قدس آنلاین: بسیاری بر این باورند که دوران پساکرونا دورانی است که معادلات قدرت در عرصه جهانی تغییر مییابد و کشورهایی که بتوانند تبعات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بحران را بهخوبی پشت سر بگذارند، میتوانند در عرصه جهانی در جایگاه مناسبی قرار بگیرند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران نیز با توجه به مختصات خود نهتنها نیازمند تدارک برنامهها و اهداف کوتاهمدت و بلندمدت در عرصه داخلی است، بلکه باید برای کم کردن آثار بحران کرونا در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی نیز از دیپلماسی فعال بهره بگیرد. در همین رابطه، حسن لاسجردی، کارشناس مسائل سیاسی و بینالملل در گفتوگو با قدس به تشریح اقدامها و الزامهای داخلی و خارجی لازم برای دوران پساکرونا پرداخته است.
به نظرتان دولت در عرصه داخلی و مدیریت کشور در دوران پساکرونا باید روی چه موضوعاتی تمرکز داشته باشد؟
در دوران پساکرونا قطعاً تمامی دولتها به دنبال دستیابی به بهداشت و ایمنی جمعی برای مردم خودشان هستند، البته دولت جمهوری اسلامی ایران علاوه بر آن نیز باید موضوع معیشت و مسائل اقتصادی مردم را موردتوجه قرار دهد. همچنین باید بحث ارتباطات اجتماعی افراد و بهبود آن در فهرست برنامههای بلندمدت دولت قرار بگیرد، به همین جهت به نظر میرسد باید این موضوع از طریق تشکیل یک کمیته عالی بهنوعی شرایط تحرکات و مراودات اجتماعی موردبررسی قرار بگیرد. با توجه به اینکه بیماری کرونا بخش مهمی از زندگی افراد را در ابعاد اقتصادی و ارتباطات اجتماعی تحت تأثیر قرار داده و عموم جامعه تحتفشار روانی هستند، دولت باید در راستای تحرک بخشی به جامعه و حمایت از اقشار مختلف جامعه و کسبوکارهای غیردولتی نیز گام بردارد.
با توجه به اینکه در این ایام بخش وسیعی از جامعه بر اثر بحران کرونا، توان و امنیت معیشتی خود را از دست دادهاند، قطعاً دولت بایدی بخشی از هزینههای زندگی افراد را جبران کند که خود این مسئله نیز با توجه به شرایط داخلی کشورمان موجب فشارهای مضاعف بر دولت است؛ بنابراین مهم است که بحث امنیت روانی و بهبود وضعیت اقتصادی در اولویت اول سیاست داخلی دولت باشد و بقیه مسائل در ذیل آن تعریف شود.
پیشبینیتان از تغییر و تحولات ارتباطات میان کشورها و نیز مراودات آنها با ایران در دوران پساکرونا چگونه است؟
بسیاری معتقدند به دلیل اینکه بحران کرونا هزینههای مضاعفی را برای همه دولتها در پی داشته و آثار منفی را برای سلامت روانی، اقتصادی و فرهنگی افراد ایجاد کرده که نوعی درد مشترک بین ملتها پدید آمده است، به همین خاطر دوران پساکرونا دوران همراهی و همگرایی دولتها و کمکرسانی به یکدیگر برای عبور از آثار و تبعات این بیماری خواهد بود و ارتباطات میان دولتها را افزایش خواهد داد. البته من معتقدم با توجه به اینکه همگرایی و ارتباطات دوستانه در رفتارهای معقول بشری بهنوعی صحیح و طبیعی به نظر میرسد، اما از سوی دیگر، این موضوع در رفتارهای سیاسی که مبتنی بر تضاد و کشمکش و بعضاً با مانعتراشی دولتها برای سایر دولتها همراه میشود، چندان معنا و مفهومی ندارد.
در همین دوران بیماری کرونا که بیش از دو ماه از شروع آن میگذرد، به هر صورت جمهوری اسلامی ایران در راستای شکستن تحریمها و استفاده از این فرصت برای بهبود روابط یا کمک خواستن از کشورهایی که دارای توان پزشکی یا دارویی بودند، تلاشهایی داشته است؛ بنابراین به نظر میرسد که دوران پس از کرونا هم با همین شرایط کنونی ارتباطات پیش خواهد رفت؛ یعنی کشورهایی که منطق دارند و به ایران کمک کردند همان رفتار و سیاست دوستی را در قبال ایران ادامه خواهند داد، اما دولتهایی که در این دوران با بغض و کینهتوزی و برخی دردسرآفرینیها رفتار کردند، همچنان مسیر دشمنی را ادامه خواهند داد.
در مورد روابط ایران و چین برخی افراد انتقادهایی را وارد میکنند که ارتباطات ما با این کشور بهنوعی به وابستگی بیشتر و سیاست خارجی تکسویه با نگاه به شرق آسیا منجر خواهد شد، تحلیلتان دراینباره چیست؟
موضوع نیاز ایران به چین و اثرگذاری این دولت در محاسبات کشورمان، در واقع مباحث مرتبط با نظام دوقطبی و برای چند دهه پیش است؛ یعنی آن دورهای که قدرتهای بزرگ اصرار داشتند کشورها یا باید طرف آنها باشند یا در اردوگاه دشمن. در حال حاضر، کشورها به دلیل پیوستگی ارتباطات جهانی ناچار به برخی مراودات و در نظر گرفتن ملاحظات و منفعتهایی در روابط خود با دیگر کشورها هستند که ایران هم از این مستثنا نیست. در حال حاضر کشورهای مختلف بر اساس قابلیتها و ظرفیتهای موجودشان، سیستم سیاسی و ارتباطات بینالمللی مطلوب و موردنظر را تنظیم میکنند و هر کشوری بر اساس توان، قابلیتها و مجموعه متغیرهایی که داراست در عرصه بینالمللی حاضر میشود. به همین خاطر، موضوع پیوستگی و وابستگی آنچنان معنا و مفهومی ندارد که بر اساس آن این تصور ایجاد شود که ارتباط سیاسی گسترده با یک کشور یا سیستم سیاسی دیگر به معنای وابستگی و زیر سلطه بودن دولت است. در حال حاضر توجه به ظرفیتها و متغیرهای ملی است که میتواند کشوری را در عرصه بینالمللی در جایگاه خوبی قرار دهد و قدرت چانهزنی و ارتباطات آن را افزایش دهد.
انتهای پیام/
نظر شما