به گزارش قدس آنلاین، این قتل چهار سالونیم پیش اتفاق افتاد و مأموران پلیس ورامین با تماس تلفنی مردی جوان متوجه شدند او همسرش را کشته است.
متهم بعد از حضور مأموران در خانه و کشف جسد بازداشت شد. او در بازجوییها به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من و همسرم دخترعمو و پسرعمو بودیم. ما چند سال قبل با هم ازدواج کردیم و مشکل خاصی هم نداشتیم و یک فرزند یک سالونیمه داشتیم تا اینکه دو شب قبل از حادثه عمو و زنعمویم که پدرزن و مادرزنم هستند، از شهرستان به خانه ما آمدند.
خواهرزنم آنها را به خانهاش دعوت کرد، اما ما را دعوت نکرد، همسرم اصرار داشت که ما هم برویم، اما من مخالفت کردم و گفتم وقتی ما را دعوت نکردهاند، برای چه باید برویم و بههمیندلیل به آن میهمانی نرفتیم. همسرم از این موضوع خیلی ناراحت بود، بعد از اینکه پدرزن و مادرزنم رفتند، من و همسرم خیلی با هم بحث کردیم و به او گفتم ما نباید جایی که دعوت نداریم برویم و من توهین به خودم را قبول نمیکنم.
متهم در ادامه اعترافاتش گفت: بحث ما بالا گرفت. همسرم بچه را خوابانده بود و چراغ خاموش بود؛ برای اینکه بچه بیدار نشود، وقتی بحث ما بالا گرفت، من همسرم را هل دادم ندیدم که دیوار پشت اوست. او به دیوار برخورد کرد و روی زمین افتاد. خیلی عصبانی شد و با عصبانیت سرم فریاد زد و فحش داد، درگیری ما خیلی بالا گرفت، شب بود و من نمیخواستم صدای ما بیرون برود و آبروریزی شود. به همین دلیل هم دستم را روی دهانش قرار دادم، شالی دور گردنش بود آن را هم محکم روی دهانش گرفتم، تا صدایش بیرون نیاید یکدفعه دیدم خفه شده است.
متهم ادامه داد: از همان لحظه که این اتفاق افتاد، پشیمان شدم، اما فایدهای نداشت و زنم مرده بود، بعد هم موضوع را به پلیس گزارش دادم.
بعد از گفتههای این مرد و تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم یکبار دیگر دفاعیات خود را مطرح و درخواست بخشش کرد. بااینحال، با توجه به اینکه عمو و زنعمویش درخواست قصاص کردند و فقط پدر خود متهم به قیومیت از فرزند متهم و مقتول درخواست دیه کرد، در نهایت دادگاه رأی بر قصاص صادر کرد، همچنین متهم محکوم به پرداخت دیه در حق فرزندش هم شد.
پرونده به دیوان عالی کشور رفت و حکم در دیوان نیز مورد تأیید قرار گرفت. نام متهم در میان اعدامیان قرار گرفت. او دو ماه قبل پای چوبه دار رفت و در لحظه قصاص بسیار به عمو و زنعمویش التماس کرد او را ببخشند، اما آنها قبول نکردند تا اینکه طناب دار دور گردن متهم حلقه انداخت؛ در این لحظه بود که عمویش گفت یک ماه به برادرزادهاش فرصت میدهد تا رضایت او را جلب کند، در غیر این صورت او را قصاص خواهد کرد.
در این مدت، مذاکراتی میان خانواده متهم و مقتول انجام گرفت و درنهایت خواستههای عموی متهم برآورده شد و او از قصاص گذشت کرد. به این ترتیب، پرونده اینبار برای محاکمه متهم به لحاظ جنبه عمومی جرم به دادگاه ارسال شد.
متهم روز گذشته در دادگاه حاضر شد، او گفت: من از کاری که کردم پشیمانم من یک فرزند دارم که پیش پدرم زندگی میکند، او حالا شش ساله است نه مادر بالای سرش بوده و نه پدر. پدرم هم پیر شده و قدرت و توان زیادی ندارد. نگهداری از بچه بسیار برایش سخت است، اما چون نوهاش است از او نگهداری میکند.
من از دادگاه درخواست دارم باتوجه به اینکه من بیش از چهار سالونیم است در زندان بهسر میبرم و چوبه دار را هم تجربه کردهام به من کمک کند تا از زندان آزاد شوم. من در زندان هم فرد بیآزاری بودم، با کسی کاری نداشتم حالا برایم مهم این است که از زندان بیرون بروم تا بتوانم بالای سر بچهام باشم.
قاضی به متهم گفت تو به پرداخت دیه در حق فرزندت هم محکوم شدهای این دیه را چطور میخواهی پرداخت کنی. متهم گفت: از آنجایی که قیم بچهام پدرم است، من با پدرم توافق کردم که دیه را بهصورت قسطی پرداخت کنم. دادگاه بعد از پایان گفتههای متهم برای صدور رأی دادگاه وارد شور شد.
نظر شما