گروه استان ها- بابک رحیمیان: هر ساله با فرا رسیدن سالروز شهادت این اختر آسمان ولایت و امامت هزاران عاشق و دلداده مکتب نبوی به حرم قدسی پا نهاده و مهمان علی ابن موسی الرضا (ع) می شوند تا همچون منتظران واقعی امام عصر (عج) جان و روح را از دلبستگی های دنیا بزدایند و آماده خدمت برای اهداف مقدس آن حضرت و مبارزه با تباهی و ظلم ستیزی شوند.
در این میان سال ها است که مردم مشهد فرهنگ میزبانی را به عنوان بخشی از فرهنگ رضوی با خدمت به زائران تقویت کرده و در جوار بارگاه ملکوتی ثامن الحجج(ع) آن را متجلی ساختند.
فرهنگ رضوی
معنویت مشجع فرهنگ رضوی در خراسان و شوق خدمت در ایام سوگواری و شهادت امام رضا(ع) بهگونهای است که سالها «صلوات» در این خطه به واحد دریافت خدمات تبدیلشده است و مادیات درازای خدمت به زائران از این شهر رخت بسته است.
بسیاری از خبازان امسال هم آرد و آب را با چاشنی عشق به خدمت آمیختند ونانی به قیمت صلوات برای زائران تهیه کردند.
بیش از ۱۰۰ راننده تاکسی نیز امسال از سر ارادت خود را رکاب زائران دلسوخته و شیفته اهلبیت قرار دادند تا در میهمانی حضرتش قدمی در مسیر زیارت رنجور و خاطری مکدر نشود.
میهمانخانه حضرت نیز روزانه با پذیرایی از زائران، «خوانی» به وسعت ارادت و خدمت در صحن رضوی گسترانیده تا هیچ زائری از این خوان پربرکت بیبهره نماند.
خیابانهای مشهد الرضا(ع) این روزها قدمبهقدم حکایت از مهمانی آن حضرت دارد و برپایی خیمههای معرفت مشتی نمونه همین خروار است.
عشق به خدمت امسال دامنهای به وسعت بینهایت دارد زیرا از کودک تا بزرگسال در میدان خدمت برای رقابت در خدمتگزاری حاضر هستند.
هر دلشیفتهای برای عرض ارادت به میهمانان امام رئوف به میدان آمدچه آن کودکی که با دستان نحیفش جعبه خرما را به زائران رسیده از راه تعارف میکرد و یا بانوانی که امسال در خانه نشستند و با دوختن جانماز و سجاده و اهدای ۳۰ هزار عدد به زائران خود را شریک ذکر شبانه آنها ساختند همه میهمان حضرت هستند.
تجلی خدمت
اما در قلب مشهد مقدس مرجع حاجاتی قرار دارد که ورود به آن عطری بهشتی را در وجود انسان تراوش می کند و موجب تجلی عشق و ارادت هر انسانی می شود که دل در گرو ولایت دارد.
به حرم مطهر رضوی که سفر می کنی با خیره شدن به گنبد طلایی بی اختیار بر روی چشم هر دلداده ای شبنم می نشیند و این حالی است که نمی دانی ناراحتی و یا خوشحال؛ این حال همان حال غریبی است که نمی دانی چیست.
این حال و هوای حرم رضوی است که چون عزم سفر به خراسان کنی با تو همراه می شود و دست کمک خود را از تو بر نخواهد داشت زیرا او خود سفر کرده ای غریب است که به رسم نامیهمان نوازی زهر به او داده و میهمان غریب را به دور از خانواده به شهادت رساندند.
مردم ایران از کودکی با امام رضا(ع) خو گرفته اند، محال است در کوچه پس کوچه های دورترین روستاهای ایران گشتی زده باشی و از آن سلطان خراسان نشانی به رسم حب و علاقه ندیده باشی.
آمده ام ای شاه پناهم بده
چشمانت که به گنبد طلا می افتد صدایی به گوش می رسد؛ «آمده ام، آمدم ای شاه پناهم بده» تو شاهی همان شاهی که یک خراسان نه که یک ایران و بالاتر از آن جامعه تشیع و اسلام را در وجود خود نهادینه کرده است.
چه دست ها که به سوی تو دراز شد و چه گره ها که به دست تو باز شده، این حال را هیچ کس جز آن کودکی ناتوان شفایافته و آن بیمار لاعلاج بهبود یافته از برکات تو نمی داند و این شفایافتگان آنانند که گفته اند «لایق وصل تو که من نیستم، اذن به یک لحظه نگاهم بده».
در صحن رضوی که قدم می گذاری انگار هزاران زائر و مجاور با دلهایی پر از نیاز و حاجت به درگاه دوست رفته، امام رئوف را ضامن دلهای خسته شان کردند.
گویی امام هشتم آن ملجأ نیازمندان خورشیدی است که در مرکز دایره مکارم آرمیده است و همه در مدارش بیقرار میکاوند و در امتداد شعاعش آرامش می یابند.
خادمانی در مقام پای زائران
نمی دانم وجود نازنین این امام همام چه نیرویی از خود تششع می کند که ویلچر از تاب دست های زائرش فریاد بر می آورد و آن پیرمرد ناتوان کفش ها را انداخته و با پای برهنه به شوق حرمش همچون کودکی ۹ ساله در صحن دوان است!
بسیاری از زائرانی که سال ها دل در طلب دیدار حضرت دوست داشته و توان سفر از آنها سلب شده است برای دیدار امام مهربانی ها حال از غربی ترین و جنوبی ترین نقطه کشور قدم به صحن عشق و معنویت گذاشته اند.
بسیاری از زائرانی که با آمدن به صحن رضوی نگاهشان به گنبد طلایی گره خورده و پاهایشان به واسطه ناتوانی یارای همراهی ندارد با همراهی خادمانی که کمر همت به خدمت بسته اند تا ضریح مشجع آن حضرت همراهی می شوند.
هر چند که امام مهربانی را غریب می خوانند اما آن حضرت اجازه نمی دهد تا هیچ یک از زائرانش احساس غریبی کنند و لذا خادمانش پای زائران شده و آنها را با صندلی چرخدار و خودرو های «زائربر» برای پیوند زدن دستان آنها با ضریح مضجع رضوی همراهی می کنند.
بوی بهشت
در فضایی که آغشته به عطر دعا و نیایش است و در فضای متبرک شده به عطر میلاد امام هشتم(ع)، میان سیل خروشان جمعیتی که هر لحظه بیشتر میشود، چشمان اشکآلود بسیاری را به گنبد منور رضوی می دورد.
مدتهاست دلم برای این صحن و سرا تنگ شده قطرات گلاب بر صورتم پاشیده شده و رایحه دلنواز گل محمدی فضا را آذین میبندد.
خادمان حریم قدسی با گلابافشانی و عودسوزی، عطر و بوی دیگری به فضا دادهاند و نوای صلوات با این رایحه همراه میشود، نوای نقارهچی به گوش میرسد گامهایم را تندتر برمیدارم اینبار خود را به عطر حریمش آغشته میکنم تا به دیدار معشوق رهسپار شوم.
از هر صحن که میگذرم گروهی از خادمان برای خوشامدگویی ایستاده و کمر همت به خدمت بستهاند.
یکی گلاب میافشاند، دیگری عود میسوزاند و دیگری ویلچری را می راند تا فاصله دلداگان با ضریح حضرتش را کوتاه کند.
این چه دیداری است که خادمان برای مشتاقان حریم ملکوتیاش سر از پا نمیشناسند و با تمام توان به خدمت ایستادهاند؟ انگار آنها هم شمیم عطر امام رأفت و کرامت را پیش از مهمانان احساس کرده و تلاش دارند این شمیم را چون تحفهای به زائران و مجاوران بارگاهش تقدیم کنند.
در ورودی هر صحن بار دیگر قطرات گلاب صورت پیر و جوان، دختر و پسر، مرد و زن، کودک و بزرگسال را مانند شبنم بر روی گل نمناک میکند.
در این صحن عده ای از خادمان با پمپ های گلاب بوی بهشت و شمیم عشق در فضا می پراکنند و دست ها و صورت های عاشقان آن حضرت را معطر می کنند تا سهمی از خدمت داشته باشند.
رایحهای متفاوت
کنار صحن ایستاده است و هر چند دقیقه یک بار بر روی عودسوز کندر، گلپر و اسپند میریزد و لذا دود فراوانی به آسمان بلند میشود.
خیلی از مردم بر روی دود دست میکشند از کنارش که میگذری، بوی اسپند به مشام میرسد.
از یکی از خدام میپرسم چندین بار در روز اینطور صحنهها را مشاهده میکنید؟ با رویی گشاده شروع به صحبت میکند: «هنگام اذان و در مراسم خاص در تمامی ورودی صحنها، شبستانها، رواقها و مراسم ویژه حرم مطهر رضوی عودسوزی داریم و گلابافشانی انجام میدهیم، دیدن کودکانی که با کنجکاوی نزدم میآیند و دعای خیر پیرمردها و پیرزنها شاید یکی از لذتبخشترین لحظاتی باشد که برایم در این صحن و سرا رقم میخورد».
در حرم هیچ زائری غریب نیست
خدمت به زائران رضوی در این شهر معنوی و قطعه ای از بهشت جنسیت نمی شناسد و لذا شاید از همین رو تعداد یک هزار و ۵۵۰ نفر از بانوان خادم به صورت افتخاری ضمن تسلط به گویش های محلی و آشنایی با زبان های عربی، انگلیسی و آذری توفیق خدمت به زائران امام هشتم را دارند.
بخش پیداشدگان و رسیدگی به امور گمشدگان حرم مطهر با ۷ دفتر در صحن های مختلف از معدود بخش هایی است که تمام پرسنل آن از بانوان هستند و در طول شبانه روز اجازه نمی دهند که هیچ زائری در این قطعه از بهشت تنها بماند و یا احساس گمگشتگی در دل او جاری شود.
این بانوان خادم سالانه ۲۵ هزار کودک زیر ۱۰ سال را در حرم رضوی که به دلیل ازدحام جمعیت از خانوادها دور می مانند با سعه صدر نگهبانی کرده و آنها را به خانواده های زائر پیوند می زنند تا هیچ زائری در این بهشت احساس غریبی نکند.
بیمارانی که جان می گیرند
جدا از دخیل بستن بسیاری از عاشقانش به امید شفا و دوختن دل و نگاه خود به پنجره طلا اما در این میان بسیاری از پزشکان در مقام خدمت به زائران در مجموعه ای عظیم به نام دارالشفاء به گرد هم آمده تا از طریق بهروزی زائران برای خود توشه ای برای سفر به آخرت اندوخته کنند.
تمرکز بر اهمیت موضوع سلامت، زیارت برای آن دسته از زائران که به هر دلیل کسالت داشته و یا به بیماری مبتلا هستند گوارا میشود و جان تازه ای به بیماران در پناه برکات معنوی حرم رضوی می بخشد.
عشق و ارادت در زیر پای زائران
مفروش کردن صحنهای حرم مطهر رضوی و مبادی ورودیها برای نمازهای یومیه، اعیاد و مناسبتهای خاص افزون بر ۱۳۸ هزار متر توسط خادمان از جمله اقداماتی است که بسیاری از عاشقان این امام همام را بر آن داشته تا ارادت خود را به زائران آن حضرت در مفروش کردن صحن ها و ایجاد رفاه و اسایش زائران متجلی کنند.
خادمان حضرتش در طول شبانه هزاران جفت از کفش های زائران را دریافت می کنند تا خاک پای آنها را توتیای مژگان خود سازند.
در این قطعه از بهشت هر بنده ای برای خدمت به زائران حرم مطهرش وظیفه ای بر دوش گرفته است تا با ربودن غبار راه مسیر زیارت را بر زائران آن امام رئوف زدوده و مسیر عشق و دلدلدگی را برایش هموار سازند.
باز هم از خود می پرسم این چه دیداری است که خادمان آن برای مشتاقان حریم ملکوتیاش سر از پا نمیشناسند و با تمام توان به خدمت ایستادهاند؟
نظر شما