قدس آنلاین: یکی از عوامل مؤثر در توفیق هر سازمان با چگونگی تعامل مدیران آن سازمان با جامعه و مخاطبان آن گره خورده است؛ موضوعی که اجرای آن سالهاست بر عهده روابط عمومیها گذاشته شده است که البته برغم تلاش فعالان این حوزه، در مواردی نیز چندان رضایتبخش نبوده و به دریافت اعتماد اجتماعی از سازمانها منجر نشده است.
روابط عمومی حرفهای کم داریم
داود زارعیان، معاون امور مشتریان شرکت مخابرات ایران که خود سالها مدیریت روابط عمومی این شرکت و روابط عمومی یکی از بانکهای کشور را عهدهدار بوده است، در گفت و گو با قدس به موانعی اشاره میکند که روابط عمومیها در دستیابی به اهداف خود با آن دست به گریباناند.
وی با اشاره به اینکه یک متخصص روابط عمومی باید تخصص و توانایی لازم را بهویژه در اطلاعرسانی، اعتمادسازی، بسترسازی و مدیریت افکار عمومی داشته باشد، میافزاید: این فرد، تحصیلات مرتبط دارد، کار حرفهای میکند، ساختار مناسبی پیش رویش قرار دارد و مدیران و کارشناسان خبرهای در کنارش فعالیت میکنند. تعداد چنین روابط عمومیهایی با این ویژگیها در کشور ما محدود است؛ به همین دلیل اعتماد جامعه به روابط عمومیها کم شده است.
وی با بیان اینکه بیشتر روابط عمومیها اخبار را بهصورت کامل منتشر نمیکنند، ادامه میدهد: از سوی دیگر به ویژگیها و تقسیم بندی مخاطبان نیز بیتوجهاند، در نتیجه موجب بی اعتمادی جامعه و افکار عمومی به خود میشوند.
رئیس سابق انجمن متخصصان روابط عمومی ایران با ضروری دانستن بهرهمندی جامعه از اطلاعات در دنیای امروز، تصریح میکند: این مسئله سبب میشود ما روابط عمومی نوین را یک روابط عمومی اطلاعمدار بدانیم، اما آنچه تاکنون از روابط عمومی برشمردهایم، نمایش روابط عمومی ابتدایی بوده است. در دنیایی که همه چیز آن به سرعت کهنه میشود و با اطلاعات تازهتر، همه چیز در لحظه نو میشود، روابط عمومی باید از پوسته و شکل نخست و سنتی خود خارج شود و ضرورتهای زمانهای را که در آن زندگی میکند، درک کند. بنابراین روابط عمومی در عصر اطلاعات موظف به همگونی و همسانی با فرایند اطلاعات در جهت نو شدن است.
زارعیان با بیان اینکه یک روابط عمومی برای اینکه توانایی خود را برای اعتمادسازی اجتماعی به اثبات برساند باید با یادگیری استانداردهای این حرفه خود را تقویت کند، میافزاید: روابط عمومیها باید نقش خود را به مدیران ارشد سازمانها و مدیران تصمیمگیر توضیح داده و این نقش را بهدرستی تبیین و پیاده کنند تا جامعه به روابط عمومیها اعتماد کند.
مؤلف کتاب مبانی ارتباطات جمعی در خصوص خطر مدیریتمداری روابط عمومیها هم میگوید: این بحث را خیلی جاها شنیدم اما معتقدم یک روابط عمومی وقتی در سازمانی مشغول به کار است ممکن است برای آن سازمان، مدیر آنجا، مردم، خانواده و یا حرفهاش کار کند، اما اگر برای غیر از حرفهاش کار کند شکست میخورد. در واقع اگر یک مدیر روابط عمومی حرفهای باشد، برای حرفهاش کار میکند؛ در این صورت نظر مدیر سازمان هم جلب میشود؛ اما چون در کشور ما روابط عمومیها حرفهای کار نمیکنند مجبور میشوند از روشهای دیگری نظر مدیرشان را جلب کنند. مثلاً در یک سازمان به تعدادی از کارکنان پاداش داده میشود. روابط عمومی طبق وظیفهاش باید این موضوع را اطلاعرسانی کند؛ حالا اگر مدیر ارشد بگوید اطلاعرسانی نکن، شایعه درست میشود و میزان پاداش از ۱۰ هزار تومان به ۱۰۰ هزار تومان میرسد. اما اگر روابط عمومی کار حرفهای خود را انجام دهد و مدیر هم ببیند شایعهای درست نشده پس از این حرف روابط عمومی را گوش میکند.
وی اضافه میکند: روابط عمومی نباید طرف سازمان و یا مردم را بگیرد، بلکه باید بر اساس اصول حرفهای عمل کند؛ یعنی آن چیزی که موجب خشنودی دو طرف میشود را به عنوان الگوی خود قرار دهد، چون پنهان کردن یک مشکل در سازمان، زیان آن را در آینده بیشتر میکند اما اگر مشکل به صورت حرفهای با مردم در میان گذاشته شود قطعاً در آینده زیانش کمتر خواهد بود.
مدیران روابط عمومی باید جسور و نترس باشند
قربانعلی تنگشیر، مدرس دانشگاه و عضو هیئت مدیره انجمن متخصصان روابط عمومی ایران هم در پاسخ به قدس میگوید: در جهان امروز ارتباطات بین انسانها ارزش فزایندهای پیدا کرده و دیگر حاکمیت ماشین و فناوری به پایان رسیده است، بنابراین روابطعمومیها در مسئولیتپذیری اجتماعی نقش اساسی را به عهده دارند و میتوانند ارتباط مناسبی با مخاطبان برقرار کنند، زیرا مردم حق انتخاب دارند و تعامل با آنها ضروری است؛ چون در موفقیت سازمان نقشی حیاتی دارند.
وی با اشاره به اینکه روابط عمومی به نوعی ارتباطات مردمی تعریف میشود، میافزاید: روابط عمومیها نیز بخشی از این ارتباطات هستند و خالی از ضعف نیستند. آنها تلاش خود را برای اعتمادسازی میکنند اما واقعیت این است که نه مردم و نه مقامهای ارشد سازمان و دستگاههای دولتی چندان اعتقاد و اعتمادی به روابط عمومیها ندارد.
وی با اشاره به اینکه به مردم حق میدهد به روابط عمومیها اعتماد نکنند، میگوید: چون مردم اطلاعات را بموقع، درست و به میزان نیازشان دریافت نمیکنند.
تنگشیر، روابط عمومی را علم مردمداری میخواند و میافزاید: مدیران روابط عمومیها به مانند پزشکان تعهد اخلاقی دارند، بنابراین باید بسیار جسور و نترس باشند به گونهای که برای ارائه اطلاعات درست به مردم حتی باید از پست و مقام خود بگذرند. البته با توسعه شبکههای اجتماعی، مدیران روابط عمومیها و سازمانها نمیتوانند بهراحتی به نفع خود یا سازمانشان اطلاعات نادرست یا ناقص به مردم بدهند و به همین دلیل کار روابط عمومیها نسبت به گذشته که تعداد رسانهها در کشور محدود بود سختتر شده است.
تنگشیر، بها دادن به مردم و توجه به منافع عمومی و سازمانی و ارائه اطلاعات درست، کامل و بموقع را مهمترین راهکار روابط عمومیها برای جلب اعتماد مردم میداند و میگوید: متأسفانه بعضی از مدیران روابط عمومی به ناچار تنها به منافع سازمان متبوعشان فکر میکنند، چون از سازمان حقوق میگیرند و اگر به نفع سازمان عمل نکنند ممکن است بیکار شوند. البته ما مدیرانی هم داشتهایم که برای حفظ منافع عمومی از کار اخراج شده و حتی به زندان هم رفتهاند.
نظر شما