قدس آنلاین: دو پاداش میلیون دلاری برای دو خدمتکار درجه یک! خدمتکار نخستین، کرمیت روزولت بود که طراح و نقشهریز کودتای ۲۸ مرداد بود و خدمتکار دوم، سرهنگ زاهدی- که بعداً به سرلشکری ارتقای درجه پیدا کرد- که مدیر اجرایی و خیابانی کودتا بود؛ و پس از کودتا چندی نخست وزیر شاه هم شد و سپس به سوئیس رفت و به استراحت بیپایان مشغول شد.
این پاداش چشمگیر و سنگین برای چه بود؟ جناب روزولت که مأمور عالی رتبه و باتجربه سازمان سیا بود و جناب زاهدی هم که عضو ارتش شاهنشاهی ایران! هر دو مأمور و خدمتکار، به دنبال وظیفه سازمانی خویش بودند و اگر هم موفق شدند رضایت رؤسای خویش را جلب کنند، این پاداش نجومی را توجیه نمیکند و...!؟ داستان پاداش برمیگردد به سفره بیپایان نفتی که از دستان ملت ایران و دولت مصدق، با یک کودتای خونین ربوده شد و در اختیار طبقه مالکان سیاست و پول و بانک قرار گرفت و این طبقه به تجربه دریافتهاند که باید به خدمتکاران خوشکار، دستمزدهای چشمگیر و نفسبر داد تا دیگران بدانند ارزش خدمتکار بودن برای معبد بزرگ دزدان جهانی نفت چقدر و تا چه اندازه است!
یکی از اعضای دائم این معبد مخوف پرثروت «ملکه الیزابت» ملکه عروسکش انگلیس است که بر اساس سنتهای سلطنتی انگلیس، جنگ و صلح و نیز کودتای سیاسی درجه یک، در حوزه اختیارات او است و اوست که تصمیم نهایی را میگیرد.
بنابراین، آشکار است که حمله براندازانه و محوکننده علیه دولت ملی مصدق با آگاهی و اجازه این ملکه عروس کش انجام گرفته است و این، دست پنهان شده ملکه انگلیس است که پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد از طریق واسطههای شرکتهای نفتی، به چاههای نفت ایرانزمین میرسد و ربایش و دزدی ثروت ایرانیان، در زیر چشم بیاحساس و بیغیرت پادشاهی پهلوی، آغاز میشود و معبد جهانی دزدان نفت، بر کوهی از ثروت و قدرت، دسترسی مییابد. به سخن دیگر، بخش بزرگی از ثروت ۱۰۰ میلیارد دلاری ملکه عروس کش، از جیب نازنین و مظلوم ایرانیان، دزدیده شده و به اسم ملکه الیزابت درآمده است.
چرا تعریف کودتا را بر اساس واقعیتهای تاریخی و سرزمینی عوض نمیکنیم و تعریفی انقلابی از کودتای ۲۸ مرداد، در جغرافیای ذهنیت ملی و ارزشهای وطن خواهانه، ارائه نمیکنیم! کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، تنها علیه سازمان سیاسی و ملی و محو دولت مصدق نبود؛ بلکه علیه همه مردم و جیب همه آنانیکه در آن دوره، ایران و ایرانی را شکل داده بودند؛ بود. سقوط سازمان سیاسی میهن و جامعه، گرچه نتیجه ظاهری و رسانهای کودتا بهشمار میرود، اما باطن حقیقی کودتا عبارت از این ماجرای زشت و ضد میهن است که دستهای پلید دزدان بزرگ کره خاکی را به تمامیت سفره ثروت و دارایی هر که خود را ایرانی مینامد و به این وطن احترام میگذارد، باز کرد و بستر پنهان غارت و یغماگری را فراهم آورد! آیا سکوت در برابر این غارت، نشانه قدرت است یا ضعف؟
آیا صدای پرغیرت و پرقدرتی در فضای حق گرایی ایران منتشر خواهد شد و امواج متلاطم و تکان دهنده آن را به معبد دزدان جهانی خواهد رساند و در کنار کلمه ملکه عروسکش، کلمه دزد جیب نازنین ایرانیان را اضافه خواهد کرد؟.... «ملکه عروسکش دزدی جیب ایرانیان».
نظر شما