محمد تربتزاده/
ایده اتصال دریای خزر به خلیجفارس برمیگردد به زمانی که روسها میخواستند از طریق خزر به آبهای آزاد برسند و ناصرالدینشاه هم حاضر بود پروژه اتصال خزر به خلیجفارس را واگذار کند به روسها. آن زمان اما لابد به دلیل کمبود امکانات، این ایده فقط در حد و اندازههای یک آرزوی بلندپروازانه باقی ماند تا اینکه صدی و اندی سال بعد و در زمان دولت هاشمی رفسنجانی یکبار دیگر این ایده مطرح شد. تا همین پنج، شش سال پیش قرار بود پروژه انتقال آب دریای خزر علاوه بر متصل کردن دریاچه خزر به آبهای آزاد، بشود ناجی کشاورزی و صنعتِ استانهای مرکزی مثل سمنان. در آنسالها اما متخصصان اعلام کردند این پروژه سنگین چیزی در حدود ۷ میلیارد دلار هزینه برمیدارد و منابع طبیعی را هم دچار مشکلات فراوان زیست محیطی میکند. به همین خاطر طرح اتصال خزر به خلیجفارس حدود ۶ سال پیش احتمالاً برای همیشه منتفی شد، اما از همان موقع ایدهای به نام «انتقال آب خزر به سمنان» در دستور کار دولت قرار گرفت و پس از چندین سال کشمکش بالاخره چند روز پیش، پس از مخالفت رسمی «اداره کل منابع طبیعی مازندران» نامهای به امضای عیسی کلانتری، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان رسید که در آن با طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران موافقت شده بود.
هیچکس سراغش را نگرفت
آخرین روزهای دولت اصلاحات بود که ایده انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی ایران برای نخستین بار مطرح شد. هشتم تیر ۸۴ بود که کارگروه بررسی تأمین آب استان سمنان با حضور چهرههای دولتیِ همان زمان از جمله محمدرضا عارف و حبیب الله بیطرف، طرح انتقال آب خزر به سمنان را تصویب کرد. از آنجایی که ابعاد کارشناسی این طرح هیچ جوره مورد بررسی قرار نگرفته بود، این طرح حدود پنج سال معلق ماند تا اینکه سال ۸۹، دولت احمدی نژاد یکبار دیگر آن را در دستور کارش قرار داد. دو سال بعد هم پروژه انتقال آب به مرحله اجرا رسید و حتی شرکت «توسعه منابع آب و نیروی ایران» هم مسئولیت عملی کردن آن را به عهده گرفت، اما هیچکس نفهمید چه اتفاقی افتاد که اجرای این طرح یکبار دیگر لغو شد و تا سالها بعد هیچکس سراغ آن را نگرفت.
در تاریخ ماندگار میشود؟
«از نظر دولت مشکلات انتقال آب از شمال ایران به استان سمنان برطرف شده و کارهای مطالعاتی مربوط به آن نیز انجام شده است. اگر سرمایهداری بخواهد برای انتقال آب از شمال به مرکز کشور از جمله استان سمنان اقدام کند، دولت آمادگی دارد امکانات لازم را در اختیار او قرار دهد».
این صحبتها را «حسن روحانی» در آذرماه سال گذشته، در سفر استانی به سمنان مطرح کرد. پس از آن هم عیسی کلانتری - رئیس سازمان حفاظت محیط زیست- اعلام کرد: «انتقال آب از دریا به داخل سرزمین برای برطرف کردن نیاز آبی مصرفکنندگان صنعتی، آب شرب و بهداشت مردم درصورت نیاز و با رعایت ضوابط زیستمحیطی از نظر من بلامانع است و با توجه به اینکه انتقال آب برعهده وزارت نیرو است و محیط زیست وظیفه دارد بر نحوه انتقال آب نظارت داشته باشد که حداقل خسارت به محیط زیست وارد شود، تلاش خود را در این حوزه خواهیم کرد».
این البته درحالی بود که ازهمان زمان، مسئولان محلی مازندران و انواع و اقسام کارشناسان محیط زیستی، این پروژه را یک فاجعه محیط زیستی میدانستند. فاجعهای که به قول خودشان میتواند در آینده منجر به خشک شدن دریاچه خزر و تغییر اکوسیستم جهان شود. عیسی کلانتری اما بیخیالِ این انتقادها و مخالفت رسمی «اداره کل منابع طبیعی مازندران» چند روز پیش پای طرح انتقال آب خزر به فلات مرکزی کشور را امضا زد تا به قول بعضی از منتقدان تندرو، نامش را به عنوان مسبب اصلی فاجعه احتمالی دریای خزر، برای همیشه در تاریخ ثبت کند!
تخریب جنگلهای هیرکانی
مخالفهای طرح انتقال آب دریای خزر که تعدادشان هم کم نیست، معتقدند اجرای چنین پروژهای، نیازمند پژوهشهای پیچیده زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی است که دستکم ۶ سال زمان میبرد. علاوه بر این، آنهایی که متخصصترند میگویند به ازای انتقال هر یک تُن آب، سه تن نمک به دریای خزر برمیگردد که در مدت کوتاهی میتواند تمام موجودات زنده خزر را از بین ببرد.
گذشته از این موضوع، در بند ۹ طرح انتقال آب خزر به فلات مرکزی کشور، آمده است: «بیش از ۱۱ کیلومتر از مسیر پیشنهادی انتقال لوله آب از جنگلهای هیرکانی عبور میکند». کارشناسهای منتقد اما میگویند۶۳ کیلومتر از طرح شیرینسازی و انتقال آب خزر به کویر مرکزی از قلب جنگلهای هیرکانی میگذرد و پروژه لولهگذاری و ساخت ایستگاههای متعدد پمپاژ، ایجاد جاده دسترسی و عبور ماشینآلات سنگین از کهنترین و حیاتیترین رویشگاه سبز ایران یعنی جنگلهای هیرکانی، میتواند آسیب جبران ناپذیری به جنگل بزند.
۳ لیتر شورآبه
در بخش دیگری از طرح انتقال آب دریای خزر اعلام شده که در طول مسیر پیشنهادی، پنج ایستگاه پمپاژ در استان مازندران نصب خواهد شد اما طبق اعلام متخصصان این حوزه، انتقال نیروی برق به این ایستگاهها که تمامشان در مناطق جنگلی قرار دارند، ممکن نیست مگر با تخریب گسترده این مناطق جنگلی. حتی اگر بیخیالِ نابودی جنگلها هم شویم، طبق گفته منتقدان، از هر پنج لیتر آب دریا دو لیتر قابل شیرینکردن و ۳ لیتر شورآبه و پساب است که در طرح انتقال آب خزر، هیچ اشارهای به آن نشده و معلوم نیست مسئولان میخواهند با این ۳ لیتر آب شور که میتواند خاک مناطق مرکزی ایران را تا سالیان طولانی غیرقابل کشت کند، چه کار کنند!
۶ هزار میلیارد
جدا از پیامدهای زیست محیطی این پروژه، طبق بررسیهای اولیه، هزینه شیرین کردن یک لیتر آب دریا پیش از انتقال، بیشتر از تولید یک لیتر نوشابه درجه یک خواهد بود. حالا اگر قرار باشد هزینههای سنگین انتقال را هم در نظر بگیریم، احتمالاً هزینههای این طرح سر به فلک میکشد. البته دولت هنوز هزینههای اجرای این پروژه را اعلام نکرده اما حدود دو سال پیش که قرار بود اجرا شود، کارشناسان اقتصادی هزینهای در حدود ۶ هزار میلیارد را برای آن تخمین زده بودند. این یعنی اگر قرار باشد بودجه عمومی صرف انجام این طرح شود هر متر مکعب آب چیزی در حدود ۳ هزار و ۸۰۰ تومان هزینه برمیدارد. البته فراموش نکنید که ۶ هزار میلیارد مربوط به زمانی است که دلار هنوز حدود ۳ هزار تومان بود و قیمت کالاها تا چهار برابر افزایش پیدا نکرده بود!
طرحِ چی، کشکِ چی؟
در آنطرف ماجرا اما «عیسی کلانتری» پاسخ منتقدانش را اینطور میدهد: «دریای مازندران ۸۰ هزار میلیارد مترمکعب آب دارد؛ آبی که برای انتقال در نظر گرفته شده در حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب است یعنی یک هشتصد هزارم آب دریا. اینکه میگویند آب شور میشود، اشتباه است، چراکه مقدار شوری آن ۲ در ۱۰ هزار درصد است، یعنی در حدود صفر است، اما از این آب میتوانیم آب شرب و صنعت را در استان سمنان تأمین کنیم. به افرادی که مدعی هستند آب دریای مازندران به دلیل انتقال کم میشود، باید بگویم که ۱۰۰ میلیون مترمکعب در مقابل ۸۰ هزار میلیارد مترمکعب در حد صفر است».
برخلاف عیسی کلانتری اما وزارت نیرو ماجرا را به کل تکذیب میکند و در پاسخ به منتقدان میگوید اصلاً پروژهای در کار نیست! رضا اردکانیان - وزیر نیرو - درباره انتقادهایی که درزمینه طرح انتقال آب خزر مطرح شده، گفته است: «مجوز اولیه مربوط به سال ۱۳۹۱ است و پس از آن سازمان محیط زیست بررسیهایشان را انجام میدهند که مجوز زیست محیطی صادر شود یا نشود و یا مشروط صادر شود. تا سال ۹۶ هیچ علامتی از این نظر وجود ندارد و طرف حساب هم معمولاً مجری طرح است که در این پروژه شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران است. در سال ۹۶ یک مجوز مشروط داده شده اما چون شرطش عملیاتی نبوده در سال ۹۷ یک مجوز مشروط دیگر داده شده که آن هم عملیاتی نبوده و آنچه در این روزها رخ داده، نه موافقت با طرح است، نه مخالفت با آن و نه موافقت مشروط است، نه بررسی مجدد طرح! در جلسهای با حضور معاونان محیط زیست، مدیر کل حفاظت محیط زیست مازندران و سمنان و یک مدیرکل از وزارت نیرو، سلسله اطلاعاتی را خواستند تا مطالعات جدید انجام گیرد و آن را بررسی کنند. این همه ماجراست و کار هنوز در همان مرحلهای است که پیش از این بوده است».
نه شورِ شور، نه بینمکِ بینمک
ماجرا احتمالاً نه به آن شوری است که منتقدان دوآتشه میگویند و نه به آن بی نمکی که عیسی کلانتری و وزیر نیرو ادعا میکنند. اما وقتی حدود ۴۰ نماینده در اعتراض به اجرای این طرح در مجلس تجمع میکنند و طرح استیضاح وزیر نیرو در مجلس به جریان میافتد، نه میشود حرفهای آقای وزیر را مبنی بر اینکه هنوز طرحی در کار نیست، باور کرد و نه میشود به ادعای منتقدانی که میگویند با اجرای این طرح جنگلهای شمال کشور در کمتر از چند ده سال دیگر به طور کامل نابود میشود، بیاعتنا بود. با این همه اما سکوت اهالی دولت، تکذیبهای پی در پی آنها و بی توجهیشان به انتقادهای دنبالهدار رسانهها و فعالان محیط زیستی، سبب شده شبکههای آنطرف آبی و رسانههای غربی تریبون را در اختیار بگیرند و ماجرای انتقال آب از دریای خزر را با عنوان «تخریب محیط زیست توسط جمهوری اسلامی» در مجامع بینالمللی علم کنند!
نظر شما