۹۸؛ سال اتفاقات و حوادث بیسابقه، نفسهای آخر را میکشد. باورم این است که با وجود همه غمها، سختیها و گاه شکنجههای روحی باید خوشحال بود که بودیم و تجربه کردیم و دیدیم روی دیگری از زندگی را. سالی که گذشت سال ورشکستگی ورزش بیدایه این سرزمین بود. فشارهای حاصل از تحریمها و البته مدیریت بیکفایت در همه بخشهای ورزش سبب شد جز ناکامی چیزی به چشم نبینیم؛ نه اینکه پیروزی و موفقیتی را لمس نکرده باشیم که اتفاقاً در برخی رشتهها بر اساس استعدادهای ذاتی جرقهای هم زدیم، اما برآیند آنچه که در حافظه تاریخیمان نقشه خواهد بست، پس زمینه ای خاکستری دارد.
*خاکستری
دیپلماسی ورزشی را در همه جبههها باختیم. در تمام محاکم نتوانستیم حتی یک بار پیروز شویم. در فیفا حتی یک رأی مثبت به نفع ما صادر نشد. هر سرمربی و بازیکن خارجی شکایت کرد، پولش را تا ریال آخر از حلقوم ما بیرون کشید. با این حال قراردادهای ترکمنچایی ما تمامی نداشت و ندارد.
در خیلی از رشتههای المپیکی قافیه را باختیم و دستمان در پوست گردو ماند. توطئههای خارجی هم که تمامی نداشت. در جودو، شطرنج و حتی کشتی بهخاطر بیتدبیریهای داخلی تا پرتگاه تعلیق رفتیم و چه تلخ که بسیاری مواقع از خودیها و داخلیها خوردیم تا خارجیها. قهرمانان نمکنشناس هم آب به آسیاب دشمنان ریختند و پشت به ملت و وطن لباس خودفروشی تن کردند و رفتند.
*سفید
۹۹؛ سال ابهامآمیز و دلهرهآوری برای ورزش ایران است. سالی با یک دنیا حادثه در آستانه المپیک. فوتبال به عنوان مشتی از خروار مشکلات، نمونه خوبی است از سرگشتگی ورزش. اساسنامه پرابهام، دروغهای ناتمام به مراجع ذی صلاح، بدهیهای کمرشکن، جریمههای تمام نشدنی مالی، تیم ملی به هم ریخته، باشگاههای ورشکسته فدراسیون بیرئیس.
اما زندگی در جریان است. خیلی از این مشکلات مختص ایران است و خیلیهایش در همه جای دنیا مشترک است. «کرونا» همه ورزش دنیا را فعلاً در یک ترازو قرار داده است. طعنهآمیز است که همین «کرونا» برای ما زمان خرید تا در خیلی از رشتههای ورزشی قبل از ناکامی بتوانیم فکری اساسی بکنیم. خیلی از پروندهها و مسابقات راکد شدند تا بتوانیم خودمان را جمع و جور کنیم. این نیمه پرلیوان است که امیدوارمان میکند تا دست از تلاش برنداریم.کسی چه میداند شاید بهار که بیاید حال ورزش ما هم تازه شود. نمیشود ناامید ماند و تباهی را نظاره کرد. اینجا ایران است؛ سرزمین پیروزیهای ناگهانی و بزرگ.
حالا که میخواهیم با اتحاد «کرونا را شکست دهیم» کاش بتوانیم با اتحاد دوباره مدیران بیکفایت در ورزش را هم کنار بزنیم و بدون دروغ و ریا رنگ پیروزی بر ورزشمان بزنیم.
*طلایی
«ارنست همینگوی» در کتاب «مرگ در بعد از ظهر» مینویسد: «ماتادورها کابوس گاوها را میبینند؛ با اینکه در این جنگ نابرابر، آن که میمیرد گاو است، اما گاوها هیچوقت به ماتادورها فکر هم نمیکنند؛ چون اصلاً نمیدانند ماتادور چیست. اولین بار که او را میبینند، میمیرند». ما انسانها دیر یا زود کرونا را هم نابود میکنیم. کابوسها تمام میشود و دوباره روزهای خوب میرسند. روزهای سیاه و سخت اگر قرار بود ماندنی باشند، سالهای پیروزی و موفقیت را هیچ کس نمیدید. سال جدید شور زندگی دوباره میان ما خواهد آورد. در آخرین شماره سال تنها میتوان از تمام آنهایی که با وجود بلوای فضای مجازی ما را در روزنامه همراهی کردند و و وفادارانه به نوشتههای ما اعتماد کردند، تشکر کرد و به احترامشان کلاه از سر برداشت. در سالی که تمام شد، تلاش کردیم فارغ از تمام هیاهوی ورزش قهرمانی با سند و مدرک تنها راوی و تحلیلگر مسائل روز باشیم و به حاشیهها و دروغها دامن نزنیم. برخلاف فضای مجازی از شایعه پراکنی پرهیز کردیم و اساس مطالب را بر گفتار کارشناسی مفسران و تحلیلگران و خبرگان ورزش قراردادیم. جا دارد همینجا از همکاران گرانقدر سینا حسینی (فوتبال ملی، باشگاهی و امور فدراسیونها و وزارت) امیرمحمد سلطانپور (ورزش جهان) حمیدرضاعرب (مصاحبهها و امور باشگاهها) رضا خسروی (تحلیلگر و مشاور ورزش داخلی) استاد علی عبداحد (ورزش بسکتبال)، حمیدرضا خداشناس (فوتبال داخلی و فوتسال) و تمامی دوستان در حوزه هنری تشکر و قدردانی کنم. روزهای خوب در راهند. همانطور که فریدون مشیری میگوید؛
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
نظر شما