قدس آنلاین: چهاردهمین جشــنواره شعر فجر به ایســتگاه پایانیاش نزدیک میشود و اختتامیه آن قرار است در ۱۲ بهمن ۹۸ در زاهدان برگزار شود که چه انتخاب شایستهای اســت و تصور میکنم تاکنون این جشنواره برنامه قابل توجهی در آن اســتان نداشته اســت.
کاش این اتفاقات بیشتر بیفتد و فقط زلزله و سیل نباشد که این جشنوارهها را به کرمانشاه و زاهدان بکشاند. خوشبختانه جشنواره چند سالی است که از انحصار تهران درآمده و این خوب است.
در این جشنواره یک اتفاق خوب دیگر هم افتاد و آن بخش ویژه شعر جوان بود برای شــاعران زیر ۲۵ سال. حقیقتش این است از وقتی جشنواره شعر فجر بر کتابهای منتشرشــده شعر متکی شد، دیگر امکان حضور جوانانی که هنوز کتاب منتشر نکردهاند و البته از امیدهای آینده شعر فارسی هستند، در جشنواره میسر نبود.
البته جشنواره حرفهایتر شده بود، ولی فقط عرصه رقابت حرفهایها بود و این بخش ویژه شعر جوان هم اتفاق خوبی است.
نکته جالب دیگر در مورد جشنواره شعر فجر این است که با اینکه نام «فجر «برخود دارد و در بهمن ماه برگزار میشــود و حامی آن نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است، کمتر از بسیاری از جشنوارههای دیگر سیاسی و دولتی اســت.
فقط شــعر بود که در داوریها تعیینکننده بود، البته محافل شعر جشــنواره گاه مناسبتهای مذهبی و ملی دارد و این طبیعی است. ولی در عرصه رقابت همیشه قاعده این بوده است که هر کتابی که سال گذشته با مجوز نشر رسمی در کشور منتشر شده، در رقابتها شرکت داده شده است، صرفنظر از ســلایق و علایق شاعران.
من خود در سه دوره از این جشنواره داور بودهام، در یک دوره عضو هیئت علمی و در یک دوره هم دبیر جشنواره بودهام. در همه این مدت هیچ ســفارش و اعمال نظــری در مورد داوریها از سوی وزارتخانه یا دیگر مسئولان ذیربط و غیرذیربط جشنواره ندیدم.
البته از آن طرف هم این طبیعی اســت که شــاعرانی به دلایل مختلف از ارائه آثارشــان به جشنواره صرفنظر کردهاند یا حتی در صورت نامزدی در جشنواره، از آن انصراف دادهاند.
گاهی این انصرافها به دلیل علایق و سلایق شاعران بوده است، گاهی به این دلیل که خواستهاند جا برای جوانترها باز شــود و گاه از آن روی که ارتباطی یا مســئولیتی در جشنواره داشتهاند و نخواستهاند که حضورشان شائبهآفرین باشد.
طبیعتاً گاه دیدگاههای سیاسی و اجتماعی شاعران هم در این قضیه مؤثر بوده و این هم حق یک شاعر است که از جشنوارهای به هر دلیلی انصراف دهد.
به نظر من این قضیه از هیچ جهت جای چون و چرا و حاشیهســازی ندارد. خیلی از شاعرانی که در یک دوره جشنواره انصراف دادهاند، در دورهای دیگر حتــی از برنــدگان آن بودهاند و از طرفی انصراف دادن یک شــاعر را نباید دستمایه محدود ساختن او در عرصه کار ادبی و یا حضور در دیگر برنامههای ادبی کشور دانست.
شاعر به هر حال شایسته احترام است، چه در جشنواره حضور یافته است و چه به هر دلیلی از آن کنار بکشد. در خاتمه این را هم بگویم که گاهی آدمها، جشنوارهها و نهادهای مورد حمایت دولت حتی اگر خدمت کنند برچسب دولتی میخورند و آدمها، جشنوارهها و نهادهای خارج از این دایره حتی اگر خدمت هم نکنند، برچسب مستقل و آزاد میخورند.
بهتر این است که مبنای نگرش ما این باشد که یک جریان، یک جشنواره، یک شخص یا یک نهاد ادبی و هنری تا چه حد در بالندگی و شکوفایی هنر و ادبیات کشور مؤثر بوده و در عین حال تا چقدر توانسته خود را از حاشیهها و وابستگیها دور نگه دارد.
من کارنامه جشنواره شعر فجر در این چهارده دوره را مثبت میبینم و امیدوارم که همچنان تداوم داشته باشد.
نظر شما