بی رودربایستی، من درونم یک ببر دارم. مثل همه آدمها که شیر و پلنگ و گرگ و اژدهای خودشان را دارند.
جناب درندهای که انصافاً دندان روی جگر گذاشتن را خوب بلد است و با هر تق و توقی از محل اختفایش نمیزند بیرون. اما امان از وقتهایی که مکرر گذرم بیفتد به جماعت بی خِرد و سفیه.
خُب اینجور وقتها با عرض پوزش خودش را نشان میدهد و عرض اندام میکند. مرغ عشق نیست که ببر است دیگر...!
القصه ... عصری، رفته بودم کمی پیادهروی. پای کلسترول و بیخوابی اگر وسط نبود عمراً هوس این ۴۰ دقیقه اردیبهشت گردی میافتاد به کلهام. آخر توی قرنطینه مدام خوشخیالی آدم را برمیدارد که همه دارند مراعات میکنند و اهل درد و درکاند. اما امان از روزی که پردهها برود کنار و همشهریان بیماسک و دستکش و فاصله اجتماعی جلویت رژه بروند. امان از آن روز که ببرِ درونت بیفتد به ولول. طوری که بخواهم ببر را آرام بکنم، میزنم کوچه علی چپ و بی هدف میچپم توی اولین سوپرمارکت. آنجا با دخترکانی هم خرید میشوم که بستنی برمیدارند از یخچال و در آنِ واحد شروع به خوردنش میکنند. چشمم بیاختیار پی مادرشان میچرخد اما دریغ از ذرهای دلواپسی توی نگاه آن بزرگتر. میخواهم دور شوم که جناب ببر غرش بلندی سر میدهد.
آشفته برمیگردم توی خیابان. نرسیده به چهارراه، سه نفر، درخت نارنجی را دوره کردهاند. مَرد دارد درخت را تکان تکان میدهد و زنها شکوفه ریخته روی زمین را جمع میکنند. باورم نمیشود توی شهر من هنوز کسانی باشند که ندانند کفشها منبع کووید۱۹اند و خیابان محل گذر کفشها. در حال گریزم که میشنوم باز ببر بیچارهام میغرد. جلوتر که میبینم یکساعتی مانده به افطار با خودم میگویم: نانِ گرم، برکت سفره است و راه کج میکنم سمت نانوایی. اما ۵ متریاش منصرف میشوم وقتی چشمم روشن میشود به جمال زنان و مردانی که چفت هم ایستادهاند. ترجیح میدهم دور همان نان فریزری بگردم. اما ببرخان قاطیتر از چند دفعه قبل نعره میکشد؛ پی در پی و خشمگین!
پشیمان از شکستن قرنطینه میرسم جلو آپارتمان. اما انگار همه اتفاقات دست به دست هم میدهند که پایان باز نداشته باشد پیاده رویام. اول تماشاچی ایلی میشوم که به میهمانی همسایه روبهرو آمدهاند و بعد با پسرکان کنکوری رودررو میشوم که از طبقه سوم سرازیر شدهاند.
لحظه آخر چشمهایم را کامل میبندم چون خونِ ببرم به جوش آمده است.
آخرنوشت: ببر، ببر است... کرونا هم که کروناست... تمام سردرگمی من این است ما چقدر آدمیزادیم؟
نظر شما