قدس آنلاین: با توجه به این که، کتابهایی که به زندگی مدافعان حرم، میپرداخت میتوانست حقایق درخشانی را از آدمهایی مقابل چشم ما قرار دهد و به سوالات نسل امروز در خصوص وضعیت امروز ایران و چرایی حضور در منطقه پاسخ دهد، از این کتابها حمایتهای زیادی شد.
شخصیتهای سیاسی هر کدام به نوبه خود بر خواندن این کتابها و ترویج آنها تاکید میکردند که نمونه بارز آن تقریظهای مقام معظم رهبری بر بعضی از این کتابها بود.
سردار شهید قاسم سلیمانی هم توجه زیادی به آثاری داشتند که به زندگی مدافعان حرم میپرداخت. به گفته بسیاری از همرزمان شهید ، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار سایر خصوصیاتش، اهل ترویجِ کتابخوانی هم بود. او بهطور مرتب کتابهای حوزه تاریخ شفاهی جنگ را میخواند و با یادداشتهایی که بر آنها مینوشت، باعث معرفی و رونق فروش این آثار میشد.
کتابهای «من زندهام» خاطرات دوران اسارت معصومه آباد ، «آن بیست و سه نفر» گزارشی از ماجرای 23 نوجوان بسیجی به قلم احمد یوسفزاده، «وقتی مهتاب گم شد» خاطرات شهید جانباز علی خوشلفظ به قلم حمید حسام، «رادیو» خاطرات سردار محمدرضا حسنی سعدی، «گردان 409» روایتی از ساعات پیش از علمیات والفجر10 نوشته عبدالرضا مزاری و «سربلند»
زندگینامه شهید محسن حججی به قلم محمدعلی جعفری از جمله آثاری بود که حاج قاسم سلیمانی معرفی کرده بود.
در روزهایی که همه به سوگ از دست دادن سردار نشسته ایم با نویسنده یکی از کتابهایی که سردار بر آن یادداشتی نوشته اند، به گفتگو نشستیم.
سردار شهید سلیمانی در تاریخ 15/10/97 یادداشتی بر کتاب «سربلند» محمدعلی جعفری نوشته است. «سلام بر حججی که حجتی شد در چگونه زیستن و چگونه رفتن. فدای آن گلویی که همچون گلوی امام حسین (ع) بریده شد و سلام بر آن سری که همچون سر مولای شهیدان دفن آن نامشخص و به عرش برده شد . دخترم آنها را الگو بگیر و مهم ترین شادی آنها عفت و حجاب است.»
محمدعلی جعفری آثار زیادی نوشته است. اما او با سه اثر «قصه دلبری»، «سربلند» و «عمار حلب» که به زندگی شهید حججی و شهید محمدحسین محمدخانی پرداخته به مدافعان حرم توجه داشته است.
این نویسنده در خصوص علت توجه به ادبیات مقاومت، تاثیری که این ادبیات میتواند در بازنمایی شخصیتهای دفاع مقدس برای نسل امروز داشته باشد و جایگاه ادبیات مقاومت صحبت کرد که میخوانید.
توجه سردار به اشاعه فرهنگ مقاومت با زبان هنر و ادبیات
نویسنده «عمار حلب» در ابتدا درباره توجه سردار سلیمانی به حفظ خاطرات شهدا، مخصوصا شهدای مدافع حرم صحبت کرد. جعفری میگوید: از آقای خلیلی مدیر مسوول نشر شهید کاظمیشنیدم بعد شهادت شهید احمد کاظمی، حاج قاسم پیگیر بود خاطرات حاج احمد جمع آوری و درقالب کتاب منتشر شود.
این نویسنده تاکید میکند: ما در فضاهای مختلف میدیدیم که ایشان کتابهای به روزی را میخوانند و درباره اش نظر میدهند. حتی در پروژه سینمایی 23 نفر هم سر صحنه حاضر شدند. همه اینها نشان میدهد، ایشان به اشاعه فرهنگ دفاع و مقاومت با زبان هنر و ادبیات تاکید داشتند.
جعفری با بیان اینکه ادبیات میتواند بهترین ابزار الگوسازی برای نسل امروز باشد، به تاثیری که مدافعان حرم از خواندن آثار دفاع مقدس گرفته اند، اشاره میکند و میگوید: وقتی برای کتاب خاطرات شهید محمدخانی با اطرافیان، دوستان و همسر شهید گفتگو میکردم، همه آنها میگفتند شهید محمدخانی زندگی شهدای دفاع مقدس را میخوانده و با این کتابها مانوس بوده است. از همین جا متوجه شدم ادبیات و خواندن خاطرات شهدای دفاع مقدس بر رفتار و انتخاب مسیر زندگی شهدای مدافع حرم تاثیر زیادی داشته و گویا این آثار در تربیت روحی آنها موثر بوده است.مدافعان حرم، زندگی نامه فرماندهانی مانند شهید چمران و یا همت را خوانده بودند و در رفتارهای شان حتی امور روزمره بر آنها تاسی کرده اند مثلا رفتارهای خالصانه و متواضعانه ای که حاج همت انجام میداده و این رفتارها در کتابها منعکس شده است، در رفتار مدافعان حرم هم دیده میشد. کتابها در این قهرمان سازی موثر هستند.
مدافعان حرم با خواندن کتابهای سرداران، الگو میگرفتند
جعفری با بیان اینکه کتابهای تاریخ شفاهی در این قهرمان سازی موثر هستند، توضیح میدهد: با نوشتن کتاب «سربلند» که به زندگی شهید حججی میپردازد به عینه متوجه الگوپذیری او از سردار شهید احمد کاظمیشده بودم. شهید حججی از جایی، با شهید کاظمی ارتباط قلبی پیدا میکند و حتی در جزیی ترین امور زندگی و رفتاری تلاش میکند شبیه شهید حاج احمد کاظمی عمل کند . خواندن کتابهایی که با محوریت زندگی شهید کاظمینوشته شده بود و دیدن فیلمهایی از زندگی ایشان در این الگو پذیری و شبیه سازی بی تاثیر نبود و سردار سلیمانی این مطلب را کاملا درک کرده بود و برای همین بر تولید آثار ادبی و هنری بر اساس زندگی شهدا تاکید زیادی داشت چون میدانست اگر ادبیات در جریان دفاع هم وارد شود حتما میتواند پیام مدافعان حرم را به نسلهای بعد و به گوش جهانیان برساند.
کمر من شکست
نویسنده «عروسی لاکچری» با بیان اینکه سبک زندگی مدافعان حرم در جبههها و رفتار آنها با یکدیگر، میتواند الگوی سبک زندگی همه ما باشد، معتقد است: این رفتارها را میتوان به کمک ادبیات ثبت کرد و به عنوان الگو به جامعه ارایه داد.
جعفری در پاسخ به این پرسش که مدافعان در روایتهای شان چقدر به رفتارهای سردار اشاره داشته اند، میگوید: در همه خاطراتی که مدافعان حرم نقل میکردند بر مهربانی و رفتار پدرگونه سردار تاکید میکردند . مثلا وقتی شهید محمدخانی به شهادت رسید حاج قاسم به مادر شهید، گفته بود:« با شهادت ایشان کمر من نشست .»حتی عکسی از سردار و شهید در حالی منتشر شده که سر شهید محمدخانی روی شانه سردار است. این عکس فضای دلنشینی دارد و عاطفه و محبیت بین این دو را نشان میدهد. حتی روزی که رهبر معظم انقلاب برای عرض تسلیت به منزل سردار رفته بودند، آن عکس را دیدم و متوجه شدم چقدر حس قلبی حاج قاسم به رزمندگان و مدافعان زیاد بوده که حتی آن عکس را در منزلش هم نگه میداشته است.
نویسنده «فرزند کشمیر» با بیان اینکه چنین مسایلی در دفاع ایران وجود دارد و فقط ادبیات میتواند آنها را بازگو و حفظ کند، بر اهمیت ادبیات در نگهداری و حفظ خاطرات مدافعان حرم تاکید میکند. او میگوید: من با هر کس گفتگو میکردم به این مساله اشاره میکرد که حاج قاسم به عنوان فرمانده، شانه به شانه آنها حرکت میکرد و گاهی جلوتر از آنها هم بوده است. او فرماندهی نبوده که در اتاق فرماندهی بنشیند و دستور دهد. این حضور و همراهی برای مدافعان دلنشین بوده است. همه این رفتارها میتواند در ادبیات منعکس شود در غیر این صورت به محاق میرود.
از جبهه مقاومت اثر شایسته ای منتشر نشده است
ادبیات مقاومت باید به راه خود ادامه دهد اما رویکردش را تغییر دهد. جعفری در این باره میگوید: از جبهه مقاومت اثر درخور و شایسته ای منتشر نشده است. ادبیات مقاومت فقط به زندگی مدافعان محصور شده است و همه اینها به خاطر این است که راویان در بیان خاطرات و نویسندگان در ثبت همه این خاطرات معذوریت دارند.
این نویسنده با بیان اینکه مسایل امنیتی که در حوزه مقاومت وجود دارد برای نویسندگات معذوریتهای زیادی ایجاد کرده است، تصریح میکند: نویسندگان حق دارند کم تر سراغ این حوزه بروند چون به خروجی مطلوب نظرشان نمیرسند و همین باعث شد جریان مقاومت در ادبیات انعکاس خوبی نداشته باشد و این ادبیات منحصر به زندگی شخصی شهدای مدافع حرم محصور شود.
نویسنده «پادشاهان پیاده» تاکید میکند: وقتی وارد مقطع عملکرد مدافعان حرم در جبهه مقاومت در سویه، یمن، لبنان و یا عراق میشویم ناگهان زبان کتابها الکن میشود چون منابع در این مورد کم است و اطلاعات لازم به نویسنده داده نمیشود همین باعث شده تصویر روشنی از حضور نیروهای ایرانی در جبهه مقاومت نداشته باشیم و گذرا، انگشت شمار، مبهم و جسته و گریخته در کتابها به آنها اشاره کنیم در حالی که اگر میشد مباحث مقاومت به صورت دقیق و شاخص در ادبیات مطرح شود میتوانست تصویر روشنی از حضور نیروهای ایرانی در جبهه مقاومت به مردم ارایه دهد.
جعفری که برای نوشتن کتاب «عمار حلب» که به زندگی شهید محمدخانی میپردازد به سوریه رفته است در آن جا هم نتوانسته به سوژه نزدیک شود. او میگوید: حفاظت سوریه برای ورود من به مناطق و گفتوگو با افراد سختگیری زیادی میکرد و من همه جا نمیتوانستم بروم و با همه آدمها نمیتوانستم گفتوگو بگیرم ، همه چیز در چهارچوبهای تعیین شده با آنها عمل میشد. این محدودیت اجازه نمیدهد اثر درخور و شایسته مدافعان حرم خلق شود و اگر قرار است ادبیات مقاومت به راه خودش ادامه بدهد باید مسیر او هموار شود.
خود سردار نظر کند
نویسنده «سربلند» در پاسخ به این پرسش که با توجه به این محدودیتها ادبیات چطور میتواند به ابعاد شخصیتی سردار بزرگ، نزدیک شود و به ایشان بپردازد،خاطر نشان میکند: در این مورد خاص فقط باید خود سردار شهید نظر کند. حاج قاسم در جبهههای گوناگون داخل و خارج از کشور، نقش کلیدی و موثری داشته است. دسترسی به همرزمان و دوستان ایشان و فهم و تحلیل عظمت جهاد شهید کار ساده ای نیست!
ولی این امر، تکلیف و وظیفه ای است که هنرمندان باید دین خودشان را نسبت به ایشان ادا کنند.
انتهای پیام/
نظر شما