قدس آنلاین: فضای مجازی و ظهور و بروز فناوریهای نوین ارتباطی، بدون شک مدلهای حکمرانی را با چالش روبهرو کرده است. مردمسالاری دینی نیز به عنوان یک مدل حکمرانی از این قاعده مستثنا نیست؛ مدلی که با پیوند و تلفیق الگوی امام - امت اسلامی و دولت - ملت مدرن شکل گرفت. رسیدن به جواب این سؤال که آیا این تلفیق میتواند همچنان ذیل نظریه مردمسالاری دینی کارآمد باشد، زمینه گفتوگوی ما با حجتالاسلام حسین مهدیزاده، پژوهشگر فقه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم شد که در ادامه میخوانید.
* جناب مهدیزاده! فضای مجازی و نهاد جامعه بازار چه اندازه مدلهای حکمرانی را تحت تأثیر قرار داده است؟
چالش اصلی از آنجایی کلید میخورد که نهاد قانون اساسی ما و اکثریت قاطع روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی و حتی برخی فقهایی که ابتدای انقلاب بودند، مدرنیته را جامعه قانون میدانستند؛ از این رو تعادل و پویایی جامعه را با تکیه بر تکنیکهای قانونگرایی تأسیس کردند. آنها همه قدرتهای اجتماعی را تنها در سه قوه قضاوت، تقنین و اجرا تجمیع کردند و آنها را ذیل ولایت فقیه که (مظهر عقل و تدبیر اسلامی بود) قرار دادند. خیلی مهم است که هم جریان اسلامگرا و فقاهت ما و هم جریان به اصطلاح غربگرای ما که نگاه مثبتی به مدرنیته دارند (مثل آنهایی که اصلاح طلب شناخته میشوند) به لحاظ نظری، هر دو تحلیلشان از جامعه مدرن، جامعه قانون است؛ از این رو اصلاح طلبها در دوره دولتشان سخن از تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی و فرهنگی میراندند. در پروژههای فقهی بسیاری از فقهای حوزه نیز حرف از این است که چطور حکم شرعی را به قانون اسلامی بدل کنیم؛ بنابراین تجدد و پیشرفت اجتماعی در فکر خیل کثیری از متفکران ما، تبدیل نهادهای سنتی اسلامی به نهاد قانون است. یکی از دلایل ضریب دادن به بحثهای علوم سیاسی و به حاشیه رفتن مسائلی چون اقتصاد سیاسی در سالهای پس از انقلاب هم همین نگاه است.
* مدل مردم سالاری دینی در کجای این بحث قرار میگیرد؟
به اعتقاد من، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و بهخصوص در فرایند تدوین قانون اساسی، کل ثروت و دارایی شیعه که مسئله «ولایت» بوده را پشت نظامِ جامعه قانون قرار دادیم و همانطور که پیشتر هم گفتم آن را در قانون اساسی منعکس کردیم. در حالی که اگر از دریچه نظریه جامعه بازار نگاه میکردیم، جامعه همواره در حال توسعه دادن نهادهای اجتماعی دیگری بود که قوای سه گانه دولت سیاسی را لاغرتر و لاغرتر میکرد. از آغاز قرن ۲۱ و به واسطه ظهور و بروز فضای مجازی و توسعه جامعه بازار در این قالب، حرکت جامعه در حال سرپرستی شدن توسط نهادی است که ما هیچ طرح و برنامهای برای اینکه آنها را ذیل ولایت فقیه بیاوریم، نداریم. قانون نمیتواند این کار را انجام دهد. ما اگر هنوز میخواهیم در دنیای مدرن زندگی کنیم و مسلمان بمانیم، باید بگوییم با چه مدلی میشود بازار اجتماعی را به بازار اسلامی بدل کرد. در جامعه قانون، احکام را تبدیل به قانون کردیم و قانون تسلیم اسلام شد. جامعه بازار را با قانون نمیشود مسلمان کرد؛ چرا که روش حرکت اجتماعی در جامعه بازار، قانون نیست بلکه روشی به اسم دست نامرئی است.
* با تأکید بر اخلاقی کردن انسان مدرن نمیشود این فضا را کنترل کرد؟
این نگاه خوشبینانه است و بسیاری از دغدغهمندان غرب نیز تنها راه باقیمانده را همین میدانند. یعنی ما آنچنان در این نوع رابطه فرو رفتهایم و به آن دلبسته شدهایم که دیگر امکان دست زدن به نهاد جامعه نیست، تنها راه باقیمانده این است که از انسان بخواهیم کمی اخلاقیتر شود. ما به سرعت در حال ورود به جامعه بازار هستیم و جالب اینجاست که شناختی از ماهیت آن نداریم. یکی از سؤالهای مهم اخیر این بود که چرا دولت در مقابل سوداگریها نمیایستد؟ چون دولت ما به شدت جامعه بازاری است. آقای آخوندی نمونه کامل آن بود که بخش مسکن را نه تنها مدیریت نکرد، بلکه آن را به جامعه بازار تحویل داد و با صدای بلند گفت دولت حق ندارد به کاری که به عهدهاش نیست بپردازد. چنین جامعهای اصلاً مشکلاتش را به کمک دولت و قانون حل نمیکند که شما با زبان قانون از وزیرِ دولت آن بخواهید بحران مسکن را حل کند. یعنی زبان قانون، محرک یا بازدارنده او نیست بلکه همه چیز در اختیار بازار است و شما باید از بازار بخواهید مشکل را حل کند.
* مواجهه ما با شیوع این سوداگری در مناسبات جامعه انسانی چگونه باید باشد؟
نخستین مرحله، حساس شدن نسبت به این موضوع است. فعلاً چنین حساسیتهایی حداقل در حوزه علمیه بسیار حداقلی است؛ البته بعضی از حرکتهای حوزوی در حال مقابله با این نگاه هستند اما چون خودآگاهی علمی به کار خود ندارند نیروی آنها به بهرهوری کامل نمیرسد؛ مثلاً حضور طلبهها و هیئتیها در اردوهای جهادی از این جمله است و به اعتقاد من دیری نخواهد گذشت که این حرکتهای ناخودآگاه به خودآگاهی در مقابله با نگاه بازاری در روابط اجتماعی خواهد انجامید. باز هم تکرار میکنم که جامعه امروز ما خودآگاه و ناخودآگاه دارد به این سمت حرکت میکند و کاری که باید کرد این است که به این حرکت شتاب داد و وجه خودآگاه آن را تقویت کرد.
نظر شما