نشست دو روزه امنیت دریایی در منامه پایتخت بحرین، دومین نشست از این سری است و نشست قبلی در فوریه سال جاری (بهمن ماه) در ورشوی لهستان برگزار شد. در واقع آمریکاییها با وجود حجم تبلیغاتی که در رابطه با نشست قبلی انجام دادند، نشست ورشو نتیجه و بازخورد ملموسی را برای برگزارکنندگان آن در پی نداشت و اکثر کارشناسان به این نتیجه رسیدند که کنفرانس ورشو بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته است.
اهداف طرفین از صورت دادن چنین اقداماتی نظیر اجلاس ورشو و اجلاس فعلی که همزمان با آن مانور نظامی تحت عنوان (IMX۱۹) که یک رزمایش دریایی بین المللی است و توسط ستاد فرماندهی مرکزی نیروی دریایی آمریکا در بحرین برگزار میشود با هم متفاوت است؛ آمریکا به دنبال گرم نگه داشتن بازار تسلیحاتش است و در پی آن است که پول حاصل از فروش انرژی و نفت را از طریق فروش تسلیحات به اقتصاد کشورش بازگرداند و این دستاوردی جز فقر برای مردم منطقه نخواهد داشت. بحرین نیز در پی حمایت و پشتیبانی خارجی است؛ چیزی که ترامپ پیش از این و در ماجرای آرامکو نشان داد که حاضر به هزینه دادن برای چنین کشورهایی نیست. رژیم صهیونیستی هم در وهله نخست به دنبال جا پا و سپس نفوذ در منطقه از طریق کشورهایی همچون بحرین و ارتباط از طریق عمان در منطقه است که به این شیوه ضمن قبح زدایی، حضورش را در منطقه تثبیت کند.
باید تأکید کنم که هیچ ترتیبات امنیتی در منطقه خلیجفارس و دریای عمان بدون حضور ایران به جایی نخواهد رسید؛ یعنی تا زمانی که ایران در طرح های مشابه مشارکت نداشته باشد یا امضای ایران پای چنین طرحهایی - که قرار است به اصطلاح امنیت منطقه را تأمین کنند- نباشد، این طرحها به نتیجه نخواهند رسید.
دلیل این مسئله را زمانی درخواهیم یافت که به پهنه جغرافیایی ایران و ۲ هزار کیلومتر مرز آبی که معادل تمام مرز ۶ کشور حاشیه خلیج فارس است و عمق تاریخی و راهبردی ایران در طول سالیان گذشته و نقشش در ثبات امنیت در این آبراه نگاه کنیم، تمامی این عوامل، وزن و چهره ژئوپلتیک و ترتیبات امنیت ایران را در منطقه ترسیم میکند.
همین موضوع پاسخ روشنی به این پرسش خواهد بود که آیا بدون حضور ایران ممکن است طرحی در رابطه با تأمین ثبات و امنیت منطقه به سرانجام برسد یا نه؟ باید اذعان کرد که در حال حاضر ایران از نظر سختافزاری و نرمافزاری قدرت برتر منطقه محسوب میشود و با توجه به این ویژگیها هرگونه اجلاسی در این زمینه را بدون حضور ایران، از قبل باید منتج به عدم نتیجه و شکست و صرفاً تبلیغاتی و با هدف اعمال فشار بر سیاست خارجی ایران تلقی کنیم.
البته ممکن است «سیاست آرام سازی» منطقه از دیگر اهداف آمریکا از دادن میزبانی چنین اجلاسی به بحرین باشد؛ چراکه برخی مواقع قدرتهای منطقه ای برای آرام سازی منطقه اقدامات نظیر یک واکنش سیاسی یا یک اقدام عملیاتی جزئی انجام میدهند تا دغدغه کشورهای ضعیف تر را که از تحولات دچار ترس شدهاند و ممکن است دست به واکنش بزنند را برطرف کنند، اما در این مورد باید هدف را در اهداف غیرشفاف آمریکاییها جستوجو کنیم.
اگر آمریکاییها واقعاً دنبال ثبات و امنیت در منطقه باشند باید به این سمت بیایند که ببینند دغدغه ایران چیست. چنانکه بهتر بود در این اجلاس طرح «ابتکار عمل هرمز» ارائه شده توسط رئیس جمهور ایران را مورد بررسی قرار میدادند. چشمپوشی از ایران و اینکه حاضر نشدند در چنین اجلاسی ایران را چه در سطح نرم افزاری و چه سخت افزاری وارد بازی کنند و کسی نباشد که در این نشست از دغدغههای ایران سخن بگوید، نشان از شکست این اجلاس و اهداف غیرشفاف آمریکاست که حرف و عملش مطابقتی باهم ندارند.
هدف دیگر آمریکا از برگزاری چنین اجلاسی راهبرد لولوسازی و روشن نگه داشتن شعله ترس از ایران است تا بتواند در پرتو آن نقش پدرخوانده و حامی را ایفا بکند؛ پس ازاینکه اجلاس ورشو دستاوردی نداشت، آمریکاییها نشست فعلی را نیز حیاتی و جدی تلقی نمیکنند؛ اعزام معاون مدیرکل وزیر خارجه آمریکا در امور امنیت بینالمللی و منع گسترش تسلیحاتی که ریاست هیئت آمریکایی را در این اجلاس دو روزه در بحرین برعهده دارد، نشان از پایین آوردن سطح این اجلاس نسبت به اجلاس ورشو است و این خود نشان دهنده عدم اهمیت این اجلاس برای آمریکاییهاست.
در نهایت راهکار ایران برای خنثی کردن این طرح را باید در انجام اقداماتی برای کاستن ترس همسایگان جنوبی جست؛ باتوجه به اینکه در حال حاضر ایران علائمی از امارات و عربستان دریافت کرده است –با وجود مشکلاتی که طی سالهای گذشته با آنها داشتیم- حالا که به اصطلاح کفگیر سعودیها در مورد یمن و رویاروییشان با سیاست خارجی ایران به ته دیگ خورده است، باید به دنبال گفتمان سازی جدید با همسایگان جنوبی باشیم تا بتوانیم آن بخش از ایجاد امنیت در منطقه را که به ایران مربوط میشود، به خوبی ایفا بکنیم.
نظر شما