به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، حبیب الله صادقی، هنرمند پیشکسوت و نقاش معاصر با اشاره به این که هنر تعاملی یک هنر چندساحتی و چندوجهی است و می توان به خوبی آن را در ادبیات، فرهنگ و آداب اجتماعی دیرینه خود جست و جو کرد و یافت، گفت: در هر نقش قدیمی که تا دوره صفویه به تصویر درآمده میبینید هنر غیر از اینکه در فضای خواص همچون کتابت، آرایه های تصویری، نقاشی دیواری در کاخ ها و سرسراهای رسمی دولتی روایت شده، مردم هم به همان اندازه به این زیباییها توجه میکردند.
صادقی تاکید کرد: به طور مثال در برخی شهرهای اسپانیا دیوارهای خانه را به رنگ سفید درمی آورند و پشت پنجرهها را به گلدانهای رنگی مزین و به نوعی یک سند هویتی تصویری ایجاد می کنند و به این صورت حتی به صنعت توریسم هم کمک میکنند. در واقع برای خودشان شناسه هویتی ایجاد میکنند که به عنوان یک سند مطرح میشود. ما نیز این پالت را در فرهنگ ملی و دینی خود از دیرباز داشتهایم. به همین دلیل است که باید به روانشناسی رنگ و نشانه شناسی نقاشی دیواری یا آرایههای تصویری یک منطقه توجه کرد.
هنر رسمی بخشی از سند سجلی جامعه است
این هنرمند نقاش در ادامه افزود: از سویی دیگر هنر رسمی که در نگارخانه و موزهها روایت میشود بخشی از سند سجلی جامعه است که در واقع پرونده مطالبات و مطالعات یک نسل را تصویری کرده است و براساس آن به برگه دان ملی هر کشور افزوده میشود. خوشبختانه ظرف بیست سال گذشته و پس از پیروزی انقلاب نهضتی در خانه سازی شکل گرفت و یک معماری جدید به وجود آمد و ساخت و سازها به سمتی رفتند که هارمونی و پیوند ارگانیک عناصر و نشانه ها، دانش و بینش فرم هایی که در معماری سطح شهر تعریف میشود تغییرات قابل توجهی کرد. ضمن اینکه طی بیست سال گذشته برخی محیطهای شهری مانند محله سرچشمه، چهارراه گلوبندک، خیابان سی تیر و خیابان فلسطین مورد توجه بیشتری قرار گرفتند و در محدوده میدان امام حسین(ع) تا انقلاب خانه های قدیمی که در حال فرونشست بود را بازسازی کردند. این خیابانی مهم است که مردم راهپیماییها را در آن برگزار می کنند و به نوعی حافظه تاریخی مردم شهر است و به همین منظور آن را بهم نریختند و به درستی مرتب و منظم کردند.
با این فرهنگ غنی نیازی نیست تا این حد به نفت وابسته باشیم
صادقی ادامه داد: در حال حاضر به سند سجلی شهری توجه بیشتری میشود و در حوزه معماری و شهرسازی میدانگاهها، عمارتهای قدیمی که قابلیت استفاده فرهنگی دارند را بازسازی کرده و از آن به عنوان محیط های فرهنگی ـ هنری استفاده میکنند. این موضوعات به تاریخ، تمدن و فرهنگ مربوط شود و مخاطبانی که از خارج از کشور میآیند به دنبال همین مناظر دارای سند هویتی هستند. ما فرهنگ، تاریخ و تمدن بسیار قوی داریم و حقیقتاً احتیاج نداریم که تا این حد به نفت وابسته باشیم. ما میتوانیم از این داشتههای عظیم و ارزشمند تاریخی و فرهنگی برای جذب و جلب توریست بهره بگیریم و بخش عظیمی از اقتصاد هنر و فرهنگ، اخلاق و ادبیات را اینگونه پوشش دهیم. این یک کار تک بعدی نیست که پیگیری همه وجوه آن را صرفاً از نهاد و سازمانی همچون شهرداری انتظار داشته باشیم. بنابراین هر کسی بنابر امکاناتش باید به زیبایی فضای شهر کمک کند تا شاهد رفتارهای ارگانیک و هارمونیک باشیم.
عضو پیوسته فرهنگستان هنر تأکید کرد: ما در فرهنگ خود بخشی از این فرایند اجتماعی را داریم که به موضوع شهدا و انقلاب اسلامی میپردازد و باید به آن توجه کنیم و من هم به تیم شهرداری در این راستا مشاوره میدهم و آنها در این زمینه بسیار دغدغه مند هستند. اما متأسفانه دیوارهای شهر عجولانه پر شده است. اینکه برای دیوارهای شهر هزینه شود تا دارای یک فرم هارمونیک و ریخت شناسی هنری شود و زیباشناسی آن هارمونی پیدا کند نیاز به یک ردیف بودجه وسیع دارد. البته جامعه سخن من فقط سازمان زیباسازی شهرداری نیست و همه مردم باید در این حرکت مهم فرهنگی مشارکت و وحدت داشته باشند.
دنیا می خواهد نظریات هنرمندان معاصر انقلاب اسلامی را روی دیوار لانه جاسوسی ببیند
صادقی اظهار کرد: به نظرم باید به لحاظ زیبایی شناسی بهترین فعالیتها را داشته باشیم. بد نیست در اینجا دیوار لانه جاسوسی را مثال بزنم. برای نقاشی دیواری لانه جاسوسی برنامه ریزی های زیادی شده بود و در پی این بودیم که یک کار فاخر، جامع، عاقلانه و بی بدیل خلق کنیم که همه دنیا بتوانند آن را نمایش دهند اما ناگهان و به صورت کاملا عجولانه یک طرح سردستی و خام را روی دیوارها کشیدند به گونهای که آه از نهاد من برآمد و حسرت خوردم که میتوانستیم روی دیوار لانه جاسوسی کارهای بهتری انجام دهیم. میتوانستیم از این فرصت استفاده کرده و شعار عاقلانه، علمی، خردورز و آرتیستیک بدهیم. دنیا میخواهد نظریات هنرمندان معاصر انقلاب اسلامی را روی این دیوار ببیند و نباید در حد یک کار ساده و سخیف انجام میشد.
رئیس اسبق موزه هنرهای معاصر یادآور شد: به نظرم اتفاقات زیادی زیر پوست زیبایی شناسی شهری میتوانیم به وجود بیاوریم. هنر تعاملی کاری است که فقط از یک گروه نباید انتظار آن را داشته باشیم بلکه این یک فرایند ملی است. هنر تعاملی یک هنر اجتماعی و اصطلاحاً «پاپیولار آرت» است و باید برای آن یک کار جستارگرایی و صبورانه انجام داد و با شعار و توصیه نامه نمی توان به جایی رسید بلکه باید با مدارا و اخلاق و بهره گیری از استعداد بهترین هنرمندان آن را به نتیجه رساند.
وی با اشاره به هنرمندان و نهادهایی که دغدغه فعالیت در فضای اجتماعی را دارند، عنوان کرد: به عنوان مثال حوزه هنری یک نهاد برآمده از دوران انقلاب است و یک گنجینه گرانسنگ به ویژه در حوزه تجسمی دارد و آثار مهمترین هنرمندان انقلاب که در دهه اول، دوم و سوم فعالیتهای بسیار فاخری داشتند در این گنجینه است. این چهل سالی که بر انقلاب اسلامی گذشته مملو از لحظات درخشان و ویژهای است و هنرمندان ما آثار فاخری را برای آن خلق کردند اما نهایت فرایند تعاملی که ما برای هنر تجسمی حوزه هنری دیده ایم این بوده که در ایستگاه مترو چهارراه ولیعصر یک اتاقک درست کردند و هر از چندگاهی تابلوی یکی همین بچهها را آنجا می گذارند. در حالی که این تابلوها میتوانست روی دیوارهای مترو و سطح شهر کار شود. اینها باید به هنرمندان انقلاب توجه میکردند، هنرمندانی که تفکر خلاق دارند و دائماً در حال نوآوری هستند، اگر جامعه به او مراجعه نکند و نهاد های فرهنگی انقلاب اسلامی به او توجه نکنند او نیز به یک عنصر نمایش تزئینی و زینتی تبدیل میشود که تنها میخواهد امور زندگیش را بگذراند. در حالی که هنر انقلاب اسلامی یک هنر خویشتن فرما بوده و زمانی هم که هنرمندانش کار خود را آغاز کردند حقوقهای 1800 _ 1400 تومانی داشتند و مسئله مالی برایشان مهم نبود. اما وجود مدیریتی که بتواند این هنر را با یک منطق گفتاری و بیانی تبدیل به هنر شهری کند هنوز هم جزو آرزوهای هنرمندان اصیلی است که در انقلاب اسلامی فعالیت کردهاند.
چرا هنرمندان انقلاب به نسیان و فراموشی سپرده شدند؟
صادقی تأکید کرد: در مورد حوزه هنری هم باید بگویم حقیقتاً نمی دانم حاصل تجربه سی سال گذشته ما چه زمانی قرار است به نمایش درآید؟ آیا میخواهند بعد از فوت و موت ما این آثار را نمایش دهند؟ در حالی که این تابلوها باید تحت یک موزه دائمی انقلاب اسلامی به نمایش درمیآمد. البته باغ موزه دفاع مقدس وجود دارد که بیشتر یک موزه جنگی و متعلق به پادگان امام علی(ع) است، اما ویژگی هنرمندانی چون ما که تپانچه، آرپی و جی و موشک نبوده است. آنها کسانی بودند که از کیان انقلاب اسلامی دفاع کردند و خاطره آنها طی چهل سال گذشته روایت می شود و حاصلش همین موزه است. البته قرار بود ابتدا موزه انقلاب اسلامی کنار حرم حضرت امام(ره) ساخته شود که این اتفاق میسر نشد اما بنیاد شهید، حوزه هنری و موزه معاصر گنجینههایی از آثار هنرمندان انقلاب دارند که هنوز نمایش داده نشده و اصلاً به آن توجه جدی هم نمیشود. از طرفی دیگر هیچ کس سراغ این هنرمندان را نمیگیرد که شما این روزها کجا هستید و چه میکنید؟ هنرمندی که شبانه روز کار میکند، دغدغه معاصر بودن دارد، روشنگر و اندیشمند است و آثارش بیانگر و مبین ارزشهای انقلاب اسلامی است، قرار است توسط چه کسی حمایت شود؟ اما وضعیت هنرمندان ما چگونه است؟ هنرمندی که امروز معلمی میکند و برای امرار معاش نیز یک اثر تزیینی برای یک سرسرا می کشد. این شأن بچه های انقلاب نیست. کسی که چهل سال لحظه به لحظه نفسش با انقلاب دمیده شده چرا باید اینگونه باشد و به نسیان و فراموشی سپرده شود؟
وی در ادامه عنوان کرد: آیا بچههای انقلاب فراموش شدهاند؟ این مهر یک سویه خیلی دردناک است. هنرمندی که در این جامعه از ارزشهای انقلاب دفاع میکند یک فرد احیاگر است، تحلیل میکند و میتوان جهان را از پشت چشمان او دید اما متأسفانه سیاسیون و صاحبان قدرت همه شرایط را به سمت خودشان برگردانده اند. در این بین هنرمند انقلاب هم می گوید من از یک ارزشی دفاع کردم و امروز همه ارزش های من به سخره گرفته شده است. با این کار انگیزههای فردی را هم در هنرمندان انقلاب از بین بردهایم.
وی در پایان یادآور شد: به نظرم مدیران فرهنگی باید به آتلیه هنرمندان سر بزنند، ببینند او چگونه می اندیشد و می تواند پیش قراول باشد اما متأسفانه این هنرمندان را با بی توجهی کن لم یکن تلقی کرده اند. هنرمندانی که سه دهه در فعالیت های هنری و انقلابی شرکت کردند و اکثرشان هم در حوزه هنری بودند آیا کسی سؤال کرد آنها کجا هستند؟ خیر! متاسفانه به فراموشی سپرده شده اند. اگر نسل جدیدتر میتواند کاری انجام دهد خوب است اما موضوع اینجاست که هنرمندانی با کوهی از تجربه داریم که عمرشان را صرف ارزش های این انقلاب کردند. نظام فرهنگی کشور چطور میخواهد از این سرمایه استفاده کند؟
انتهای پیام/
نظر شما