سینا حسینی/
اهالی ورزش هرگز تصور نمیکردند سیاستگذاری دولت روحانی در حوزه ورزش به یکی از بدترین دوران ورزشی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تبدیل شود. بر خلاف شعارهای پرطمطراق رئیس جمهور مبنی بر دستیابی به قلههای موفقیت در حوزه ورزش در ایام انتخابات نه تنها این اتفاق رخ نداد بلکه فضای ورزش به واسطه انتخاب مدیران ناتوان و بدون کارنامه سبب شد کارنامه دولت تدبیر و امید در حوزه ورزش به یکی از سیاهترین کارنامههای ورزشی کشور در دولتهای مختلف تبدیل شود.
*رأی اعتماد زورکی
عملکرد ضعیف و دور از انتظار مسعود سلطانی فر در دوره دوم ریاست جمهوری روحانی نشان داد عدم رأی اعتماد نمایندگان مجلس در کابینه پیشنهادی روحانی در دولت یازدهم بی جهت نبود، با وجود اینکه مسعود سلطانی فر مدعی است که در آن دوره مجلس با سیاسی بازی به وی رأی اعتماد نداد!
*وزیر تک بعدی
با نگاهی دقیق به دوره فعالیت مسعود سلطانی فر در وزارتخانه پر مخاطب ورزش و جوانان میتوان با قاطعیت از مردودی وی در این عرصه سخن گفت. او به جای اینکه به عنوان متولی دستگاه ورزش نگاهی کلی به تمام بخشهای ورزشی داشته باشد، صرفاً به حوزه فوتبال پرداخت تا شاید به واسطه فراگیری این رشته ورزشی در بین افکار عمومی از مقبولیتی ویژه برخوردار شود، اما سرمایهگذاری وی نه تنها جواب نداد بلکه به ورشکستگی وی و کابینه اش در سئول شمالی منجر شد.
*دخالتهای بیجا
امروز وزیر ورزش و جوانان نه پایگاه اجتماعی مناسبی نزد اهالی ورزش دارد نه محبوبیتی میان تودههای مردم. رفتارهای غیر منطقی وی، دخالتهای بیجا و غیر کارشناسی در سطوح مختلف مدیریتی توسط وی سبب شده ورزش ایران به انزوایی باورنکردنی گرفتار شود. اتفاقی که بیگمان ناکامیهای بزرگی را به دنبال خواهد داشت تا تراژدی سنگینی برای ورزش ایران در محیطهای بینالمللی و رویدادهای بزرگ جهانی رقم بخورد.
البته منتقدان بر این باورند که مشاورههای غلط نزدیکان وزیر زمینه پیدایش این فضا را به وجود آورده است، اتفاقی که به وضوح میتوان در رفتارهای حلقه نزدیک به وزیر در وزارتخانه ورزش و جوانان مشاهده کرد.
*مماشات نمایندگان
اما چرا و به چه علت مسعود سلطانی فر به این مرحله از تصمیمگیری رسید که تمام انرژی خود را صرف حوزه فوتبال کند، در حالی که وی بر اساس وظیفه سازمانی و تعریفی که قانون برای وی مشخص کرده بود بایستی به همه امور ورزشی رسیدگی میکرد؟
نبود نظارت کافی از سوی نهاد قانونگذار بزرگترین حاشیه امنیت را برای وزیر ورزش و جوانان به وجود آورد، از طرفی بیتفاوتی شخص رئیس جمهور به مقوله ورزش در پیدایش این فضا کمک بزرگی را به وزیر فوتبال ایران کرد تا او همه چیز را قربانی علاقهمندی خود و نزدیکانش به فوتبال کند.
*یتیمی سایر ورزشها
وزیر ایده آل رئیس جمهور در حوزه ورزش، امروز به کلی والیبال، بسکتبال، دو و میدانی، تکواندو، کشتی، وزنهبرداری و سایر رشتههای مدال آور و افتخارآفرین ایران را در سال منتهی به بازیهای المپیک به فراموشی محض سپرده است تا به مشکلات استقلال و پرسپولیس رسیدگی کند! اتفاقی که در تاریخ ورزش ایران بیسابقه است!
مرور گلایههای ورزشکاران، مربیان و مدیران منصوب آقای وزیر حقیقت پنهان ورزش ایران را به کلی عریان میکند اما این گلایهها نه تنها تغییری در شرایط موجود ایجاد نمیکند بلکه سبب برخورد قهری منصوبان وزیر با قهرمانان نیز میشود.
خدشه به جایگاه یک وزیر
نمونه بارز این مسئله را میتوان در اظهارات مازیار ناظمی،در گفت و گو با برنامه تلویزیونی فوتبال برتر مشاهه کرد، که مدعی شد وزیر برای حل مشکلات استقلال و پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا شخصاً به همراه تاج به مالزی رفت تا خطری فوتبال باشگاهی را تهدید نکند. یا اینکه سلطانی فر به گفته خلیل زاده رئیس هیئت مدیره استقلال برای حل مشکل استراماچونی سه شبانه روز بی وقفه تلاش میکند.
شأن و جایگاه وزیر شاید با انجام این کارهای دیپلماتیک دچار فروپاشی نشود، اما وقتی وی با بازیکنان استقلال تلفنی گفت و گو میکند تا آنها قبل از بازی با شاهین بوشهر سوء تفاهمها را از خاطر ببرند، مشخص است که دیگر نباید انتظار چهره کاریزماتیک یک وزیر مقتدر را در وزارت ورزش داشت بلکه وزیر در حد یک سرپرست و تدارکاتچی ایفای نقش میکند.
حقیقتی تلخ در برهه کنونی ذهن اهالی ورزش را آشفته ساخته که چگونه با حکمفرما شدن چنین فضایی جامعه بایستی انتظار درخشش کاروان ایران در بازیهای المپیک را داشته باشد؟ آیا با وجود چنین مدیریتی انتظار تحول و کسب موفقیت عاقلانه است یا فرض محال؟
نظر شما