قدس آنلاین: خبر اخیر اما تفاوت و نکته جالبش این است که این بار، خرابکار هستهای در لباس و پوشش «بازرس محترمه» آژانس پا به کشورگذاشته و قصد بازدید و احتمالاً خرابکاری در مهمترین تأسیسات هستهای کشور را داشته است! یعنی اگر خانم بازرس مثل برخی از بازرسان سالهای پیش آژانس، به جاسوسی یا چیزی مثل این اکتفا میکرد، ماجرا به اندازه امروز جالب توجه و جالب نبود.
خدا میداند!
مسئولان مسائل هستهای کشور از همان نخستین روزهایی که سنگ بنای تأسیسات هستهای کشورمان را میگذاشتند لابد حدس هم میزدند که مثل ظرفیتها و تواناییهایی علمی و صنعتی دیگر کشور، این مورد هم در معرض جاسوسی و خرابکاری است. اصولاً دنیای جاسوسی که هیچوقت تعطیلیبردار نیست و اگرهم مسئله، مسئله هستهای باشد و یک طرفش ایران و طرف دیگرش آمریکا و رژیم اسرائیل باشند، باید همواره و در همه حال، چه در زمان جنگ، چه صلح، چه حین مذاکره و چه در اوج چالشهای تحریمی و تعلیق و غیره، منتظر حمله و هجوم سایبری و غیرسایبری به توان هستهای کشور بود. اما نمیدانیم مسئولان تأمین امنیت و حفاظت از سایت هستهای نطنز، فکرش را میکردند که خانم بازرس آژانس بینالمللی انرژی هستهای، این قدر تابلو، مواد ممنوعه و خطرناکی را توی کیفش بگذارد و سعی کند با استفاده از مصونیت بینالمللی، آنها را به داخل تأسیسات هستهای منتقل و خدا میداند چکار بکند؟ به هرحال ماجرا آن طور که خبرگزاریها گفتند و نوشتند به این شرح بود: «هنگام ورود این خانم بازرس به سایت نطنز، تجهیزات کنترلی علامت هشدار وجود مواد آلودهکننده را نشان داده است. بازرسان دیگری نیز همراه این خانم بودند اما دستگاههای کنترلی تنها در مورد او هشدار دادند. بنابراین مسئولان کشورمان براساس مقررات بینالمللی از ورود خانم بازرس به سایت نطنز جلوگیری و مراتب را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی منعکس کردند...».
مظلومنمایی به سبک آمریکا
این هم که به محض اعلام خبر، رسانههای آن طرفی، دنیا را بگذارند روی سرشان و مقامهای مختلف آمریکایی یا اروپایی موضع بگیرند، اظهار تأسف کنند وهشدارهم بدهند، چیز جدید یا عجیب و غریبی نبود. «مورگان اورتاگس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به محض اعلام خبر در توییترش نوشت: «ایران این هفته با بازداشت یک بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به رفتار هولناک خود ادامه داد. آمریکا نیز به افزایش فشار بر رژیم ایران تا زمانی که مانند یک دولت عادی رفتار کند ادامه خواهد داد».
منظور خانم سخنگو از رفتار هولناک ایران، برداشتن بخشی از گام چهارم در کاهش تعهدات برجامی کشورمان است. اما نمیدانیم منظورش از افزایش فشارها بر ایران چیست؟ چه اینکه آمریکاییها در چند سال گذاشته به هر بهانهای، هر فشار سیاسی – اقتصادی را که خواسته و توانستهاند به ایران وارد کرده و معلوم نیست افزایش فشار، بیشتر از این هم وجود دارد یا خیر؟ البته قطعاً متوجه شدهاید که طبق معمول توجیهگری و مظلومنمایی این ادعای خانم سخنگو آن قدر زیاد است که دارد از بغل توییتش میزند بیرون! مقامهای کشورهای اروپایی و همچنین یکی دو مقام آمریکایی از دیگر محکومکنندهها و اظهارنظرکنندگان درباره ماجرا بودند. پمپئو هم لابد برای اینکه از ماجرا عقب نماند، اعلام کرد: «آمریکا تلاش زشت ایران برای ترساندن آژانس را محکوم و همچنین از فعالیتهای آژانس در ایران حمایت میکند». الان جا دارد که با این سیل محکومیت و اظهارنظرهای کارشناسانه، پیش از اینکه به سوابق جاسوسی و خرابکاری در تأسیسات هستهای ایران بپردازیم، یادی کنیم از اظهار نظر خیلی کارشناسانه نتانیاهو درباره سایت هستهای «تورقوزآباد» و حاشیههایش که تا مدتها دستمایه شوخی و خنده ایرانیها شده بود.
قضای حاجت مصلحتی
بازرسان آژانس، با هم و چند نفری برای ورود به سایت هستهای آمدهاند. اگرچه میهمان هستند و مثلاً مصونیت هم دارند اما دستگاههای امنیتی و کنترلکننده نه میهمان و میزبان را از هم تشخیص میدهند و نه مصونیت سرشان میشود. مواد و موارد مشکوک را اما خوب میشناسند. وقتی نوبت به خانم بازرس و کیف به دست میرسد، صدای هشدار دستگاه بلند میشود! مسئولان امنیتی به حرمت میهمان و بازرس بودن، دوباره کنترل میکنند، اما دستگاهها باز هم با دیدن خانم بازرس جیغ میکشند. این در حالی است که بازرسان دیگر از گیت عبور کرده و صدای هیچ هشداری بلند نشده است. خلاصه خانم بازرس به دستشویی نیاز پیدا میکند و پس از قضای حاجت مصلحتی، دستگاهها دیگر هشدار نمیدهند! با وجود این، از ورود بازرس به سایت جلوگیری شده و ایشان برای تحقیقات بیشتر به جایی که لازم است اعزام میشود.
کاظم غریب آبادی، سفیر و نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در این باره گفت: «آلارمها سه بار و در سه مکان متفاوت به صدا در آمد و هشدار داده شد که این بازرس ممکن است مواد خطرناک همراه داشته باشد.
... حتی در آزمایش کیف دستی این خانم نیز، دستگاهها هشدار مواد خطرناک دادهاند... دستگاهها هم در کنترل اولیه، هم در دستشویی و هم در مورد وسایل اتاق او هشدار مربوط به وجود مواد خطرناک دادهاند و احیاناً این مواد هنگام رفتن به دستشویی دفع شده است».
همه به جز آمریکا و رژیم صهیونیستی
بقیه ماجرا هم روشن است. خانم بازرس خواهان بازگشت به کشورش میشود و مسئولان مربوطه هم پس از تکمیل روند تحقیقات، همه چیز را صورتجلسه کرده، هم خانم بازرس و هم مدارک و مستندات را به آژانس و جاهای دیگری که باید، ارسال میکنند. اولین کسی که پس از این ماجرا به خبرنگاران درباره سوابق جاسوسی و خرابکاری هستهای گفت «بهروز کمالوندی» سخنگوی سازمان انرژی هستهای بود: «در چند روز اخیر اتفاقاتی در مورد یک بازرس رخ داد که مجبور شدیم او را به نطنز راه ندهیم و اعتبارنامه وی را لغو کنیم... فکر میکنیم همه به غیر از آمریکا و رژیم صهیونیستی و چند کشور دیگر از دلایل ما قانع شدند... گفتهایم اگر لازم شد مدارک و حتی فیلم آن را ارائه خواهیم داد. اقدام ما براساس پادمان بوده است. ما تجربیات تلخی به خاطر خرابکاری هستهای داریم که موجب شده سیستم کنترلی سفت و سختی داشته باشیم و اجازه تکرار آن را نخواهیم داد».
منظور کمالوندی در واقع مواردی مانند این خبر است که سال ۱۳۹۲ توسط معاون وقت سازمان انرژی اتمی ایران – علی اصغر زارعان – اعلام شد: «با رصد هوشمندانهای که روی تجهیزات هستهای صورت گرفت، متوجه شدیم در شماری از پمپهای مدار دوم پروژه راکتور آب سنگین IR۴۰ اراک به صورت مکانیکی چندی عملیات اجرا شده بود تا به این طریق بتوانند در فرایند کار نیروگاه اخلال ایجاد کنند، اما پیش از اینکه این تجهیزات استفاده شود، شناسایی و به لطف الهی این اقدام خنثی شد...».
فوق محرمانه
سال ۱۳۹۳ هم که این تیتر و خبر منتشر شد: انتشار سند فوق محرمانه اسنودن درباره ایران... ادوارد اسنودن یک سند فوق محرمانه منتشر کرده که از جاسوسی مشترک رژیم صهیونیستی، آمریکا و انگلیس از مقامات ارشد ایران حکایت دارد. بر اساس مفاد سند، ایران از قربانیان حملات سایبری علیه شرکتهای نفتیاش در سال ۲۰۱۲ بوده است... بر اساس این سند، جاسوسی از مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ برای حمایت از تصمیمگیران سیاسی نیز به عنوان یکی از طرحهای مشترک و موفق آمریکا و انگلیس عنوان شده است.
مورد بعدی را میشود خبر مهم «اسرائیل به جاسوسانی که اسناد هستهای ایران را منتقل کرده بودند جایزه میدهد» دانست. یوسی کوهن، رئیس موساد هم در یک سخنرانی که روزنامه «جروزالم پست» آن را کمسابقه توصیف کرد، گفت: «در فیلمهای جیمز باند یک نفر دنیا را نجات میدهد. در دنیای واقعی بسیاری از عاملان موساد، کارشناسان فنی، مهندسان، متخصصان سایبری و عملیاتی همکاری کردند تا ثابت کنند ایران همچنان به دنبال سلاح هستهای است. کوهن مدعی شده بود عملیات اطلاعاتی عیله ایران نگاه جهان را به ایران و دعوای هستهای تغییر داد». اشاره رئیس موساد به عملیاتی جاسوسی بود که در آن رژیم صهیونیستی مدعی شد بخشی از اسناد و اطلاعات محرمانه آرشیوی مربوط به برنامه هستهای ایران را از منطقهای در حومه تهران ربوده و از ایران خارج کردهاند».
مشهورترین حمله و خرابکاری هستهای غرب علیه ایران هم که ماجرای معروف و تکراری ویروس «استاکس نت» است. یعنی کشورهایی که امروز درباره خرابکاری اخیر خانم بازرس سروصدا به راه انداخته و ایران را متهم میکنند برای ترساندن مأموران آژانس تلاش کرده است، آیا همه این اقدامها و جاسوسیها را فراموش کردهاند؟ آنها اصلاً به خاطر ندارند که همین چند ماه پیش رسانهها و خبرگزاریهای خودشان تیتر زدند: «همکاری انگلیس، فرانسه و آلمان در خرابکاری علیه برنامه هستهای ایران»!
نظر شما