تحولات لبنان و فلسطین

رئیس چهار دوره مجلس در آستانه انتخابات مجلس و یک‌سال پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری حداقل دو سوال مهم را پیش‌روی خود دارد چه آنکه او بخواهد در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا شود و چه نه!

لاریجانی به فکر ریاست‌جمهوری یا بازنشستگی؟

قدس آنلاین: کمتر از چهار ماه مانده به انتخابات اسفندماه تنور انتخابات نم‌نمک به سمت گرم شدن می‌رود و هریک از گروه‌های سیاسی تلاش می‌کنند تحرکات نیروهای خود را سر و سامان بخشیده و آنها را در قالبی ازپیش برنامه‌ریزی‌شده راهی رقابت‌های انتخاباتی کنند.  در این فضا باز هم حرف و حدیث‌ها بر سر موضوعاتی چون چگونگی بسته شدن لیست‌ها و ائتلاف و استقلال و وحدت و آمدن‌ها و نیامدن‌ها و... بالا گرفته و شواهد نشان می‌دهد این روزها هریک از گروه‌های سیاسی سخت مشغول به کرسی نشاندن صورت‌های مطلوب خود و چانه‌زنی بر سر گرفتن سهم بیشتر در لیست‌ها و سنگین کردن کفه مناسبات انتخاباتی به سود خود هستند. 

حامیان دولت طرحی جدید درانداخته‌اند و با مکانیسمی که «سرا» نامگذاری‌اش کرده‌اند، قصد دارند وارد انتخابات شوند؛ مکانیسمی عاریه‌ای که البته یک بار توسط جریان رقیب در انتخابات ۹۶ استفاده شد و راه به جایی نبرد. اصولگرایان هم مثل همیشه دغدغه وحدت دارند و تلاش می‌کنند چتر این وحدت را تا می‌توانند بگسترانند؛ چتری که گویا هرچه کش می‌آید، باز هم عده‌ای از سایه آن بیرون می‌مانند و کار را برای آرمان دیرینه زعمای این جریان سخت می‌کنند.  هرچه هست، تا امروز کل تحولات انتخاباتی به همین کش و قوس‌ها محدود مانده و این‌طور که به نظر می‌رسد دل سیاسیون هم فعلاً به همین بازی تکراری و دیالوگ‌های تکراری و چالش‌های تکراری خوش است. صورت دقیق‌تر ماجرا از این قرار است که حدود سه ماه مانده به انتخابات فعلا هرچه هست به شکل کار و فرم، محدود مانده و خبری از محتوا نیست؛ محتوایی که به‌طور طبیعی باید محمل اصلی رقابت‌های انتخاباتی باشد و براساس آن هریک از گروه‌ها ابتکارهایشان را برای حل مشکلات کشور و برنامه‌هایی که برای پیگیری در مجلس دارند، به جامعه عرضه کنند.

  با این وصف دست‌های خالی از ایده را باید مهم‌ترین چالش سیاسیون در انتخابات اسفندماه دانست؛ چالشی که پیش‌بینی می‌شود ارتباطی مستقیم با میزان مشارکت عمومی داشته باشد. هرچه باشد، اکنون بخش‌های قابل‌توجهی از جامعه براساس تجربیات قبلی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که صرف اصولگرا یا اصلاح‌طلب بودن منتخبان‌شان نقش چشمگیری در حل مشکلات کشور نداشته و احتمالا از این به بعد هم نداشته باشد. در چنین بستری به نظر می‌رسد مولفه‌ای که بیش از هرچیز می‌تواند اقشار مختلف جامعه را به مشارکت ترغیب کند، انتخاب میان ایده‌هاست؛ ایده‌هایی که ضروری است دامنه آنها موضوعات مختلفی نظیر آموزش، درمان، مسکن، نظام مالیاتی، شفافیت و... را دربر گیرد و به اصل انتخاب معنایی واقعی بخشد.

انتخاب قلابی در دموکراسی وارونه
اصلاح‌طلبان همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد این‌بار بنا دارند تصمیم‌گیری درباره لیست انتخاباتی را به حلقه‌ای بزرگ‌تر از شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان محول کنند؛ موضوعی که به‌نظر می‌رسد بیش از هر چیز ریشه در غیررانتی و شفاف‌بودن مکانیسم انتخاب کاندیداها در انتخابات‌های پیشین –که در انتخابات شورای شهر پنجم سروصدای زیادی به‌پا کرد- از سویی و نامشخص بودن مسئولیت عملکرد آنها پس از حضور در ساختار قدرت –که از مهم‌ترین انتقادها به فراکسیون امید در مجلس و لیست امید در شورای شهر به‌شمار می‌آید- داشته باشد.همین دغدغه‌ها باعث شده زعمای این جریان به سامانه‌ای برسند که «سرا» -سامانه رای‌سنجی اصلاح‌طلبان- نامگذاری شده و آن‌طور که گفته می‌شود قرار است گامی باشد برای انتخاب دموکراتیک‌تر، شفاف‌تر و کارآتر نامزدهای اصلاح‌طلب.مکانیسم انتخاباتی جدید اما حالا نه‌تنها کمکی به برون‌رفت اصلاح‌طلبان از چالش‌های قبلی نکرده که از قضا سرکنگبین «سرا» صفرا فزوده و خود به محملی برای شکاف‌های انتخاباتی جدید تبدیل شده است.کارگزاران بدجور برای نوبرانه اصلاح‌طلبان رادیکال شمشیر از نیام کشیده‌اند و بی‌محابا دستپخت آنها را از دم تیغ نقد می‌گذرانند. اعتماد ملی، حزب اسلامی کار و حزب پیشروی اصلاحات هم روی خوشی به این مکانیسم نشان نداده‌اند.

در یک‌هفته‌ای که از سرا رونمایی شده، تندترین انتقادها را غلامحسین کرباسچی مطرح کرده است. دبیرکل کارگزاران معتقد است اصلاح‌طلبان روی فرم و مناسک متوقف مانده‌اند و بهتر است به‌جای کار کردن روی این دست «مسائل صوری» و «سرگرمی» به این «دموکراسی وارونه» و «انتخاب قلابی» که معلوم نیست در آن، بدنه راس را انتخاب می‌کند یا بالعکس، مشخص کنند در مجلس آینده برای حل مشکلات کشور چه طرح و برنامه‌ای دارند.سرا البته غیر از آنچه کرباسچی می‌گوید ایرادات ماهوی دیگری هم دارد. گرامی‌مقدم، سخنگوی اعتماد ملی دراین‌باره بیشتر توضیح می‌دهد و با اشاره به وزن برابر اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی سیاستگذاری و نیز احزاب اقماری حاضر در آن می‌گوید وقتی بناست در لایه اول هر حزبی ۲۰ نفر را معرفی کند روشن است حزبی مانند حزب آقای اصغرزاده ۳۰۰نفر را در شورای عالی سیاستگذاری معرفی می‌کند؛ این در حالی است که حزبی مانند کارگزاران که دو نماینده دارد تنها می‌تواند ۴۰ نفر را معرفی کند. موضوعی که به‌واسطه نارضایتی پدید آمده می‌تواند زمینه‌ساز ارائه لیست مستقل از سوی احزابی چون کارگزاران، حزب اسلامی کار، مردم‌سالاری و حتی اعتماد ملی که وزن پایین‌تری در شورای عالی دارند شده و به انشقاق درونی جریان اصلاحات در انتخابات پیش‌رو منتهی شود.گذشته از آن، محول‌کردن تصمیم‌گیری درباره لیست نهایی به آنچه به‌عنوان بدنه اجتماعی از آن یاد می‌شود، احتمالا فهرستی از نیروهای رادیکال را ردیف خواهد کرد؛ نیروهایی که عبورشان از شورای نگهبان امری تقریبا محال به‌نظر می‌رسد. این موضوع جدا از تولید ناامیدی و ایجاد سرخوردگی در بدنه، چالش با شورای نگهبان را نیز تشدید خواهد کرد.

تعیین سخنگو، شایعه سرلیستی قالیباف را تایید می‌کند؟
خبر مهم دیگری که هفته گذشته رسانه‌ای شد، تعیین سخنگو برای شورای ائتلاف اصولگرایان بود، جایی که محسن پیرهادی دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت با رای اعضای شورای ائتلاف اصولگرایان به‌عنوان سخنگوی این شورا انتخاب شد. انتخاب محسن پیرهادی از این جهت مهم و قابل‌توجه بود که او علاوه‌بر دبیرکلی حزب نزدیک به محمدباقر قالیباف، سابقه حضور چندین‌ساله در جایگاه ریاست بسیج شهرداری تهران را نیز در کارنامه دارد و همین همراهی با شهردار اسبق تهران، تقویت‌کننده خبری است که چندی‌پیش ناگهان رسانه‌ای شد و فضای انتخابات را نه برای اصولگرایان که برای دیگر گروه‌های سیاسی هم دگرگون کرد.چندی‌پیش محسن پیرهادی در گفت‌وگویی اعلام کرده بود ممکن است محمدباقر قالیباف در انتخابات آتی مجلس از تهران نامزد شود، خبری که باعث شد خیلی‌ها سرلیست تهران اصولگرایان را نهایی‌شده تصور کنند و بگویند که به‌جای حداد، چمران، جلیلی یا هر چهره دیگری این‌بار اصولگرایان بنا دارند با قالیباف وارد رقابت‌های پارلمانی شوند.خوب یا بد حالا باید احتمال بیشتری برای حضور قالیباف در انتخابات مجلس در نظر گرفت و لیست تهران اصولگرایان را نیز شامل افرادی که با او کمترین اختلاف را دارند، به این معنا که اصولگرایانی که آنچنان آب‌شان با او در یک جوی نمی‌رود یا قید انتخابات را زده‌اند یا قید ائتلاف را یا اینکه عطای تهران را به لقایش بخشیده‌اند و راهی شهرستان‌ها شده‌اند تا از آنجا به مجلس برسند.

محمدباقر قالیباف اگر به‌طور قطع عزم مجلس کرده باشد و البته بتواند با رای مناسبی از تهران وارد بهارستان شود، قطعا یکی از گزینه‌های ریاست هم خواهد بود و این وضعیت را نیز باید یکی دیگر از موانع علی لاریجانی برای مجلس آینده دانست، چراکه اولا دیگر بعید است رئیس مجلس به فکر حضور در انتخابات از حوزه انتخابیه تهران باشد و دوم اینکه درصورت پیروزی هر دو و ورودشان به پارلمان باید گفت دو پادشاه در یک ملک نمی‌گنجند و از میان این دو و احتمالا افراد دیگری مانند سعید جلیلی یا محمدرضا عارف، تنها یک نفر می‌تواند بر کرسی ریاست تکیه بزند.این توضیحات البته هیچ‌کدام‌شان موید این نیست که نگارنده مانند بسیاری دیگر از ناظران و فعالان سیاسی و رسانه‌ای از خبر نامزدی شهردار سابق تهران، فرمانده سابق نیروی انتظامی و فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه در انتخابات مجلس تعجب نکرده باشد، چراکه شخصیت محمدباقر قالیباف و صدالبته تجربه و رزومه او گویای این است که او فردی جهادی و توانمند در اجراست و این روحیات معلوم نیست که چقدر با نمایندگی مجلس و مقتضیات آن بخواند.

گوشه‌چشم پایداری به بدنه رای احمدی‌نژاد
در روزهایی که از شورای ائتلاف اصولگرایان و جامعه روحانیت پالس وحدت به بیرون مخابره می‌شود، جبهه پایداری هنوز ساز خود را می‌نوازد و تا این لحظه نیروهای این جریان ترجیح داده‌اند زیر چتر معروف اصولگرایان قرار نگیرند.

همین چند روز پیش بود که آقاتهرانی در گفت‌وگویی انتقادی، وحدت مورد اشاره رهبران اصولگرا را سخت مورد نوازش قرار داد و با بیان اینکه شیوه آنها نوعی سهم‌خواهی است، تصریح کرد: «بعضی‌ها وحدت را به این معنا می‌دانند که بنشینی و هرچه آنها می‌گویند بگویی چشم! اگر گفتی نه، می‌گویند زدی زیر میز.» دبیرکل جبهه پایداری خیلی صریح و بدون رودربایستی گفت: «به ائتلافی که در آن سهم‌خواهی هدف باشد یا از قبل منتخبش معین شده باشد یا کار به شکل پدرسالارانه باشد، ورود نخواهیم کرد.» اظهاراتی که معنای چندان پیچیده‌ای ندارد و برمبنای آن اگر قرار باشد همین آخر هفته انتخابات برگزار شود، به احتمال زیاد پایداری لیست مستقل خواهد داد.تا این‌جای کار خیلی غیرقابل پیش‌بینی نبود اما شوک اصلی را دراین‌باره روح‌الله حسینیان وارد کرد تا پرونده یک احتمال دیگر درباره تحرکات انتخاباتی پایداری‌ها را باز کند. او که سه سال پیش احمدی‌نژاد را یک بچه تُخس مقابل رهبری خوانده بود، بعد از مدت‌ها سکوت در گفت‌وگویی از اقبال بالای مردم به احمدی‌نژاد براساس نظرسنجی‌ها گفت و تصریح کرد حضور او بسته به آن است که شورای نگهبان زمینه را فراهم آورد یا خیر.طرح موضوع احمدی‌نژاد از سوی عضو سابق شورای مرکزی جبهه پایداری در فضای انتخاباتی به‌طور طبیعی آفاتی را به‌دنبال خواهد داشت.

این موضوع بیش از هر چیز فضا را رادیکال می‌کند و به شکل‌گیری یک دوقطبی شدید میان حامیان و مخالفان رئیس‌جمهور سابق منتهی می‎شود. دوقطبی‌ای که مثل باقی دوقطبی‌های موجود به قوز بالای قوز می‌ماند و کمکی به حل مشکلات کشور نمی‌کند. این موضع از سوی دیگر منجر به انشقاق میان نیروهای انقلاب  شده و دامنه صف‌بندی‌ها را به میان بدنه‌ای که تحت این عنوان از آن یاد می‌شود، می‌کشاند.

صف‌بندی و انشقاقی که بهره آن بیش از هر چیز به سبد انتخاباتی رقیب سرازیر می‌شود.فارغ از اینها به‌نظر می‌رسد طرح غیررسمی موضوع ورود رئیس دولت‌های نهم و دهم به انتخابات مجلس از سوی یک عضو نزدیک به پایداری حکایت از آن دارد که این جریان به‌رغم مرزبندی علنی با احمدی‌نژاد، به بدنه رای او چشم امید دارد و شاید حتی خط‌ونشان‌های یاران آیت‌الله مصباح برای ارائه لیست مستقل نیز بی‌ارتباط با این موضوع نباشد.

رئیس مجلس به فکر ریاست‌جمهوری یا بازنشستگی؟
این روزها خبرهای مهمی از قم به گوش می‌رسد، خبرهایی از پایگاه سنتی اصولگرایان که طی ۱۲ سال گذشته همواره کاندیدای آنها ریاست مجلس را در دست داشته است. احمد امیرآبادی که توانسته بود در انتخابات مجلس دهم علی لاریجانی را پشت‌سر گذاشته و به‌عنوان نفر اول قم وارد مجلس شود، هفته گذشته اعلام کرد شورای هماهنگی اصولگرایان قم لیست سه‌نفره خود را برای انتخابات مجلس نهایی کرده است، لیستی شامل احمد امیرآبادی، مجتبی ذوالنوری و علیرضا زاکانی.

انتشار این خبر کافی بود تا مشخص شود اصولگرایان قم دوباره بنا دارند علی لاریجانی را کنار بگذارند و لیستی مجزا از او ببندند، چنانکه امیرآبادی نیز تاکید کرده بود شورای اصولگرایان هیچ رزومه‌ای از لاریجانی نخواسته است.با این وضعیت موضوع کاندیداتوری علی لاریجانی در انتخابات آتی دوباره در رسانه‌ها مطرح شد و این‌بار شایعه‌ها بیشتر از گذشته. برخی گفتند او از تهران یا اصفهان می‌آید، برخی دیگر گفتند نه، او بنا دارد با بهروز نعمتی از همان قم در مقابل لیست اصولگرایان کاندیدا شود و برخی مانند خبرگزاری ایلنا هم خبر دادند علی لاریجانی به کل قید انتخابات مجلس را زده است. این ابهامات البته همچنان باقی است و با شخصیتی که از علی لاریجانی سراغ داریم به احتمال فراوان ادامه هم خواهد داشت، اما معلوم است علی لاریجانی در مسیر تصمیمات سیاسی خود با موانع مختلفی روبه‌رو است و چالش‌های بیشتری را برای موفقیت باید پشت‌سر بگذارد.

در این مورد باید گفت رئیس چهار دوره مجلس شورای اسلامی در آستانه انتخابات مجلس و یک‌سال پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری حداقل دو سوال مهم را پیش‌روی خود دارد چه آنکه او بخواهد در انتخابات ریاست‌جمهوری کاندیدا شود و چه نه! اول اینکه او امروز حتما درگیر این است که اساسا حضور او در انتخابات مجلس با توجه به شرایط سیاسی کنونی کشور و تضعیف جایگاهش در افکارعمومی موفقیت‌آمیز خواهد بود یا خیر؟ او تجربه دوم‌شدن در قم را در دوره دهم تجربه کرده و شواهد نشان‌دهنده این است که فضا امروز در قم به‌مراتب از گذشته برای او دشوارتر هم شده است. سوال دوم اینکه به فرض پیروزی در انتخابات، ترکیب مجلس آینده به‌گونه‌ای خواهد بود که دوباره بر جایگاه ریاست مجلس تکیه بزند یا خیر؟

پاسخ به این دو سوال کلیدی حتما در تصمیمات بلندمدت علی لاریجانی تاثیرگذار خواهد بود، چراکه او حتی اگر بخواهد در انتخابات ریاست‌جمهوری شرکت کند، حضور متزلزل او در انتخابات و در جریان تشکیل مجلس آینده می‌تواند خیلی زودتر غائله انتخابات ریاست‌جمهوری را برای او به پایان برساند. در این میان البته علی لاریجانی با محدودیت بزرگی هم مواجه است. او امروز نه‌تنها از جانب اصولگرایان رانده شده، بلکه میان اصلاح‌طلبان نیز مانند گذشته و پیش از مجلس دهم خواهان ندارد و شاید کارگزارانی‌ها تنها طیفی از اصلاح‌طلبان باشند که گوشه‌چشمی به او دارند و به‌اصطلاح او را برای آینده‌ای مانند انتخابات ۱۴۰۰ در آب نمک نگه داشته‌اند. از این منظر او برای انتخابات آتی اگر بخواهد از قم بیاید یا باید به‌صورت مستقل نامزد شود و به حمایت معدودی از اصولگرایان سنتی که برای اداره کشور همچنان روی او حساب می‌کنند امیدوار باشد یا با کارگزاران به گفت‌وگو بنشیند تا شاید از آن مسیر به نتیجه‌ای برسد.

این وضعیت البته پیش از هر چیزی به عدم ارتباط او با مردم و فقدان بدنه اجتماعی وی برمی‌گردد و درواقع ریشه در نوع سیاست‌ورزی وی دارد، همانی که او را به یک بازیگر سیاسی پرقدرت میان سیاستمداران و حاکمیت و مهره‌ای نه‌چندان قوی در ارتباط‌گیری با بدنه اجتماعی و بسیج‌کردن مردم.

منبع:فرهیختگان

انتهای پیام/

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.