تحولات لبنان و فلسطین

این روزها و همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان، در روزهایی که درب‌های حرم منور رضوی به روی زائران بسته است تجربه و مفهوم نوینی از زیارت شکل گرفته است.

«به تو از دور سلام»

به گزارش قدس آنلاین، می‌گوید اهل مشهد است؛ به تعبیر دیگر مجاور حضرت است اما تاکنون هیچگاه اینقدر حس زائر بودن را تجربه نکرده است؛ وقتی از وی علت را می‌پرسم می‌گوید: این روزها دیگر همه زائر آقا هستیم.

در پیاده‌روهای منتهی به حرم در خیابان شیرازی ایستاده؛ دست ارادت به روی سینه؛ اشک غربت و دلتنگی بر چشم؛ تلالوء ضریح نورانی و طلایی در چشمانش انعکاسی زیبا ایجاد کرده است. می‌گوید: حرم چشم و چراغش است و این روزها بیش از هر زمان دیگری غربت آقا را احساس می‌کند.

این روزها که به واسطه شیوع جهانی یک ویروس درب‌های حرم منور رضوی بسته شده است اگر به سمت خیابان‌های منتهی به حرم رضوی حرکت کنید؛ تجربه بکر و جدیدی از عاشقی و زیارت و مجاورت را توامان با یکدیگر احساس می‌کنید.

تفاوتی ندارد کدامین درب و ورودی را به سمت حرم حضرت انتخاب کنید؛ وصف عاشقی و دلدادگی در تمامی ورودی‌های منتهی به درب‌های بسته این روزهای بارگاه منور شمس‌الشموس یکسان است. زائران و مجاورانی که ناخودآگاه فاصله را هم رعایت کرده‌اند رو به گنبد ایستاده‌اند و عرض ارادت می‌کنند.

خودم را به یکی دیگر از زائران حضرت می‌رسانم؛ او نیز از قضا مجاور است؛ این روزها البته در مشهد دیگر کمتر می‌توانید زائر پیدا کنید زیرا بسیاری از مردم همچنان به رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی و اجتناب از سفر پایبند هستند. این زائر حضرت در مورد تجربه زیستن به دور از پنجره فولاد حضرت رضا(ع) می‌گوید: ۳۰ سال است عادت کرده‌ام یا روزم را با زیارت حضرت آغاز کنم و یا شبم را با زیارت حضرت به پایان برسانم. خودش را حداد معرفی می‌کند و در چهارراه خسروی مغازه‌دار است.

حاج مرتضی که سن و سالی را گذرانده و مویی سپید کرده است می‌گوید: آنقدرها که فکر می‌کنید هم پیر نیستم؛ لبخندتلخ از گوشه لبانش محو نمی‌شود؛ «تجربه این روزها را و این نوع زیارت را نداشته‌ام؛ همیشه عادت داشتم در صحن و سرای حضرت باشم و نماز بخوانم و ادعیه بخوانم اما خب این هم نوعی از زیارت است»

وی می‌گوید: خودم را می‌گویم و کاری به سایر مجاوران حضرت ندارم؛ قدر زیارت و مجاورت را ندانستم و این روزها بیشتر از همیشه به این مسئله پی برده‌ام؛ رسم معهودم را از یاد نبرده‌ام؛ از روزی که مجوز بازگشایی مغازه‌ام را پیدا کرده‌ام، کار هر روزم همین است؛ رو به حرم می‌ایستم و دعا می‌خوانم و سلام می‌دهم.

تجربه رمضان بدون زیارت

از خیابان شیرازی و از لابلای کوچه‌های قدیمی اطراف حرم منور و پس از گذر از حوزه علمیه خود را به ورودی دیگری از حرم می‌رسانم؛ اینجا بست طبرسی است و ساعت نیز حوالی ۱۹ است؛ اینجا نیز برای خودش قیامتی برپا شده است.

جمعیت نسبتا زیادی را می‌بینم که با فاصله روی سنگفرش‌های خیابان ایستاده‌اند و همگی حس و حال مشترکی دارند. با یکی از مغازه‌داران دیگر اطراف حرم در بست طبرسی هم‌صحبت می‌شوم؛ فکر می‌کنم او چشم ناظر این روزهای زائران و مجاوران است و بهتر می‌تواند این حس و حال ناب را توصیف می‌کند.

«سال‌هاست به عشق زائر و مجاور کرکره مغازه را بالا داده‌ام؛ رزق و روزی‌ام را اول از حضرت و بعد از زائرانش گرفته‌ام و همیشه خدارا شکر کرده‌ام؛ اما خب این روزها حس و حال خودش را دارد هرچند که حرم حضرت همواره چراغ رونق‌اش روشن بوده و این روزها پرنورتر نیز شده است»

پیرمرد میانسال که صحبت‌هایش در لفافه‌ای از اشک و بغض و لکنت پوشانده شده است ادامه می‌دهد: هر روز مجاوران زیادی اینجا حضور پیدا می‌کنند و به آقا عرض ارادت می‌کنند، همگی ملتمس هستند و یک چشمشان اشک و لبانشان دائم مشغول به ذکر است.

یکی از زائران که در نزدیک‌ترین فاصله به من و مغازه‌دار ایستاده و متوجه صحبت می‌شود می‌گوید: یک ایران است و امام رضا(ع)؛ من مشهدی عادت کرده‌ام شب و روز ذکر «آمده‌ام شاه پناهم بده» را بخوانم؛ حالا که حرم حضرت به واسطه شیوع این ویروس منحوس بسته است باید به این شکل به آقا عرض ارادت کنیم.

وی ادامه می‌دهد: حال و روز امروزمان شده شبیه حال و روز مجسمه‌های سلام میدان شهدا؛ هر روز در خیابان‌های اطراف حرم همین وضعیت است؛ «زیارت خیابانی» نامی است که این زائر به این نوع زیارت می‌دهد.

می‌گوید: البته مشهدی‌ها با این نوع زیارت چندان هم غریب نیستند زیرا عادت دارند هر روز که از خانه بیرون می‌زنند؛ هرجا که هستند رو به سمت حرم بایستند و سلام بدهند؛ اما سلام امروز متفاوت است.

وی تأکید می‌کند: این روزها هم به آقا نزدیک هستیم و هم در دورترین فاصله ممکن تمامی زمان‌ها و اعصار از حرم رضوی قرار گرفته‌ایم؛ این حس و حال قابل وصف نیست؛ مردم را ببینید؛ همگی دسته جمعی زیارت جمعی را به جا می‌آورند.

این زائر که تازه صحبت‌هایش گل کرده است می‌گوید: اما مگر می‌شود ماه مبارک رمضان بیاید و توفیق زیارت نداشته باشی؟ آهی می‌کشد و باز می‌گوید: فکر می‌کنم اما امسال از حضور در صحن و سرای حضرت در ماه رمضان محروم باشیم؛ شاید زائر خوبی نبودم که آقا این گونه خواسته است.

تا حوالی میدان طبرسی جمعیت است که ایستاده؛ برخی کتاب دعا در دست و برخی زمزمه‌کنان و با چشم اشکبار می‌گویند: «السلام علیک علی ابن‌موسی الرضا».

خودم را به زائر دیگری می‌رسانم؛ چشمانش اشکبار است؛ می‌گوید: غریب‌الغربا که می‌گفتند و می‌گویند یعنی همین؛ وضعیت از این غریبانه‌تر هم مگر داشته‌ایم؛ اما آقا نیست که غریب است ما غریب هستیم که در نزدیک‌ترین فاصله هستیم اما نمی‌توانیم خاک حرمش را توتیای چشم کنیم؛ آقا سلطان خراسان است ما زائر و گدا و غریب هستیم که اذن دخول نداریم؛ اما کرم حضرت فاصله و دوری و نزدیکی نمی‌شناسد و می‌گوید از هر کجا هستید و ایستاده‌اید زمزمه کنید و مرا بخوانید که شما را می‌خوانم....

به سمت خیابان امام رضا(ع) حرکت می‌کنم؛ در مسیر باز هم به این می‌اندیشم که آیا مشهد و حرم حضرت و زائرانش تاکنون چنین تجربه‌ای را از سر گذرانده‌اند؟ حداقل به سن و سال و اطلاعات من که قد نمی‌دهد.

وصف خیابان امام رضا(ع) را که حتما شنیده‌اید؛ با فلکه آب و بعد هم باب الجواد(ع) معروفش؛ اینجا از دیرباز خیابان معروف و یا شاید معروف‌ترین خیابان منتهی به حرم و حریم امام رضا(ع) بوده است، اما وصف و حال این روزهایش با آن چه شنیده‌اید متفاوت است. اصلا هرچه در موردش شنیده‌اید کنار بگذارید و این کلمات و جملات را در ذهنتان تصویرسازی کنید.

مغازه‌ها تک و توک باز هستند اما مملو است از زائران و مجاورانی که ملتمسانه رو به سمت گنبد ایستاده‌اند و اذن دخول می‌خواهند؛ آنها منتظر گشایش و فرجی هستند تا آقا آنان را به صحن و سرایش بخواند و هیچ جز این نمی‌خواهند.

یکی از زائران حاضر در این خیابان همین را به من گوشزد و تکرار می‌کند؛ بله، فقط می‌خواهیم اذن دخول و وصال یار را داشته باشیم؛ چه نعمتی بالاتر از اینکه بر فرش حضرت و در صحن و سرا و خوان کرمش بنشینی؟ همین هم از سرمان زیاد است.

وی ادامه می‌دهد: آقا گره‌گشا است و ضامن آهوست؛ امیدواریم ضمانت این بندگان ناشکرش را نیز بکند و بتوانیم پس از مدت‌ها به صحن و سرایش مشرف شویم.

با یک بانوی زائر نیز همکلام می‌شویم؛ می‌گوید: مشهد را تاکنون این قدر سوت و کور دیده‌اید؟ مغازه‌ها باز شده و ترددها عادی‌تر شده قبول اما مگر هیاهوی مشهد به اینها بود؟ آقا و حرمش تمام مشهد و هیاهویش بوده و هستند. همه چیز مشهد که نه، تمام ایران وجود و هویت و ماهیتش را از حرم امام رضا(ع) دارد.

این بانوی زائر نیز تاکنون چنین تجربه‌ای نداشته است و می‌گوید این روزها برایش خاطره خواهد شد؛ خاطره‌ای که بعدها هر بار بیشتر از گذشته به وی تلنگر خواهد زد که قدر مجاورت حرم آقا را بداند.

از خیابان امام رضا(ع) نیز فاصله می‌گیرم؛ با خود می‌گویم در تمام این سال‌ها روزی نبود که این قدر در خیابان‌های اطراف حرم حضرت طواف کنم؛ همیشه از یک صحن و خیابان مشخص به حرم مشرف می‌شدم، اما امروز هم زیارت خیابانی را تجربه کردم و هم با زائران گوشه گوشه خیابان‌های اطراف حرم روبرو شدم که هر یک به زبان دل خواستار فرج و گشایشی از سوی حضرت بودند.

منبع: آستان نیوز

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.