قدس آنلاین: کسانی که وارد عرصه سیاسی میشوند باید آموزش ببینند و بدانند که باید اصول و ضوابطی را رعایت کنند. نخستین مسئله ورود عارفانه است که در روایت نیز امیرالمؤمنین(ع) به کمیل میفرمایند: «ما مِن حَرَکةٍ إلاّ و أنتَ مُحتاجٌ فیها إلی مَعرِفَةٍ»؛ مؤمن هیچ حرکتی نمیکند و قدمی برنمیدارد مگر اینکه این قدم، آگاهانه باشد. وقتی انسان آگاهانه قدم برنمیدارد، خرابکاریهای بیشتری انجام میدهد. وقتی انسان آگاهی ندارد، انگار در ظلمات حرکت میکند و چه بسا با روشن شدن هوا متوجه شود که خودیها را زده است؛ جاهل یعنی کسی که در ظلمت جهل است.
مشکل اینجاست گاهی سیاستورزانی که بزرگتر هستند، کوچکترها را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود میخواهند؛ هر چند این هدف مقدس باشد. بزرگان سیاسی باید نخستین هدفی که از ورود دادن جوانها به عرصه مسائل سیاسی دنبال میکنند، رشد دادن آنها باشد. اگر اینها را آموزش عقیدتی و سیاسی درست ندهیم، چه بسا در آینده علیه ما کار کنند. باید ورود دادن نیروها را به عرصه سیاسی، ضابطهمند کنیم. این مشکل برخی از سیاستورزان است که نیروها در نگاه آنها یکبار مصرف هستند! باید دقت کرد بلایی که به واسطه یکبار مصرف شدن سر فعال سیاسی میآید، همین بلا را فعال سیاسی سر مردم میآورد؛ یعنی مردم را پای صندوق رأی میکشانیم ولی پس از انتخابات سراغ کار خودمان میرویم.
در اندیشه مقام معظم رهبری انتخابات فرصتی برای رشد مردم است. حال ما چه میکنیم؛ میآییم به مردم میگوییم که مردم بیایید به فلانی رأی بدهید. در حالی که به جای گفتن این حرف باید به مردم گفت که اولاً اهل مشارکت باشید؛ چرا که در برابر خدا، جامعه و ولی جامعه مسئول هستید و با مشارکت نکردن به دشمن گرا میدهید و آنها دردسر بیشتری درست میکنند و ثانیاً بگوییم که این رأی امانت است و حق ندارید نام هر کسی را بنویسید؛ چرا که پست در نظام سیاسی اسلام امانت است و وسیله نان و آب نیست. در نامه پنجم نهجالبلاغه داریم که حضرت علی(ع) میفرمایند: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ» یعنی این مدیریت امانت است و وسیله نان و آب نیست. هر چند دولت خرج کسی که پست میپذیرد را تقبل میکند ولی این موضوع نباید هدف اصلی آن صاحب منصب باشد؛ خداوند میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلی أَهلِها» یعنی امانت را باید به صاحب اهل آن بدهید.
بنابراین به جای معرفی افراد و مصادیق باید شاخصهها را مورد توجه مردم قرار داد. ویژگیهای یک نماینده اصلح را ارائه دهیم و وقتی گفته شد با وجود این شاخصهها مدعیان فراوانی وجود دارد، از راه تشخیص و تطبیق این شاخصهها به فرد میرسیم. شاید پس از گفتن همه این شاخصهها، دیگران از ما در مورد مصادیق نیز سؤال کنند ولی اگر با گفتن مصداق به آن کسی که مدنظر ما بود، رأی نداد با او دعوا و مجادله نمیکنیم؛ چرا که هدف رشد دادن است و اگر آن فرد یک بار اشتباه کند، دوباره اشتباه نخواهد کرد. اکنون این طور شده که ما میگوییم مردم شرکت کنند و به آن کسی که من میگویم رأی بدهند. با این فرایند مردم میآیند، رأی نیز میدهند ولی رشدی اتفاق نمیافتد. پس بزرگترهای سیاسی باید این نیروها را آموزش بدهند. دادن یک برگه دست مردم و اینکه به این لیست رأی بدهید یعنی مردم را به جای رشد دادن، یکبار مصرف کنیم. به فعال سیاسی نیز باید اخلاق سیاسی و اهداف آموزش داده شود و به او گفته شود که با کسی که نظر او را قبول ندارد چگونه برخورد کند. نباید بر صورت همدیگر پنجه بکشیم؛ توپخانهها را به سمت همدیگر قرار دهیم و در فضای مجازی و حقیقی اسلحه روی هم بکشیم. خلاصه اینکه بزرگان سیاسی باید به دنبال رشد سیاسی باشند. وقتی ما جوانی را میآوریم و میگوییم که بیا و فعالیت سیاسی انجام بده، باید او را رشد بدهیم و بستر تربیت سیاسی را برای او فراهم کنیم؛ هرچند در مجموع این اتفاقات در حال روی دادن است ولی کمی کند انجام میشود.
نظر شما