روایت اول/ کیم جونگ اون بدل دارد؟
قدس آنلاین: حاشیههای رهبر کره شمالی در فضای مجازی انگار تمامی ندارد. بعد از جنجالهای پیدرپی در مورد عمل جراحی کیم جونگ اون و شایعه مرگ او، رهبر کره شمالی بالاخره پس از چند هفته، صحیح و سالم در انظار عمومی ظاهر شد تا به شایعهها درباره سلامتیاش پایان دهد.
هرچند در ابتدا بسیاری از رسانهها اعلام کردند کیم جونگ اون سالم است و شایعهها درباره سلامتی او تا حدودی فروکش کرد، اما طولی نکشید که تعدادی از فعالان مجازی، تصاویر جدید حضور کیم جونگ اون در انظار عمومی را در کنار تصاویر قبلی او قرار دادند تا شایعه جدیدی درباره «بدل» رهبر کره شمالی در فضای مجازی بالا بگیرد.
بر اساس گزارشی که «اسپوتنیک» منتشر کرده، همزمان با انتشار تصاویری از کیم جونگ اون، رهبری کره شمالی در مراسم گشایش یک کارخانه تولید کود در اول می، تئوریهای جدید توطئه، مبنی بر اینکه فردی که در تصاویر نشان داده شده، بدل اوست، در فضای مجازی مطرح شدند.
کاربران فضای مجازی چندین تصویر را کنار هم قرار دادهاند که در این تصاویر فُرم گوشهای کیم جونگ اون با قبل تفاوت کرده است! صورت رهبر کره شمالی هم کمی بیشتر از قبل چاق شده و روی دست او خال سیاهی به چشم میخورد که در سایر تصاویر وجود ندارد. کاربران فضای مجازی با تکیه بر همین تصاویر معتقدند فردی که در مراسم افتتاحیه کارخانه تولید کود حضور پیدا کرده، بدل کیم جونگ اون است که با انجام چندین عمل جراحی پلاستیک، خودش را شبیه رهبر کره شمالی کرده است.
هرچند هنوز واکنش رسمی از سوی مقامات کره درباره این شایعهها صورت نگرفته، اما بسیاری از رسانههای معتبر مثل اینترنشنال بیزینس توضیح دادهاند که استفاده از بدل توسط سیاستمدارهایی مثل کیم جونگ اون یک امر طبیعی است و در بسیاری از موارد، برای کاهش ریسک ترور و دلایل امنیتی، بدلهای این افراد به جای خودشان در مراسم مختلف حضور پیدا میکنند و حتی اگر شخص حاضر در مراسم افتتاحیه کارخانه کود، بدل کیم جونگ اون بوده باشد، نمیتوان ادعا کرد رهبر کره شمالی به طور قطعی درگذشته است.
روایت دوم/ «سیروس عسگری» بالاخره آزاد میشود
دکتر «سیروس عسگری» را یادتان میآید؟ همان دانشمند ایرانی که در سال۲۰۱۹ توسط نیروهای امنیتی آمریکا بازداشت شد و چند وقت پیش هم خبری درباره ابتلای او به ویروس کرونا در زندانهای آمریکا، در فضای مجازی منتشر شد.
ماجرای دستگیری دکتر سیروس عسگری در آمریکا برمیگردد به سال ۲۰۱۶ که پلیس فدرال آمریکا به نمایندگی از دولت این کشور، دانشمند کشورمان را به سرقت اطلاعات محرمانه تجاری و تقلب در امور ویزا متهم کرده بود. هرچند سیروس عسگری همان زمان توسط دادگاه آمریکا تبرئه شد اما سه سال بعد نیروهای امنیتی به دلایل نامشخص او را دستگیر کرده و به زندان فرستادند.
حالا و پس از گذشت حدود یک سال از بازداشت او، خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه اعلام کرده آمریکا قرار است سیروس عسگری، دانشمند ایرانی را آزاد کند.
رویترز همچنین ادعا کرده که آزاد شدن این دانشمند ایرانی احتمالاً بخشی از طرح مبادله زندانیان میان ایران و آمریکاست.
پس از انتشار این خبر در رویترز، ابوالفضل مهرآبادی، یک دیپلمات ایرانی در دفتر حافظ منافع ایران در واشنگتن هم در این باره گفت: عسگری که ۱۰ روز پیش در زندان آمریکا به ویروس کرونا مبتلا شده است پس از بهبودی خاک آمریکا را ترک خواهد کرد.
یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود هم ادعای رویترز را تأیید کرده و در این باره گفته است: «تست کرونای عسگری مثبت بوده است. وی هم اینک روند درمانی خود را طی میکند و پس از بهبودی خاک آمریکا را ترک خواهد کرد».
روایت سوم/ وقتی خودمان را فراموش میکنیم
احتمالاً شماهم در مواجهه با قرنطینه خانگی چنین احساسی را تجربه کردهاید: روزهای اولی که متوجه شدید قرار است مدتی طولانی در خانه بمانید، کمی تا قسمتی خوشحال شدید و شروع به برنامهریزی برای روزهای بیکاری کردید. بعد از این احتمالاً فهرست بلند و بالایی از کارهای عقب افتادهتان تهیه کردید. کارهای به ظاهر بیاهمیتی مثل خانهتکانی، رنگآمیزی دیوارهای خانه، رسیدگی به مشکلات فنی خودرو و هزارجور کارهای ریز و درشت دیگر. شاید هم لیستی از تفریحهای خانگی مورد علاقهتان را جمعآوری کردید که به خیالتان میتواند ماهها سرگرمتان کند. مثل بازیهای کامپیوتری، تماشای انبوهی از فیلمها و یا خواندن کتابهایی که هیچ وقت فرصت تماشا کردن و خواندنشان را نداشتید.
پس از گذشت چند روز از قرنطینه اما به خودتان آمدید و متوجه شدید حوصلهتان به حدی سر رفته که توان نشستن در خانه را ندارید و از طرف دیگر هم دلتان نمیخواهد به لیست بلند و بالای کارهای عقب افتاده و تفریحات خانگی که تهیه کردهاید، عمل کنید. یعنی اگرچه تا پیش از قرنطینه آرزو میکردید بتوانید چند روزی مرخصی بگیرید یا به دانشگاه نروید تا به کارهای عقب افتاده و تفریحاتتان برسید، اما حالا با شدت زیادی دلتان میخواهد بیخیالِ کارهای عقب افتاده و تفریحات موردعلاقهتان شوید و به محل کار، دانشگاه و زندگی پردغدغه گذشته برگردید!
زیاد نگران نباشید! شما نه تنبل هستید و نه افسرده شدهاید. این موضوع تقریباً در مورد همه صدق میکند، به طوری که محققان را واداشته تا روی دلایل این بیحوصلگی در روزهای قرنطینه تحقیق کنند.
بر اساس گزارشی که روزنامه نیویورک تایمز منتشر کرده، دلیل اصلی احساسات عجیب و غریب به قرنطینه خانگی، فرهنگ «همیشه مشغول کار» جهان سرمایهداری و به طورکلی دنیای امروزی است.
محققها میگویند، ما آدمهای امروزی به خصوص جوانترها اینطور بار آمدهایم که همیشه برای بیشتر بدست آورن عجله داریم. یعنی در وجود تمام ما، ذهنیتی هست که میگوید لحظهلحظه زندگی ما باید کالایی شود و به سوی منفعت و ارتقای خودمان معطوف باشد.
به همین خاطر است که خیلیهایمان در روزهای قرنطینه زدهایم توی خط یادگیری کارهای فنی و هنری. خیلیهایمان شروع به نان پختن کردهایم، بعضیهایمان تمرکزمان را گذاشتهایم روی یادگیری دستورپخت غذاهای جدید و تعداد زیادمان هم شروع به یادگیری مهارتهای فنی کردهایم. اما ما هرگز از روندِ پخت غذای جدید یا پروسه پخت نان یا تعمیر وسایل خانه لذت نمیبریم. تنها چیزی که احساس خوشایندی به ما میدهد این است که این مهارتهای جدید را یاد بگیریم.
بر اساس گفته محققان این سبک زندگی ناشی از این است که ما انسانهای امروزی خودِ واقعیمان را فراموش کردهایم. یعنی مثل نسلهای گذشته نمیتوانیم از زندگی لذت ببریم یا زندگی را صرفِ خودمان کنیم بلکه فقط میخواهیم کار مفیدی انجام دهیم که تواناییمان را بالاتر ببرد. برای نسل ما، دورهمیهای خانوادگی، بگو و بخندهای دوستانه، لذت بردن از لحظه لحظه زندگی و اتفاقهای ریز و درشت روزمره معنایی ندارد و در صورتی که در طول شبانهروز کار مفیدی که منجر به ارتقای بخشی از مهارتها و یا توان مالیمان نشود را انجام ندهیم، خیال میکنیم آن روز را هدر دادهایم.
این اصلیترین دلیلی است که این روزها خیلیهایمان احساس بیهوده بودن میکنیم و آرزو میکنیم قرنطینه به پایان برسد تا به زندگی روزمره برگردیم.
هلت پترسن، روزنامهنگار و نویسنده کتاب در دست انتشار «چگونه نسل هزاره به نسل سوخته بدل شد»، براین ادعا تأکید میکند که «ما به شدت عادت کردهایم که هر دقیقه از زندگیمان تا حدی «مولد» باشیم؛ مثلاً وقتی پیادهروی میکنم باید به یک پادکست حاوی اطلاعات گوش کنم که موجب میشود من «مطلعتر» یا آدمی «بهتر» باشم».
دکتر پترسن در ادامه میگوید: «انگیزه بهینهکردن هر دقیقه، بهخصوص در میان نسل هزاره (نسل متولدین بعد از دهه ۱۹۹۰) بیشتر رایج است. فکر میکنم از دید نسل هزاره، مغزهای ما از نظر «مولد بودن» تا حدودی معیوب است؛ چه بیخیالش باشیم، چه حس بدی به آن داشته باشیم».
پس از خواندن این مطلب شاید بتوانید با دید بهتری به روزهای خانهنشینی نگاه کنید. در این روزها سعی کنید دنبال خوشیهای کوچک که زندگیِ واقعی شما محسوب میشوند باشید. مثلاً برای خودتان چای دم کنید، با همسرتان به کارهای خانه برسید، با فرزندتان فوتبال بازی کنید و برای مدت کوتاهی هم که شده فقط زندگی کنید!
نظر شما