مصطفی یوسفزاده/
در اهمیت جشنواره فجر همین نکته کافی است که سال سینمایی در ایران از یک جشنواره تا جشنواره بعدی است. جشنوارهای که گردهمایی بزرگ تماشاگران، نویسندگان، منتقدان، سیاستگذاران دستاندرکاران، فیلمسازان و دیگر شاغلان در انواع حِرَف فیلمسازی در ایران بوده و هست.
پس از گذشت ۳۷ دوره از جشنواره کماکان بحث از چالشهای پیشرو و انتظارات از این گردهمایی بزرگ سینمایی نقل محافل هنری و سینمایی است.
به راستی ما از جشنواره فجر چه میخواهیم و چه انتظاری داریم؟
سادهانگاری است که جشنواره را به یک دورهمی هر ساله به همراه اکران فیلمهای جدید سینماگران و برپایی چند نشست مطبوعاتی تقلیل دهیم.
بر همین مبنا ذکر نکاتی ضروری است:
۱-در جشنواره حاصل یک سال تولید سینمای ایران عرضه میشود و مورد انواع قضاوت و داوری قرار میگیرد که از جهت فراهم آمدن امکان گفتوگو، برخورد آرا و نظرات نهتنها مفید بلکه ضروری است. (پس تحریم آن معنا ندارد)
۲-از لحاظ تولید جشنواره باید عامل ایجاد رقابت در سینمای ایران باشد. با وجود اینکه جشنواره فجر ساز و کار دولتی دارد ولی باید در سیاستگذاریاش(مثلاً در تقسیم جوایز یا انتخاب آثار) حمایت ویژه از بخش خصوصی را در جهت تولید در اولویت قرار دهد.
دیگر اینکه جشنواره میتواند با معرفی فیلمسازان مستعد و وارد کردن آنان به چرخه تولید، نهتنها بستر را برای کشف آنان فراهم کند، بلکه سینمای ایران را در جهت رفع انحصار تولید فیلم کمک کند. کاری که اگر در شکل درست و منطقیاش در حوزه تولید فیلم کوتاه اتفاق بیفتد، جشنواره قدرت مانور بیشتری در زمینه معرفی فیلمسازان خواهد داشت.
۳-نخستین عرصه برخورد تماشاگر ایرانی با فیلمهای ایرانی در جشنواره است. (حساب آثاری که به هر دلیل در جشنواره حضور ندارند، جداست).
این عرصه یکباره برای کسانی که میخواهند نگاه دقیقتر و کلی-تر به سینمای ایران در طول یک سال سینمایی داشته باشند، بسیار مفید است.
میتوان سیاستهای گذشته را در چهره تماشاگران محک زده و زمینهساز پیریزی سیاستهای آینده باشد.
۴-جشنواره باید در جهتدهی مصرف نقش اساسی را ایفا کند. چنانکه در سالهای دور از این (زمانی که جشنواره جهانی فجر همزمان با جشنواره تولیدات داخلی برگزار میشد) نمایش آثار سینماگرانی از اروپای شرقی موجب ترویج نوعی سینمای روشنفکری با گرایشهای خاص اخلاقی، معنوی و اجتماعی شد تا جایی که برخی مدعیاند سینمای ایران عامل جذابیت را از سینمای آمریکا و عامل اندیشگی را از سینمای اروپا به خصوص بلوک شرق اخذ کرد. البته گزاره فوق یکی از عوامل ترویج آن گونه سینماست و عوامل دیگر نیز دخیل بودهاند که بررسی آن از حوصله این نوشتار خارج است ولی اجمالاً باید پذیرفت که انتخاب آثار و نمایش آن در جشنواره در پس هر نوع سیاست فرهنگی که باشد، خواه ناخواه در ترویج مصرف و شکلگیری سلیقه تماشاگران ایرانی نقش بسزایی خواهد داشت.
۵-از اهالی سینما بارها درباره بیعدالتی در حوزه اکران فیلم خواندهایم و شنیدهایم. جشنواره قطعاً در سیاستهای اکران سال پیشروی سینمای ایران میتواند نقش تعیینکنندهای داشته باشد. اگر این جمله مشهور را که جشنواره ویترین سالیانه سینمای ایران است را بپذیریم، انتخاب فیلمها برای نمایش در فصول متنوع اکران و با در نظرگرفتن سلایق مختلف سینمایی مردم از کارکردهای مهم جشنواره خواهد بود. طبیعی است که جلب رضایت همه سینماگران با توجه به محدودیت سالنهای سینما در کشور دشوار است ولی میتوان بیعدالتی در حوزه اکران فیلم را با توجه به آثار حاضر در جشنواره و تدبیر درباره آثار غیرحاضر به حداقل رساند.
۶-داوری آثار در جشنواره باید مسیر واقع بینانهتری داشته باشد و در تقسیم جوایز به مصلحتاندیشی رو نیاورد. فردیت و تشخص در آرا داوران بیش از پیش لحاظ شود. نکته مهم دیگر اینکه چه اشکالی دارد که در هیئت داوری از وجود کارشناسان حوزه روانشناسی یا جامعه شناسی یا دیگر رشتههای مرتبط با حوزه علوم انسانی (رویکرد بینارشتهای) به تناسب بهره برد و فقط به بررسی از حیث تکنیکی و فرمی اکتفا نکرد؟
۷-تمام نکات فوق ذیل بحث مهمی قرار میگیرد و آن این است که چرا جشنواره تا این حد برای سینماگر ایرانی مهم است؟
مطلب آنجاست که سینمای ایران یک نظام صنعتی و فرهنگی خودبسنده ندارد. چرخه دخل و خرج منظم و ساختار دقیق و روشنی که جایگاه هر صنف و تشکلی در آن روشن باشد، تقریباً وجود ندارد یا اگر هست با مشکلات عدیدهای روبهروست، در نتیجه سینماگر ایرانی برای بقا محتاج تکیه کردن به کمکهای دولتی و جوایز جشنوارهای است. بنابراین گاهی احساس میشود فیلمساز ایرانی به جای اینکه تلاش کند تا با اندوختههای زیستی و دانش فنی و تکنیکیاش خودش را مطرح کند، راه جشنواره را در پیش میگیرد که این خود در طولانیمدت در شکلگیری هنرمند با هویتی مستقل و سرشار از ایدههای جذاب هنری جلوگیری خواهد کرد.
۸-نکته پایانی سؤالی است همیشه. به راستی راهبرد جشنواره در طول این سالها چه بوده و چه خواهد بود؟
جشنوارهای که نامش را از انقلاباسلامی گرفته و در دهه پیروزی آن برگزار میشود، نسبتش با آن چیست؟ آیا با دادن جوایزی موسوم به نگاه ملی یا هرچیز دیگری شبیه آن میشود نسبتی برقرار کرد؟
نظر شما