آرام می ریزد توی جانت، وحشت کنی و دنبال آشنایی در میان نشانه ها باشی، نشانه ها همیشه آشنایند وقتی یادت باشد در چه راهی قدم گذاشته ای.
آخر کجا بهتراز جمع منتظران مشتاق می توانی خدا را احساس کنی و عظمت کشتی نجاتش را درک کنی، این شور هر آدم عاقلی را شوریده و سربه هوا می کند، وقتی سینه زنان، خورشید غروب می کند و تو طلوع تا جهانی از نور و شوق در تو شب زنده داری کند.
این شور را نبینی هیچ وقت معنی ایمان را درک نخواهی کرد. شبی که مردها و زنها شوریده فرزندشان را گم می کنند انگار فرزند و پدرو مادر و دوستی نداشته اند. این عشق حسینی ا ست.
صبح محل قرارها را می بینی وتازه می فهمی هیچ کس در این والی گم نمی شود و حیران می مانی به سکوتی که تو را مات و مبهوت خویش ساخته وعمودی که محل قرار گمگشته هایست که منتظر دوستان می مانند.
آب می نوشند و تازه متوجه می شوند که چقدر تحمل تشنگی طاقت فرساست و دلشان به لرزه می افتد و اشک جاری می شود برای سقایی که بهترین نشان عمود است در استقامت وایستادگی.
در این مسیرذکر بگویی، روزه بخوانی یا گریه کنی، شور بگیری و چیزی از مغز استخوانت بالا بیاید نیز سکوت بهترین گزینه است وقتی مبهوت این همه آدمی هستی که دغدغه ای ندارند جز« حسین(ع) ».
و چه زیبا معنی پیدا می کند این وحدت یگانگی در تضاد رنگ، پوست و زبان ، گویا همه از یک مادربر آمدیم مادری از جنسن«حب الحسین»، مادری که برای عالم جان، فرزندی به ارمغان گذاشته که حتی کبوتران هم بالای سر زائرینش آواز وا حسینا سر می دهند.
چشم و اشکی که آماده جاری شدن است و کودکانی که به نام برکت اسمش راهی می شوند تا یاد بگیریند عشق به حسین(ع) را .
کوله ام را زمین می گذارم تا کمی خستگی بگیرم همزمان با خانمی هم کلام می شوم، میگوید؛ بختیاری و 27ساله است، به عشق زینب (ص) آمده ام کسی که در این راه زجرها کشید، پای پیاده امدم تا شاید ذره ای با احساسش هم درد شوم، می بینید و حتماهم درک می کنید چه حس عجیبی در میان این همه جمعیت عظیم برپاست و عجیب تر که همه فقط فکر ذکرشان یکی است.
با چشمانی که تلالو اشک دارد به پرچم های زائرین نگاه می کند و ادامه می دهد: اینجا به نظر من قطعه ای از بهشت است، همه زندگی و مادیات خودرا فراموش کرده دل به دریا زده اند، می توانی از نگاه و قدم های تک تکشان خلوص و ایمان واقعی راببینی.
این پیاده روی رنگ بوی قافله کربلا را دارد
رضا جوان بیست ساله حرف هایش را با وصف انتظاری که برای سفر داشته شروع می کند: برای این سفر لحظه شماری میکردم، اولین بار است به زیارت سالار شهیدان می روم، این پیاده روی رنگ بوی قافله کربلا را دارد، قطعا همه این سفر برایم خاطره می شود، هدف که امام مظلوممان باشد برای جواب "هل من ناصر ینصرنی" اش پابرهنه که سهل است عصا به دست و باصندلی چرخ دار هم میری، با خنده اضافه می کند: این روزا فضای مجازی هم پر از عکسا های پیاده روی اربعین شده.
پیش تر که می روم تعداد موکب ها هم بیشتر می شود انگار آنها در استقبال و پذیرایی از زائران از هم سبقت میگیرند؛ علی یکی از موکب داران می گوید: موکب ما از اول محرم تا امروز برپاست، خدمت به امام حسین، سرمایه گذاری برای آخرت است و برای ما خوزستانی ها چند صباحی میزبان این خدمت بودن سعادت بزرگی است.
نیت خدمت به زائرین است و زن، مرد، بچه یا پیر مرد، از هر نژاد و کشوری برای ما فرقی ندارد، اینجا همه زائر کربلا اند و بس. رو به من می کند و می پرسد: خبر داری که ما خوزستانی ها به خون گرمی و مهمان نوازی زبان زدیم و برای این مهمان نوازی چه کسی بهتر از زائر امام حسین. ما روزهای کربلا را در زمان جنگ تحمیلی دیده ایم، جهان امروز در پی جنگ نرم است و کشورهای بسیاری حتی با نقاب اسلام دشمنانش را یاری می کنند. همان ها سنگ فتنه بین کشورهای مسلمان می اندازند ولی، وحدت مسلمانان که در اربعین به دنیا ثابت شده آنها را از این رویا بیدار می کند.
اربعین پاسخ تمام نا گفتنی ها را می دهد
همراه یک معلم می شوم؛ او می گوید: بعد از سرنگونی صدام حسین که مانع اصلی رسیدن عشاق به وصال خاک پر خون حسین (ع) بود، و باز شدن طریق الحسین به روی دنیا؛ اربعین برای حماسه های خود هیچگاه نیازمند ابرقدرت های رسانه ای نشد. قدم های میلیون ها زائر چنان هرساله برای تجدید بیعت محکم برداشته شد که سیل اخبار اربعین ملتها را در خود غوطه ور کرد، حقیقت پنهان نشدنی حسین، ارزش های خبری را درنوردیده و در خبرگزاری های والاتر مانند قلب مردم در حال انتشار است.
این معلم که خودش خرمشهریست، با توجه به اطلاعاتی که دارد برایم توضیح می دهد: در روزگاری که جنگ های سرد و گرم، نبردهای سفت و سخت علیه اسلام در حال وقوع است، این فراخوان حسین در اربعین به محبین خود است که پاسخ تمام نا گفتنی ها را می دهد. شاید خیلی ها گمان می کنند امسال خدمات کمتری نسبت به سال های گذشته در مرزهای ایران و همینطور در شهرهای عراق به زائران داده می شود که آنها در صف دریافت آب منتظر می ایستند و افزایش ارسال نیروهی خدمات رسانی جوابگوی شرایط موجود نیست، اینها کسانی هستند که کماکان به حقیقت حسینی نرسیده اند و نمی دانند سالهای دیگر همه جهان هم برای خدمات رسانی سرپا بایستد کفایت نمی کند.
شاید راز سر به مهر اینکه شیعیان همه داشته هایشان را در راه حسین(ع)می دهند وباز احساس می کنند که کاری نکرده اند این باشد که آنها هرگز ایثار تکرار نشدنی امام حسین(ع) را از یاد نمی برند. این است که حرف آخر همه زائرین در مقصد این سفر با سالار شهیدان واحد است، حرفی از گرمای وجودش برای آخرتمان « اَللّهُمَّ ارْزُقْنی شَفاعَهَ الْحُسَیْنِ»
نظر شما