قدس آنلاین: شبکه فرهیختگان در ماه مبارک رمضان امسال سراغ سوژههایی کمتر شنیده شده و متفاوت رفته است. «زندگی پس از زندگی» عنوان ویژهبرنامهای به تهیهکنندگی عباس موزون است که این شبها روی آنتن شبکه چهار میرود و به دلیل جذابیت موضوع با استقبال مخاطبان روبهرو شده است. این برنامه راوی داستانهایی از آدمهایی است که مرگ موقت را در شرایط مرگ کلینیکی و یا خروج موقت روح از جسم تجربه کرده و به زندگی عادی بازگشتهاند. سوژهها حاصل چهار سال پژوهش از مناطق مختلف ایران هستند و در خلال برنامه گفتوگویی ویدئویی از پیش ضبط شده با کارشناسی غیرایرانی پیرامون موضوع پخش میشود. مجموعه «زندگی پس از زندگی» در ایام ماه مبارک رمضان هر روز ساعت ۱۹ از شبکه چهار سیما پخش میشود. درباره جزئیات ساخت این برنامه متفاوت و بازخوردهای آن با «عباس موزون» که علاوه بر تهیهکنندگی، اجرای این برنامه را برعهده دارد، گفتوگو کردیم که می خوانید.
جرقه ساخت این برنامه چطور زده شد؟
حدود ۲۵ سال پیش مستندی از ریموند مودی، روانپزشک آمریکایی و پایهگذار تجربههای پس از مرگ دیدم و به این حوزه علاقهمند شدم. آن زمان دسترسی به آرشیو سخت بود و اینترنت هم نبود، ولی از همان زمان به سراغ مطالعه کتابهای فرا روانشناسی و دینی بهویژه با موضوع برزخ رفتم. این مطالعات ادامه یافت تا زمانی که اینترنت گسترش یافت و حوزه مطالعاتی من به منابع دسته اول توسعه یافت، ضمن اینکه تجربهگرایانی در سراسر دنیا بودند که با تجربه آنها پس از مرگ موقت آشنا شدم. همیشه آرزو داشتم درباره این موضوع اثری تصویری بسازم و بتوانم کاری درباره تجربهگرایان ایرانی با نگاه پژوهشی بسازم. مجموعه مستندی که ریموند مودی ساخته بود، بیشتر مبتنی بر احساسات بود. تصمیم داشتم مجموعهای بسازم که جنبه پژوهشی آن بر جنبه احساسیاش غلبه داشته باشد، چون معتقدم هر داغی سرد میشود، ولی هیچ پختهای خام نمیشود. مجموعههایی که در ایران با موضوع مرگ موقت ساخته میشد بیشتر جنبه احساسی داشت و نگاههای پژوهشی در آنها به حاشیه رفته بود. بنا داشتم مجموعهای ایرانی ساخته شود که با نگاه پژوهشی به باور و ایمان مخاطب اضافه کند، این حاصل نمیشد مگر اینکه با تعمق و آرامش با تجربهگر صحبت شود و این فرصت را به او بدهید که به دور از هیجان بیش از حد و با سلطه فکر و تعقل، حرفهایش را بزند تا مخاطب محتوای درست را دریافت کند و در جانش نهادینه شود، به همین دلیل برانگیخته شدن احساسات در برنامه «زندگی پس از زندگی» در حد چاشنی ماجراست.
شما روی مبنای پژوهشی برنامه تأکید دارید، چطور گفتوگوها را هدایت میکردید که حرفهای تجربهگرا وارد فاز احساسی نشود و خیالپردازی نکند، در واقع صحت حرفهایشان را چطور راستیآزمایی میکردید؟
در کشور ما تا پیش از این برنامه، این موضوع با همه مؤلفهها و مشخصههایش همگانی نشده بود. هنوز هم کسانی که این برنامه را ندیدهاند نسبت به مؤلفههای مرگ موقت آشنا نیستند. البته پس از پخش این برنامه، احتمالاً مردم بیشتر با این موضوع آشنا میشوند. برای راستیآزمایی صحبت تجربهگراها، چندین روش و تکنیک استاندارد روی آنها پیاده شد حتی تا حدودی آزمون شخصیتشناسی روی این افراد انجام شد. تجربهگراها در این آزمونها، نمره قبولی را در صحت حرفهایشان از تجربه مرگ موقت گرفتند. برخی از تجربهگراها درباره پارامترها آشنایی نداشتند و زمان مصاحبه متوجه صحت حرفهایش میشدیم مثلاً تجربهگرایی داشتیم که سواد ابتدایی داشت و مشخص بود که تحقیقاتی درباره این موضوع نداشته است. عدهای هم هستند که به خاطر خودنمایی میآیند، ولی ما متوجه میشویم. به خاطر ادامه داشتن این پروژه ترجیح میدهم درباره جزئیات روشهای راستیآزمایی صحبت نکنم.
مواردی بوده که در آزمون صحت ادعایشان رد شده باشد؟
بسیار زیاد، بیش از ۱۰۰ مورد مراجعه و مصاحبه داشتیم که ۷۴ مورد تأیید شده است، بقیه یا مورد تردید بودند یا فردی خودنما بوده یا خوابدیده است و بیش از ۳۰مورد را رد کردیم. از این ۷۴ نفر، مواردی که برای مخاطب جذابیت تلویزیونی داشتند را انتخاب کردیم و کسانی روبهروی دوربین برنامه نشستند که کنارهم چیده شدن آنها، ارتباط معناداری برای مخاطب داشت. ضمن اینکه وجوه مختلف را در نظر گرفتیم و از میان کسانی که مؤلفههای تجربهشان مشترک بود، یکی را انتخاب کردیم. سعی داشتیم کسانی را برای مجموعه تلویزیونی انتخاب کنیم که بیان بهتر یا تجربه متفاوتتری داشته باشند، در نهایت به ۳۰ نفر رسیدیم. در حین کار عدهای از آنها پشیمان شدند و میگفتند که صحبتهای ما را پخش نکنید، این اتفاق خیلی زمان برد و هزینههای روحی و جسمی سنگینی برای ما داشت تا در نهایت برنامه به پخش رسید. در زمان پخش برنامه هم یکی دو نفر انصراف دادند و گفتند که پخش نکنید، ممکن است ما را مسخره کنند. به آنها گفتم کسانی که برنامههایشان پخش شده تمسخر نشدهاند بلکه مردم دارند با این موضوع آشنا میشوند.
به نظر شما دلیل این تمسخر کردن چیست؟
قطعاً به دلیل ناآشنایی مردم با مسئله «مرگموقت» است. مردم نمیدانند این پدیده چیست، چون فرهنگسازی نشده است. وقتی فردی در این باره حرف میزند، میگویند یا خواب دیده یا متوهم است یا دارد خودنمایی و شیادی میکند. عدهای هم ممکن است به چشم قدیس به او نگاه کنند که همه این برداشتها اشتباه است. امیدوارم پس از این برنامه، مسئله «مرگموقت» عادی شود. من در برنامه «زندگی پس از زندگی» به دنبال عادیسازی این موضوع هستم نه شگفتیسازی. نوع اجرای مجری را در برنامه ببینید، چقدر با موضوع عادی برخورد میکند و اصلاً احساسی نمیشود. قطعاً این شیوه اجرا و برخورد، عامدانه است که هیجانزده نمیشوم.
اتفاقاً یکی از انتقادات به برنامه درباره اجرای شماست که چرا از حرفهای میهمانان هیجانزده نمیشوید؟
این کاملاً تعمدی است. من برنامهای را اجرا میکنم که محتوای حرفهای میهمان ممکن است برای برخی از مجریها خارقالعاده باشد. برخی به من میگفتند اگر من جای تو این برنامه را اجرا میکردم اشک زمین و زمان را درمیآوردم. من هم میتوانستم اشک مخاطب را دربیاورم، ولی این کار را نکردم، چون تأکید داشتم برنامه باید جنبه پژوهشی داشته باشد. با وجود اینکه نسبت به ماجرا آشنایی داشتم، ولی جایی در گفتوگو، خودم گریه کردم، ولی تمام گریهها را در تدوین دور ریختم. قرار نیست که اشک چشم مخاطب دربیاید بلکه اشک باید در دل بریزد. مواردی بوده که من و تجربهگر هیجانزده شدیم و اشک ریختیم، ولی همه را برش زدم. من یقین و باور مخاطب را میخواستم نه اشکش را. قرار نیست که با موضوع احساسی برخورد شود بلکه برنامه «زندگی پس از زندگی» یک کار بسیار جدی است. اینجا با شعور مخاطب سرو کار داریم. در اجرا هم نمیخواهم رد پای مجری پررنگتر از موضوع برنامه باشد. ضمن اینکه مجری محقق نسبت به ماجرا مسلط است و حرفهای تجربهگرا هم کاملاً عادی است و میهمان بناست درباره جزئیات تجربهاش حرف بزند.
هدف شما از عادیسازی مشاهدات تجربهگراها از عالم غیب چیست و چرا اهمیت دارد؟
به دلیل ناآشنایی مردم از این ماجرا با تجربهگراها سوءبرخورد میشده است، یعنی آنقدر موضوع ناشناخته بوده که تجربهگر، تجربهاش را پنهان میکرده است. با پخش این برنامه، آنقدر موضوع فرهنگسازی شده که برخی تجربهگراها تماس گرفتند و گفتند که چه خوب شد حرف زدیم، کسانی که نسبت به تجربه ما تردید داشتند، عذرخواهی کردند. ما در این برنامه سعی کردیم که مسئله برای مردم به زبان علمی ساده تشریح شود. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: «موتوا قبل أن تموتوا» یعنی پیش از اینکه بمیری، مثل این باش که مردهای. قرار نیست که با تردید و شک به این موضوع نگاه کنیم بلکه عالم غیب، بسیار واقعی و عادی است. به فرموده پیامبر(ص) «مردم در خوابند، وقتی که مردند بیدار میشوند» این برنامه قرار است به مردم هشدار دهد که ما خوابیم و عملکردی که در اینجا داریم، بیداری ما در عالم غیب را میسازد. عادیترین چیزی که وجود دارد، عالم غیب است. تا زمانی که با این موضوع به عنوان مسئلهای ماورایی برخورد شود، باورهای دینی ما سست میشود در حالی که عالم غیب وجود دارد و انسان موجودی ازلی است. این مسئله چنان اهمیت دارد که گشایش قرآن با آن است. خداوند در اولین آیه سوره بقره میفرماید: این کتاب که در آن شکی نیست هدایتکننده پرهیزگان است، اما کسانی که به عالم غیب ایمان آوردهاند. این مسئله در سیستم آموزش و پرورش و تربیت خانواده ما باید جا بیفتد، اگر باور به غیب وجود نداشته باشد، اعتقادات دینی جوانان ما سست میشود.
دلیل اینکه برای این برنامه محدودیت سنی گذاشته شده است، چیست؟
دلیل اینکه محدودیت سنی زیر ۱۵ سال برای این برنامه در نظر گرفته شده را نمیدانم، ولی به نظرم این برنامه نیاز به محدودیت سنی ندارد مگر دو قسمت از برنامه که برای آنها مثبت هجده را اعلام میکنم. شاید یکی از دلایلی که برای این برنامه محدودیت سنی در نظر گرفته شده این باشد که بچهها نترسند یا از مردن خوششان نیاید و مرتکب اشتباه نشود. ضمن اینکه ما در این برنامه، تجربههای منفی هم را آوردهایم که متأسفانه یکی از موارد، خودکشی بوده است. سعی کردیم نگاه همهجانبه به ماجرا داشته باشیم. البته تعداد میهمانان باتجربههای مثبت بیشتر بوده، چون برنامه در ماه رحمتالهی پخش میشود و وجه رحمانی کار باید پررنگتر باشد.
نظر شما