قدس آنلاین: امام علی بن موسی الرضا علیه السلام در مرحلهای زیستهاند که جزو غنی ترین مراحل فکری و فرهنگی اسلامی محسوب میشود و مؤسسان برخی مذاهب فقهی مانند شافعی، مالک بن انس و احمد بن حنبل در این دوره بودهاند.
علاوه براین در این دوره مجموعه بزرگی از اصحاب علوم عقلی و اجتماعی مانند کسائی، فراهیدی، اصمعی، محمد بن هذیل معتزلی و جبرئیل بن بختشیوع ظهور کرده و مکاتب فقهی، حدیث و جریان های فلسفی شکوفا شد و در مقابل جریانهای متصوفه، زنادقه و غلات نیز رشد کردند.(باقر شریف قرشی، زندگی امام رضا)
عقل، ارزشمندترین نعمت الهی
تردیدی نیست که در چنین برههای امام رضا علیه السلام مأمن اهالی علم و معرفت بودند و مناظره ها و گفتگوهای بسیاری با اهالی فلسفه و کلام داشتند؛ به سوالات زنادقه و غلات پاسخ می گفتند و اهالی فقه و شریعت را راهنمایی می کردند. ایشان تبیین کردند که عقل بشر ارزشمندترین چیزی است که خدا آفریده و آن را از خلل هایی که منجر به فساد و انحراف افکار، مفاهیم و ارزش های اسلامی از سوی مغرضان است حفظ کردند. ایشان می فرمایند: إن مخالفینا وضعوا أخباراً فی فضائلنا وجعلوها علی ثلاثة أقسام أحدها: الغلو، وثانیها: التقصیر فی أمرنا، وثالثها: التصریح بمثالب أعدائنا، فاذا سمع الناس الغلوّ فینا کفّروا شیعتنا ونسبوهم إلی القول بربوبیتنا، وإذا سمعوا التقصیر أعتقدوه فینا، وإذا سمعوا مثالب أعدائنا بأسمائهم؛ ثلبونا بأسمائنا.(شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه). مخالفانِ ما، روایاتی در مورد فضائل ما (اهل بیت) جعل کردهاند! این روایات جعلی سه گونهاند؛ یک گونه، غلو (در مورد ما اهل بیت) است. گونه دوم، کوتاهی در امرِ ماست. گونه سوم، بیان صریح معایب و بدیهای دشمنان ماست. وقتی مردم روایات غلوآمیز پیرامون ما را میشنوند، شیعیانمان را تکفیر می کنند و آنان را متهم میسازند که معتقد به ربوبیتِ ما هستند، و وقتی روایاتی را که در مورد ما کوتاهی شده است میشوند، در مورد ما همان قدر معتقد خواهند بود، و هنگامی که بدیِ دشمنان مان را – با ذکر نامشان – می شنوند، ما را با ذکر ناممان به بدی یاد میکنند.
می توان گفت که امام رضا علیه السلام شیوههای مختلفی را برای اصلاح دینی اتخاذ کردند که مهمترین آن پاسخ به انحرافات فکری دینی بوده است، به گونه ای که به تمام انحرافات و شائبه ها پاسخ گفته اند.
پاسخ به مدعیان تجسیم
منابع تاریخی نشان میدهد که ایشان با نظریهها و ادعاهای باطلی که خدا را جسم میداند مقابله کرده اند و می فرمایند: إلهی بدت قدرتک ولم تبدُ واهیة فجهلوک، وقدروک والتقدیر علی غیر مابه وصفوک وإنی بریء یاإلهی من الذین بالتشبیه طلبوک لیس کمثلک شیء.(شیخ صدوق، التوحید ) خداوندا قدرت تو نمایان شده و ضعفی وجود ندارد، اما تو را فراموش کردند؛ تو را با چیزی که نامناسب است سنجیدند و تو را وصف کردند؛ خدای من، من از کسانی که تو را به چیزی شبیه کردند در حالی که هیچ چیزی مانند تو نیست، بری هستم.
موضوع جبر و اختیار
ایشان همچنین به کسانی که موضوع جبر و اختیار را مطرح کردند نیز پاسخ داده و می فرمایند: من زعم أن الله یفعل أفعالنا ثم یعذبنا علیها، فقد قال بالجبر، ومن زعم أن الله عزوجل فوّض أمر الخلق والرزق إلی حججه علیهم السلام، فقد قال بالتفویض، والقائل بالجبر کافر، والقائل بالتفویض مشرک. (شیخ صدوق، الهدایه). هرکه ادعا دارد که خداوند اعمال ما را انجام می دهد وسپس ما را به خاطر آن عذاب می کند معتقد به جبر است و هرکه ادعا دارد خداوند امور خلق و روزی آنها را به حجّتهای خود سپرده قائل به اختیار شده است؛ قائل به جبر کافر و قائل به اختیار مشرک است.
علاوه براین پاسخ های متعددی برای طرفداران تفسیر به رأی، فتوادهندگان براساس هوای نفس، ادیان دیگر مانند یهودیان، نصرانیان، مجوسیان، صائبین وهمچنین ملحدین و زنادقه مطرح کردهاند. ایشان تمام روایاتی که انحرافی ها بر آن تکیه دارند را باطل کرده و انتساب آنها به پیامبر اکرم صل الله علیه وآله را تکذیب کردهاند و فقها و طلاب علم را به روایات صحیح رهنمون شده اند.
پاسخ به جاعلان احادیث و روایات
ایشان در پاسخ به روایت جعلی منتسب به پیامبر اکرم(ص که می گوید: "إن الله تبارک وتعالی ینزل کل لیلة جمعة إلی السماء الدنیا" خدای تبارک و تعالی هر شب جمعه به آسمان دنیا نزول می کند، در پاسخ به این روایت جعلی می فرماید: "لعن الله المحرفین الکلم عن مواضعه، والله ما قال رسول الله کذلک" خداوند لعنت کند کسانی را که سخن را تغییر می دهند، به خدا سوگند پیامبر اینگونه نفرموده است. وإنما قال:" إن الله تعالی یُنزل ملکاً إلی السماء الدنیا کل لیلة فی الثلث الأخیر، ولیلة الجمعة فی أول اللیل فیأمرهُ فینادی هل من سائل فأعطیه، هل من تائب فأتوب علیه، هل من مستغفر فأغفر له.... حدثنی بذلک أبی عن جدی عن آبائه عن رسول الله.(شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه) بلکه فرموده است: خدای تعالی آخر هر شب فرشته ای را به آسمان دنیا می فرستد و در شب جمعه اول شب او را می فرستد؛ این فرشته به امر خداوند ندا می دهد که آیا سائلی وجود دارد تا به او ببخشم، آیا توبه کننده ای وجود دارد تا توبه او را بپذیرم، آیا استغفار کننده ای وجود دارد تا او را بیامرزم... .این را پدرم از پدر بزرگم و ایشان از پدران خود و ایشان نیز از رسول خدا صل الله علیه وآله نقل کرده اند.
مواجهه امام رضا(ع) در مناظرهها با اندیشهها بود نه افراد
حجت الاسلام مهراب صادقنیا استاد حوزه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفت و گو با خبرنگار «قدس آنلاین» در ارتباط با فضایل امام رضا(ع) و شیوه های مناظراتی و مباحثاتی که ایشان با دانشمندان و علمای ادیان دیگر داشته اندگفت: علی رغم آنکه انتظار می رود در دوره صدر اسلام، هنگام نزول قرآن کریم و کمی پس از آن در روزگار ائمه علیهم السلام گفتوگوهای بین اسلام و ادیان مختلف نسبت به جهانی که ما امروز در آن زندگی میکنیم خشونت آمیزتر باشد اما وقتی به تاریخ صدر اسلام نگاه میکنیم میبینیم که گفتوگوها به ویژه از ناحیه مسلمانها و ائمه با سایرین همراه با مهربانی، عطوفت و منطق عقلانی حاکم بر گفتوگوست.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: نمونههای بارز گفت وگوهای مسالمتآمیز، گفت وگوهایی است که از امام رضا(ع) با پیروان دیگر ادیان و حتی با زنادقه و بیدینها برای ما حکایت شده است. آنچه در این گفتوگوها چشم گیر است، آنکه امام(ع) تسلط فوق العادهای بر منابع دیگر ادیان به ویژه یهودیان و مسیحیان دارند و از درون مایه آن منابع آگاهی دارند، لذا در مناظره ها پیروان ادیان دیگر را به منابع اصیل خودشان ارجاع میدادند و برایشان شاهد مثال میآوردند. نکته دیگر مواجهه امام رضا(ع) با اندیشه هاست نه با افراد. به بیان دیگر ایشان به جای ملامت کردن اشخاص و متهم کردن آنها به بی اخلاقی و یا بی عقلی و یا صفات مذموم، اندیشههای آنها را نقد میکند و دیگری را با اندیشهای که دارد میپذیرد و نقد درون دینی میکردند. این دو ویژگی مهم در گفت و گوهای امام رضا(ع) برجسته است.
وی تصریح کرد: اگر بخواهیم به زبان امروزیها صحبت کنیم باید گفت که مشخصه بارز گفت و گوی امام رضا(ع) در مواجهه با دیگران دو گام را دارد؛ گام اول از جاکندگی فرهنگی به این معنا که امام(ع) با نقد اندیشه آنها مستند بر منابع دینی خودشان آنها را از جایی که هستند بیرون کرده و اصطلاحا آنها را از تصلبی که به باروهای خود دارند جدا و با ایجاد تردید و شک نسبت به اعتقاداتشان مواجه میکند. گام دوم کاشت فرهنگی یا جا اندازی فرهنگی است؛ به گونه ای که میفرماید اکنون که اعتقادات شما با ابهام روبه رو و نادرست است، پس میتوانید اینگونه باور داشته باشید. گویی پیروان سایرادیان مانند درختها و گلهایی هستند که امام رضا(ع) آنها را از یک خاک نامرغوب میکند و در یک خاک مرغوب غرس میکند. این ادبیات مخصوص مناظره امام رضاست، در این ادبیات نه توهین و درگیری وجود دارد و نه دارای متغیرهایی غیر از خیرخواهی و مصلحت اندیشی است. بنابراین این گفت و گو میتواند سمبل و نمونهای باشد برای پیروان همه ادیان به ویژه ماکه از شیعیان ایشان هستیم.
غرض از گفتوگو باید دستیابی به زندگی مسالمتآمیز باشد
حجت الاسلام صادقنیا در پاسخ به این سوال که چرا علی رغم آنکه ما اینچنین الگویی را داریم اما حتی در سطح خانواده نه فقط جامعه یا بینالملل، وقتی بحثی رخ میدهد کار به منازعه کشیده و صبرمان لبریز می شود گفت: اگر بخواهیم اهمیت کار امام رضا(ع) را درک کنیم باید روی این نکته تمرکز کنیم که جهانی که ایشان در آن زندگی میکرد با جهانی که ما امروز در آن زندگی می کنیم، بسیار متفاوت بود. جهان امام رضا یک جامعه مکانیکی ساده بود که بر پایه مشابهت مبتنی بود و تفاوت مذهبی را بر نمیتابید، به همین خاطر هرکس تلاش می کرد تا دیگران را مشابه خود کند؛ در آن فضا ادبیات امام رضا(ع) دیگر پذیرانه و مسالمتآمیز توأم با احترام است، اما جهان امروز یک جهان متکثر و باصطلاح ارگانیک است و برپایه پذیرش تفاوت ها شکل گرفته است، مشابهت بین افراد را لازم نمیداند و معتقد است افراد علیرغم تفاوتهایشان میتوانند براساس تقسیم کار پیشرفته جامعهای مدرن را شکل دهند.
استاد حوزه و دانشگاه اضافه کرد: اما اینکه چرا گفت و گوهای امام رضا(ع) در آن شرایط مسالمت آمیز و مبتنی بر احترام بود اما در جامعه امروز علی رغم پذیرش تفاوت ها اختلافات موجب درگیری و دعوا و خون ریزی میشود، دلیل آن وجود متغیرهای مزاحم است، یعنی متغیرهایی که ورود میکنند و یک گفت و گو را از چارچوب دوستانه خارج می کنند که ممکن است این متغیرها تاریخی، عاطفی، اقتصادی، سیاسی و یا به گونهای دیگری باشد. برای مثال وقتی در یک خانواده میان دو برادر اختلاف ایجاد می شود نتیجه آن قهر است، اینجا یک متغیر مزاحمی وجود دارد و مثلا ممکن است اصرار یک طرف بر موضع خود به درگیری یا تخاصم ختم شود. در سطحی کلانتر وقتی در جامعه ما نظر گروه سیاسی الف با گروه سیاسی ناسازگار است اما میتوان با گفتوگو آن را حل کرد، به جای آن به درگیری و لفاظی ختم میشود، دلیل آن وجود متغیرهایی مانند منافع سیاسی است و عدهای وارد عمل شده میان این دو گروه و اجازه نمیدهند میان آنها گفت و گو شکل بگیرد.
وی ادامه داد: از جمله دیگر متغیرها، قضاوت، مداخله دیگران، منافع شخصی و مسائل عاطفی موضوعاتی هستند که گفتوگوها را به چالش میکشند. افزون براین ناقص بودن پروسه اجتماعی شدن ما نیز یک مانع است؛ به بیان دیگر شهروندان ما به گونهای تربیت نشدهاند که مناسب زیستن در جامعه امروز باشند؛ ما همانطور که یاد میگیریم چگونه صحبت کنیم باید یاد بگیریم که چگونه می توان با یکدیگر اختلاف عقیده داشته باشیم. این را ما نه در مدرسه یاد میگیریم نه در خانه و نه در دانشگاه. هیچ وقت یاد نمیگیریم که چگونه با یکدیگر مخالفت و نظر هم را رد کنیم بدون آنکه کار به دعوا ختم شود و چون یاد نمیگیریم، فکر میکنیم باید هر اختلافی به درگیری و خشنوت ختم شود. نکته دیگر اینکه در پروسه اجتماعی شدن ما این خلأ وجود دارد که نمی پذیریم که در جامعه ما تکثری از افراد وجود دارد، یعنی تلویزیون ما به گونهای صحبت میکند که گویی همه آدم ها یکی هستند، کتاب های ما جوری می نویسند که گویی همه مردم مثل هم هستند و در مدارس به شکلی تربیت می شویم که گویی هیچ تفاوتی میان افراد نیست، حال آنکه باید بپذیریم ما همه مثل هم نیستیم و هنگامی که این را پذیرفتیم می بینم که تفاوت به مفهوم دعوا و اختلاف نیست، تفاوت در رنگ، مذهب، رأی و.... با عنوان اختلاف ترجمه نمی شود. ما باید قبول کنیم که تفاوت ها وجود دارد و آیات قرآن هم آن را تأیید میکند که آدم ها متفاوت خلق شدهاند. در مجموع در جامعه متغیرها و کاستیهایی وجود دارد که باعث میشود معمولاً اختلافات به درگیری ختم شود در حالی که می تواند به گفت و گو ختم شود.
حجت الاسلام مهراب صادقنیا در ارتباط با ملزومات و ویژگیهای یک گفتوگوی موفق توضیح داد: اگر بخواهیم براساس منطق علمی صحبت کنیم یک گفت و گوی خوب آنگونه که آقای هاور ماس تحت عنوان نظریه کنش ارتباطی مطرح می کند گفت وگویی است که بدون هیچگونه پیش داوری و قضاوت صورت بگیرد و هیچ گونه متغیر مزاحمی وجود نداشته باشد؛ البته ممکن است ما نتوانیم به این گفت و گوی ایده آل دست پیدا کنیم ولی باید تلاش کنیم که حداقل نزدیک به آن باشیم. این گفت و گوی بدون پیش فرض چند مشخصه دارد؛ از جمله انکه فاقد داوری و فاقد تلاش برای تغییر اندیشه دیگری باشد و دیگری را قبول کنیم و براساس فهم استوار است؛ یک پدر هیچ وقت پسرش را به خاطر اینکه یک کیفتی به لحاظ خلقی و جسمی دارد او را از فرزندی خلع نمی کند و با وجود این تفاوت هایی که دارد او را باصطلاح اصلاح کند. بنابراین باید تلاش کنیم خود را معرفی کنیم و نباید به گونه ای باشد که هدفمان اقناع طرف مقابل باشد و کاری نکنیم او برنجد. غرض از گفت و گو در دنیای جدید در درجه اول تغییر رفتارها و رویه ها نیست، بلکه غرض دست یابی به یک زندگی مسالمتآمیز است.
از آنچه گذشت نتیجه می گیریم که امام علی بن موسی الرضا علیه السلام، در تقویت و اصلاح تفکر و فرهنگ اسلامی تاثیرگذاری بسیار بزرگی داشته اند و علمای بسیاری از ایشان تاثیر پذیرفتهاند و این مؤید آن است که این امام همام بزرگترین مربی دنیای اسلام در عصر خود بوده اند.
گفتنی است عکس انتخاب شده برای مطلب، تابلوی مناظرات امام رضا (ع) اثر حسن روح الامینی است.
انتهای پیام/
نظر شما