تحولات منطقه

۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۷
کد خبر: ۶۷۶۶۶۷

سحرگاه ۱۱ آبان ۴۲ طیب حاج رضایی در پادگان حشمتیه تهران به اتهام کشتار مردم و آشوب‌آفرینی در واقعه ۱۵ خرداد اعدام شد؛ اتهامی که هیچگاه اثبات نشد و او اعدام شد تا حشمت شاه حفظ و واقعه ۱۵ خرداد غیرمردمی و با حضور اراذل و اوباش معرفی شود.

چرا طیب حاج‌رضایی اعدام شد؟
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

قدس آنلاین: طیب حاج‌رضایی از میدان‌داران به نام تهران و کارش خرید و فروش میوه و تره‌بار بود؛ اما علت شهرت طیب نه به خاطر شغل او بلکه به دلیل لوطی بودن و داشتن نوچه‌های زیاد بود.

دلیل حضور طیب در کودتای ۲۸ مرداد
طیب ابتدا از حامیان دربار و شاه بود. او اسفند سال ۳۱ به دلیل نقشی که در حادثه ۹ اسفند (حمله به خانه مصدق) همان سال داشت، به دستور فرماندار نظامی تهران به همراه شعبان جعفری (شعبان بی‌مخ) بازداشت شد که طیب و هم‌بندی‌هایش در اعتراض به این بازداشت در نامه‌ای به فرماندار نظامی نوشتند: «اینجانبان را به جرم شاه‌دوستی و ابراز احساسات نسبت به شاهنشاه محبوب توقیف و بازداشت نموده‌اند.»

طیب ۱۰ مرداد و چند روز پیش از کودتای ۲۸ مرداد از زندان آزاد و در آن کودتا نقش‌آفرین شد. برخی نویسندگان و رسانه‌ها در سال‌های گذشته تلاش داشته‌اند دلیل حضور طیب در کودتا را مادی عنوان کنند؛ اما او به دلیل اعتقادات مذهبی و برای مقابله با توده‌ای‌ها در کودتا حضور پیدا کرد. البته او به دلیل تفکرات سنتی، نگاه تقدسی به نهاد شاهنشاهی داشت و تمثال رضاشاه را بر روی بدن خود خالکوبی کرده بود.

طیب به دلیل ناآگاهی نسبت به اتفاقات سیاسی و برخورداری از نگاه سنتی، مورد بهره‌برداری از سوی دربار قرار گرفت. از این رو نمی‌توان گفت که دلیل حضور طیب در کودتا عامل مادی و پول بود؛ البته او پول دریافت کرد اما آن پول برای بسیج اوباش‌ها و به خیابان کشیدن آن‌ها بود. ضمن اینکه نمی‌توان منکر شد که طیب پس از کودتا امتیازاتی از دربار دریافت کرد.

به دلایل حضور طیب در کودتا، کینه شخصی او از دولت دکتر مصدق و تلاش برای گرفتن انتقام نیز می‌توان اضافه کرد. طیب پس از ماجرای ۹ اسفند به مدت ۶ ماه در دوران نخست‌وزیری دولت مصدق زندانی شد. او به اسارت خود معترض بود و برای نشان دادن اعتراض دست به اعتصاب غذا هم زد.

علاقه به روحانیت و جدایی طیب از دربار
طیب پس از کودتای ۲۸ مرداد و بنا بر برخی اسناد از سال ۱۳۳۶ به تدریج از دربار و شاه فاصله گرفت. برخی دلیل جدایی طیب از رژیم پهلوی را عامل مادی و کینه‌های شخصی از جمله درگیری با شعبان جعفری دانسته‌اند؛ اما آن چیزی که باعث شد طیب آرام آرام به چهره‌ای ضدرژیم تبدیل شود، اعتقادات مذهبی او و علاقه‌مندی به روحانیت بود.
طیب سالی دو بار به دیدار آیت‌الله بروجردی می‌رفت و به دستور روحانیت نیز به مقابله با بهاییت پرداخت که در نتیجه بهایی‌ها کینه او را به دل گرفتند.

همچنین یکی از بزرگترین و معروفترین دسته‌های عزاداری در تهران، دسته طیب بود. در سال‌های پایانی زندگی طیب، تکیه‌ای که او در آن مجلس روضه به پا می‌کرد به مرکز سیاسی ضد دربار و سخنرانی شیخ باقر نهاوندی از علمای ضد شاه تبدیل شده بود. علیرغم اینکه چندین بار از سوی دربار به طیب اخطار داده شد؛ اما او هیچگاه مانع از سخنرانی نهاوندی نشد.

تغییر رفتارهای طیب به گونه‌ای بود که ساواک در سال ۱۳۳۷ در گزارشی نوشت: «طیب حاج‌رضایی تغییر لحن داده و با طرفداران آیت‌الله کاشانی طرح دوستی ریخته...»

آیا طیب در ۱۵ خرداد ۴۲ نقش داشت؟
طیب به دلیل علاقه‌مندی به روحانیت، آرام آرام از شاه‌دوستی فاصله گرفت و در عاشورای سال ۴۲ بر روی تمام علامت‌ها و پرچم‌ها تصاویری از امام خمینی (ره) نصب کرد.

۱۵ خرداد ۴۲ امام خمینی به دلیل اعتراض به شاه دستگیر شد. وقتی خبر دستگیری امام به طیب رسید، او دستور تعطیلی بازار را داد و به صف مخالفان رژیم پیوست.
اسناد و گفته‌های مختلفی در خصوص نقش طیب در واقعه ۱۵ خرداد مطرح شده است. برخی مطرح می‌کنند که طیب در اعتراضات حضور نداشته و صرفاً اقدام به تعطیل کردن بازار کرده است. برخی هم عنوان می‌کنند که طیب به همراه اطرافیانش در واقعه ۱۵ خرداد حضور داشته است.

محمدرضا کائینی پژوهشگر تاریخ معاصر معتقد است که طیب حاج رضایی در وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ نقشی نداشت یا اینکه نقش تعیین‌کننده‌ای نداشت؛ اما شاه تصمیم گرفته بود تا کاسه و کوزه‌های وقایع را بر سر او و حاج اسماعیل رضایی بشکند.

شاه و رژیم پهلوی برای اینکه واقعه ۱۵ خرداد را غیرمردمی و عاملان آن را آشوبگر و اوباش معرفی کنند، تلاش کردند با دستگیری طیب و حاج اسماعیل رضایی یک بازی دو سر بُرد را طراحی و اجرا کنند. ابتدا به طیب فشار آوردند تا او بگوید که با دریافت پول از امام خمینی (ره) و عوامل خارجی وقایع ۱۵ خرداد را به وجود آورده است؛ اما طیب هیچگاه زیر بار این حرف نرفت.

عوامل رژیم وقتی که از اجرای طرح نخست خود، ناامید شدند، سیاهه‌ای از اتهامات از جمله کشتار مردم در روز ۱۵ خرداد را به او نسبت دادند. اگرچه طیب این اتهامات را نپذیرفت؛ اما سرانجام آن اتهامات را به عنوان جرم‌های او ثبت کردند و در سحرگاه ۱۱ آبان ۴۲ او را کشتند.

شاه با اعدام طیب خواست به مردم اعلام کند که عامل اصلی و میدانی واقعه ۱۵ خرداد که منجر به کشته شدن بسیاری از مردم شد، فردی بود که شهره به اوباش‌گری بود.

نقش نصیری در اعدام طیب
اما چرا طیب برای طرحی که رژیم طراحی کرده بود، انتخاب شد؟ مهمترین دلیل این بود که طیب پس از کودتای ۲۸ مرداد به تدریج از دربار و شاه فاصله گرفت و به حامیان امام خمینی (ره) تبدیل شد.

 اما در این بین کینه نعمت‌الله نصیری رئیس اداره ساواک از طیب را نباید نادیده گرفت. نصیری به دنبال فرصت مناسبی بود تا انتقام خود را بگیرد.

فرزند طیب آغاز اختلافات نصیری با پدرش را از ماجرای تولد ولیعهد (رضا پهلوی) و پذیرش انجام امور تولد ولیعهد توسط طیب در جنوب شهر می‌داند. پس از تولد ولیعهد قرار بود شاه برای ملاقات به بیمارستان برود. ماشین طیب در حیاط بیمارستان پارک بود. نصیری باوجود اینکه اطلاع داشت ماشین متعلق به طیب است، شروع به پرخاشگری کرد و دستور داد اتومبیل از محدوده خارج شود.

 طیب ابتدا سعی کرد جوابی به او ندهد؛ اما سرانجام کارشان به درگیری کشید. از آنجا که یکی از شروط طیب برای پذیرش انجام امور عدم حضور نیروهای انتظامی در اطراف بیمارستان بود، رو به نصیری کرد و گفت اگر قرار باشد که این ماشین از اینجا برود تمام فرش‌ها، چراغانی‌ها و طاق‌نصرت‌ها هم باید جمع شود.

مردم شروع به جمع کردن تمام زینت‌ها کردند اما به سرعت اسدالله علم در صحنه حاضر شد و با مداخله او پایان یافت. پس از ورود شاه به محوطه بیمارستان نیز، طیب برای تحقیر نصیری، در حضور شاه سینی اسفند را به او داد.

حاج اسماعیل رضایی
حاج اسماعیل رضایی همراه با طیب ۱۱ آبان ۴۲ به عنوان شریک جرم او اعدام شد. شخصیت حاج اسماعیل تحت الشعاع طیب قرار گرفته و کمتر درباره آن سخن گفته شده است.

اسماعیل از متدینین بازار بود که پس از رحلت آیت‌الله بروجردی از امام خمینی (ره) تقلید کرد و وجوه شرعیه خود را هم به امام پرداخت می‌کرد. اعتقادات مذهبی حاج اسماعیل و ارادت او به امام، موجب شد تا ساواک پس از واقعه ۱۵ خرداد اقدام به دستگیری او کند و تحت شکنجه قرار دهد.

نقل شده است که حاج اسماعیل رضایی در روزهای آخر حیاتش و در آن روزهایی که در زندان رژیم پهلوی بوده، گفته است: «گیرم که سی سال دیگر هم در این جهان زیستم، دیگر از کجا چنین مرگ پرافتخاری را پیدا کنم؟»

پس از تیرباران حاج اسماعیل توسط عوامل رژیم شاهنشاهی، چند تیر خلاص هم به او زده شد.

منبع:تسنیم

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.