عقیل رحمانی/
زن جوانی که پس از زخمیکردن همسرش با سلاح سرد دَر خانه را هم روی او بست، پس از دستگیری ادعاهای هولناکی را مطرح کرد که با دستور مقامقضایی ماجرا در دست بررسی قرار گرفت.
چند روز پیش یکی از شهروندان در حالی که نگرانی و دلهره از صدایش به وضوح مشخص بود با فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و اعلام کرد صدای آه وناله و کمک خواستن خفیفی از داخل واحد مسکونی یکی از همسایهها به گوش میرسد.
این گونه بود که موضوع به مرکز فرماندهی کلانتری احمدآباد اعلام و چند لحظه بعد از نزدیکترین تیم تجسس کلانتری که در آن محدوده در حال گشتزنی بود خواسته شد هر چه سریعتر به محل اعزام شود. از سوی دیگر با توجه به حساسیت ماجرا، مأموران موضوع را به اورژانس اطلاع دادند تا آنها نیز در محل حاضر شوند.
چند دقیقه بیشتر طول نکشید که مأموران در حوالی بولوار ملکآباد حاضر و مقابل آدرس اعلامی توقف کردند. به محض حضور پلیس در محل، فردی که با 110 تماس گرفته بود خودش را به پلیس رساند و در حالی که با دست طبقه چهارم را نشان میداد، عنوان کرد: از فردی که داخل واحد گرفتار و احتمالاً چاقو خورده، خواستم هر طور شده در خانه را باز کند که او با صدای ضعیفش به من فهماند زنش کلید را با خودش برده است.
این توضیحات تمام نشده بود که مأموران پلیس مقابل واحد مسکونی مورد اشاره رسیدند و هر چه تلاش کردند تا مردی که داخل گرفتار شده راه چارهای برای باز کردن در پیدا کند فایدهای نداشت و در یک لحظه صدای مرد گرفتار قطع شد، این گونه بود که پلیس به هر طریقی میشد در خانه را باز کرد و وقتی وارد آپارتمان شد با بدن غرق بهخون و نیمهجان مرد میانسال روبهرو شد.
لحظاتی پس از ورود مأموران به محل جرم، نیروهای امدادی هم خودشان را رساندند و اقدامات اولیه درمانی را صورت داده و پس از آن فرد مجروح را که از ناحیه هر دو پا چند ضربه چاقو خورده بود را به نزدیکترین مرکز درمانی منتقل کردند.
با واکنش به موقع پلیس و نیروهای امدادی مرد میانسال از مرگ نجات پیدا کرد. در تحقیقات میدانی پلیس معلوم شد خون زیادی در اتاق خواب و دیگر قسمتهای خانه ریخته که نشان میدهد جرقه ماجرا باید در اتاق خواب خورده باشد.
در همین حال یکیدیگر از اهالی آپارتمان که یک زن بود به مأموران گفت: در راهپلهها بودم که یک زن سراسیمه پایین آمد. او آشفته بود. چون او را نمیشناختم از او پرسیدم شما از ساکنان این خانه هستید که او مدعی شد: همسر همسایه طبقه چهارم هستم، با او درگیر شدم و با چاقو زدمش. زیرگلویش جای چند خراشیدگی وجود داشت و به سرعت فرار کرد.
با توجه به این سرنخها که ردپای یک ماجرای قتل در آن دیده میشد، پلیس گزارش ماجرا را به دستگاه قضایی منعکس و پس از آن پرونده به شعبه 201 دادسرای مشهد ارجاع شد.
از همین رو قاضی «سالم اندای» دستور تحقیق از فرد مجروح و از سوی دیگر تحت تعقیب قرار گرفتن تنها مظنون پرونده را که همان همسر مرد میانسال بود صادر و از کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی استان خواسته شد تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کنند.
چند روز بعد که حال عمومی مرد میانسال رو به بهبودی رفت، پلیس او را مورد تحقیق قرار داد. فرد مجروح به پلیس گفت: چند روز پیش از وقوع این اتفاق، سرماخوردگی شدیدی پیدا کرده بودم و برای درمان قرص مصرف میکردم. آن روز هم طبق معمول روی تخت دراز کشیده بودم که همسرم برایم قرص سرماخوردگی و شربت آلبالو آورد.
وقتی قرص و شربت را خوردم احساس کردم مزه طبیعی ندارد، چرا که تلخی آن مشکوک بود. با خوردن شربت آلبالو خوابم برد و وقتی بیدار شدم که چاقو خورده بودم.
از طرفی همسرم از خانه فرار کرده بود و حتی تلفن همراه و کلیدهای خانه را هم با خودش برد و پیش از فرار در خانه را قفل کرده بود.
وقتی دیدم نمیتوانم خودم را نجات بدهم، برای آنکه همسایهها پی ببرند چاقو خوردهام از پنجره چند ظرف چینی را به داخل حیاط پرت کردم.
مرد مجروح ادامه داد: همسر اول و فرزندانم خارج از کشور هستند و برای همین مدتی بود با زن فراری ازدواج کرده بودم.
برهمین اساس بود که ردزنی زن جوان در دستور کار پلیس قرار گرفت. چند روزی این ماجرا ادامه داشت تا اینکه بیست و چهارم آذر ماه زن دوم و عامل حمله به مرد میانسال در حوالی قاسمآباد شناسایی و در محل اختفایش دستگیر شد.
تنها متهم پرونده به دادسرا منتقل و مقابل میز عدالت ایستاد و پرده از راز نهفته و دردناکی برداشت و مدعی شد: همسر من دارای مشکلات و انحرافات اخلاقی فراوانی است. او با افراد معلومالحال زیادی ارتباط دارد و در این مسیر دست به رفتار غیراخلاقی میزند، حتی مدام مشروب مصرف میکند.
مدتی بود که او از من میخواست در بعضی مراسمها همراهش شوم، حتی در برخی موارد مرا وادار به اقدامات ناپسند میکرد، برای همین دیگر خسته شده بودم.
متهم پرونده ادامه داد: ساعت 21 شب وقتی میخواستم از خانه خارج شوم او مانع من شد و چاقوی آشپزخانه را برداشت و به سمتم آمد. در میان درگیری او حتی انگشت من را هم گاز گرفت، گلوی من را گرفت و در حالی که میفشرد، گفت: صدایت دربیاید خفت میکنم.
در میان این کشو قوس یک لحظه از دستش فرار کردم و شیشه ادکلنی که روی میز اتاقخواب قرار داشت را برداشتم و به سمتش پرتاب کردم که او زخمی شد. او چاقو را روی میز گذاشت. من که از دین خون ترسیده بودم چاقو را برداشتم و چند ضربه به پاهای او زدم و از خانه فرار کردم. پیش از آن هم تلفن همراهش و کلید خانه را هم برداشتم.
با مطرح شدن این موضوعات بازپرس پرونده از پزشکی قانونی خواست تا با انجام آزمایشات فنی بررسی کند که آیا به مرد مجروح در زمان حادثه داروی بیهوشی خورانده شده و ادعاهای او واقعیت دارد یا اینکه اظهارات زن جوان واقعیت دارد؟
نظر شما