مسعود بصیری/
در نگاه علوم انسانی توجه به مفاهیم واژه ها بسیار اهمیت دارد و همواره بزرگان این عرصه بر نگهداشت اصالت و معنای واژههای خاص و مقدس تأکید کردهاند. چنانکه کنفوسیوس، فیلسوف مشهور نیز گفته است: هر ظلمی در جهان از ظلم بر کلمات آغاز میشود. لفّاظی، آفت عقلانیت است و برای پرهیز از آن، وارسی مفاهیم که موضوع تفکر هر پژوهشگری واقع میشود، از بنیادیترین، اقدامات است.
بسیج نیز یکی از این واژههاست که پس از انقلاب اسلامی ایران تقدس و معنای خاصی به خود گرفته و نشان داد یک ملت میتواند پس از انقلاب خود، آن را رها نکرده و با بسیج توان مادی و معنوی و نیروی انسانی خود در کنار انقلاب ایستاده و آن را همراهی کند. تفاوت انقلاب ما با انقلابهای دیگر هم در همین است که اکثر قریب به اتفاق آنها پس از مدتی به دلیل از دست دادن پشتوانههای فکری و مادی خود دچار دگردیسی شده و راه اصلی را فراموش کردهاند.
آنها یا به سمت دیکتاتوری قبل بازگشته یا حکومت خودکامه جدیدی با پوششهای مدرن ساختهاند که در اساس با پیش از انقلاب و آرمان انقلابیون متفاوت بوده است و شاید به همین دلیل است که غربیها بنا بر تجربیات خود گفتهاند: انقلاب فرزندانش را میخورد. آنها به این دلیل به این استدلال و ضرب المثل رسیده اند که تجربه خود را بازگو میکنند.
یعنی تغییر انقلابیون یا نابودی آنها. اما در ایران برای نخستین بار یک ملت توانست با تشکیل بسیج عمومی مردم، ماشین انقلاب را پس از روشن کردن رها نکرده و با آنها حرکت کند. البته در این راه ریزش هایی نیز داشته است، اما هرگز تجربه غرب یا شرق برای آن تکرار نشد و فرزندان واقعی انقلابی آن نه تنها باقی ماندند، بلکه روز به روز نیز بر تعداد و توان آنها افزوده شد؛ بنابراین امروز پس از 41 سال، نهال انقلاب اسلامی به درخت تنومندی تبدیل شده است که طوفانهای بزرگ توان انداختنش را ندارند و این درحالی است که حکومت جباران سالهاست که برای انداختن این درخت از هیچ کوششی فروگذار نکرده و به فرمایش دیروز رهبر معظم انقلاب، هرکاری که علیه ما نکرده اند، از دستشان برنیامده است وگرنه انجام میدادند.
بدون تردید باید گفت یکی از دلایل مهم این اتفاق همراهی توده مردم و ایستادگی آنها با نام بسیج در اشکال مختلف بوده است. البته شاید همه کسانی که کنار انقلاب ایستاده اند، کارت عضویت بسیج نداشته اند یا لباس آنها همرنگ یک رزمنده در جبهه نبوده است، اما حقیقت آن است که آنها در هر صنفی بودهاند رفتار بسیجی داشته اند. چه ابراهیم هادی در جبههها، چه شهید صیاد در ارتش، چه شهید شهریاری در علم و چه آن افسر نیروی انتظامی در برابر صف اشرار؛ اینها همه بسیجی هستند و همه برای سرزمین و انقلابشان از جان و مال خود گذشتهاند و این همان نکته ای است که در سایر انقلابها وجود ندارد. این بسیج امروز درخت تناوری شده است که البته لازم است چابکی خود را حفظ کرده و به حرکت رونده خود ادامه دهد. اساس بسیج به همین چابکی و سرزندگی و درآمدن به قالبهای گوناگون در موقعیتهای مختلف است و هرکس بخواهد از سرعت آن بکاهد در واقع میخواهد از رشد انقلاب جلوگیری کند. البته دشمن هم این را به خوبی فهمیده است و به همین دلیل است که تفکر بسیج را هدف گرفته و هر روز به بهانهای می کوشد صف مردم را از انقلاب جدا کرده و راه دیگری پیش پای آنها قرار دهد که پایان آن فروغلطیدن در دام غرب و شیطان است.
به همین دلیل بسیج باید تنها به مقابله با دشمن بسنده نکند و از اقدامات پدافندی علیه دشمن به اقدامات آفندی روی بیاورد. این همان مطلبی است که رهبری نیز دیروز بر آن تأکید کردند. واژه بسیج باید یک بار دیگر در کشور بازخوانی شده و این نهاد مقدس مردمی بی نظیر، جایگاه خود را مرتفع تر کند. بسیج باید از قالب کلمات و تکرار واژهها خارج شده و حرکت پرسرعت خود را افزایش دهد. این مهم شدنی نیست مگر آنکه با قدرت بیشتر به دشمن حمله ور شده و ابعاد رو به نابودی آن را بیشتر برای مردم روشن کرده و هدف قرار دهد.
نظر شما