چند کیلومتر خارج از شهر مشهد، بعد از زائرشهر رضوی نشانی تدارک سفرهای برای همدلی را دادهاند. زیر سقف این آشپزخانه جهادی در حاشیه شهر، روزی دهها سفره خالی افطار رونق میگیرد. جمعی از مؤمنان روزهدار در میان بخار و آتش دیگ و تنورها لحظهای دست از خدمت مخلصانه برنمیدارند. توانی که از عشق و اشتیاق به صاحب کریم این میهمانی سرچشمه میگیرد.
پس از شیوع بیماری کرونا و بیکار شدن بخش بزرگی از اقشار کمبرخوردار جامعه، ضرورت ورود نیروها و تشکلهای جهادی و مردمی کاملاً احساس شد. در این شرایط، فراخوان رهبر معظم انقلاب از نیروهای مؤمن و انقلابی برای حضور در رزمایش همدلی و یاری رساندن به اقشار بیبضاعت حجت را بر همه تمام کرد.
آستان قدس رضوی نیز علاوه بر برنامههای همیشگی خود در عرصه محرومیتزدایی، با توجه به شرایط موجود کشور تلاش مضاعفی را به کار بست تا سفره محرومان خالی نماند. در این مسیر تشکلهای مردمی نیز به یاری خادمان بارگاه منور رضوی شتافتند.
اعضای تشکل مردمی «خانه ایثار و شهادت» که غالباً از خانواده شهدا، رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم هستند و در عرصههای مختلفی به مردم خدمت میکنند، با دعوت خادمان آستان قدس رضوی در این میدان جهادی هم خودی نشان دادهاند.
نوکری با ماست
حرف خدمت زیر بیرق سبز امام علی بن موسی الرضا(ع) که پیش میآید، آن هم در روزهای پرفضیلت رمضان الکریم، تکتک اعضا سر از پا نمیشناسند و کسب و کار و زندگی را برای رسیدن به ساعت خدمت میگذرانند. در روزهای گرم و طولانی رمضان تا پاسی از شب یکسره پای دیگ و دستگاه نانوایی ایستادهاند، به این امید که هر چند به قدر لقمهای سر سفره افطار، در ثواب مؤمنان روزهدار شریک شوند و لبخندی بر لب امام هشتم بنشانند. از یک هفته پیش از ماه مبارک رمضان با هماهنگی آستان قدس رضوی برای تهیه تدارکات راه انداختن این آشپزخانه و نانوایی به خط شدهاند. هادی غلامی؛ مسئول آشپزخانه مرکزی «رزمایش همدلی» پیش از هر حرفی میگوید: نوکری با ماست و پشتیبانی با آستان قدس رضوی.
۱۲۰ نیروی افتخاری از گوشه گوشه شهر مشهد، دور این بساط میهمانی جمع شدهاند و به قول حاج آقای غلامی؛ «تکتک خادمان به امضای حضرت رضا(ع) دعوت شدهاند و این توفیقی است که نصیب هر کسی نمیشود». نیروها در دو شیفت صبح و عصر و از ۸ صبح تا ساعت ۲ بامداد پای کار حاضر به خدمتاند و از هیچ کاری فروگذار نمیکنند. از همان شب نخست ماه مبارک دست به کار شدهاند و حتی یک افطار از این ماه پرفضیلت را از دست ندادهاند. غلامی اشارهای هم به آمار و ارقام پخت و پز این ماه میکند و میگوید: در هر روز ماه مبارک رمضان، طبخ حدود ۶ هزار کاسه سوپ، حدود ۴ هزار وعده غذا نظیر استانبولی و عدس پلو و نیز ۵ هزار قرص نان شیرمال برای وعده افطار در نظر گرفته شده است. در مجموع روزانه ۱۰ هزار وعده غذای گرم برای افطار دست اقشار نیازمند میرسانیم و این برنامه تا پایان ماه مبارک ادامه خواهد داشت.
او تأکید دارد که توجه به نکات بهداشتی برای حفظ سلامتی یکایک اعضا از همان روز اول در رأس امور قرار داشت. سالن کار مرتباً شسته میشود و لوازم و اسباب خریداری شده ضدعفونی میشود. همه گروه، از تیم آشپزی گرفته تا خدمه و نانوایان روپوش یکشکل سفید و تمیزی بر تن دارند. ماسک زدهاند و دستکش مناسب آشپزی به دست کردهاند.
برای روزی که فقر نباشد
بیشتر از دود و دم و گرمای طاقت فرسای آشپزخانه، گرمی صفا و صمیمیت میانشان جذاب و دیدنی است. همه با لبخندی و یا ذکری بر لب، گوشهای از کار را گرفتهاند. از بین جمع مشغول کار، جوانی را به عنوان سرآشپز نشان میدهند که سالهاست در این دست حرکتهای خداپسندانه آشپزی میکند. اما شمار دیگهای هیئتی روی آتش و نیروهای زیر دست و حرفهایش، بوی خامی و جوانی نمیدهد.
مرتضی خمسه ۲۷ ساله، متولد مشهد است و میگوید؛ هر روز خدا را برای این نعمت شکرگزار است. چون خیلیها به حال مشهدیها و همجواریشان با بارگاه امام هشتم غبطه میخورند. معتقد است، خدماتی که در راه خدا، ائمه(ع) و شهدا در این ۱۰ سال پخت و پز انجام داده است، بیشتر شکرانه این نعمت بوده تا کار خیر.
خدمت کردن در دم و دستگاه امام رئوف کم توفیقی نیست که نصیبش شده، برای همین از او آرزوی قلبیاش را جویا میشویم. برخلاف معمول جوانان، پول و ملک و سر و همسر آرزو نمیکند، میگوید: دیگر مثل گذشته مردم هوای همدیگر را ندارند و گرایش به اعتقادات کمرنگتر شده. از خدا میخواهم به حق امام رضا(ع) و دیگر اهل بیت(ع) دوباره همه به مهربانی و دستگیری ضعیفان رو بیاورند و روزی برسد که فقر و گرفتاری دامنگیر مردم ما نباشد.
قرار است گرهی باز شود
در این جمع نگاهی دقیقتر بیندازیم، از نوجوان ۹ ساله تا پیرمرد ۶۰ ساله را میبینیم که به بهانهای مشق خدمت میکنند. اما بزرگترین خادم این جمع، جعفر احسنی مقدم است که این روزها وقت چندانی برای گپ و گفتوگو ندارد. پای دیگ با کمک چند بردست در حال آبکش کردن برنج سراغش میرویم. دانههای درشت عرق طوری سر و صورتش را خیس کرده که انگار صورتش را شسته است.
زبان حالش را این طور بیان میکند: ۵۷ سالهام و بازنشسته نیروهای مسلح. اما سالهاست به عنوان عضو کوچکی از جمع خانه ایثار و شهادت مشغول خدمت هستم. از چند روز پیش از رمضان که به من اعلام شد، باید به نام حضرت رضا(ع) به مردم نیازمند همشهریمان خدمت کنم، سر از پا نمیشناختم. از دوستان و بستگان هر کس شنید، به حالم حسرت خورد که قرار است در ماه خدا، گره از کار بنده خدایی باز کنم. خدا را شکر، حقیر را به غلامی این درگاه قبول کردند.
تا ابد در بند محبت
مرتب ذکر صلواتی دم میگیرد و دود اسپندی در هوا گردانده میشود و فضا را معطر و معنوی میکند. صدای گُرُگر دستگاه نانوایی و دستهای آغشته به آرد و خمیر در گوشه دیگری از این آشپزخانه خبر از خدمت و همدلی میدهد. مهدی آزاد، به عنوان عضوی از اتحادیه نانوایان مشهد در کنار جمعی از همصنفیها به پخت نان مشغول است. مثل همان نان شیرمال از تنور برگشته در دستانش، شیرین و گرم و پخته از عشق و باورهایش تعریف میکند. در شمار خادمان حرم مطهر رضوی است و ماجراهای بسیاری از عشق به امام هشتم در این صحن و سرای نورانی دیده و به خاطر دارد. اما عنایت حضرت به پسرش را هرگز از یاد نمیبرد.
چند سال پیشتر بیهیچ سابقه قبلی پسر دومش دچار تشنج میشود و پزشکان راه درمانی قطعی پیش پای آنها نمیگذارند. شب چهارشنبه، سوار بر ترک موتور در مسیر بیمارستان بستری شدن پسرش، صدای دعای توسل از مساجد به گوشش میرسد. به محض نزدیک شدن به حرم مطهر ثامنالحجج(ع) همان طور به آقا متوسل میشود و فردای آن روز تیم پزشکان تشخیص به سلامت و ترخیص او میدهند. حالا پسرش ۲۵ ساله و صاحب خانواده شده و مهدی آزاد خود را تا ابد در بند محبت امام رئوف میداند.
هر کدام از این خادمان گمنام دستگاه امام رضا(ع) به امید و نیتی قدم در این راه گذاشتهاند، ولی در یک نیت همجهت هستند؛ حضور در میدان خدمت تا هر زمان به کمک آنها نیاز باشد.
نظر شما