در این پرواز ۵۹ مسافر، ۲ مهماندار، ۲ نفر امنیت پرواز و ۲ نفر خلبان و کمک خلبان کشته شدند و پیداکردن جنازههای آنان به دلیل برفگیر بودن و سخت بودن مسیر رسیدن به محل سقوط مدت زمانی طول کشید.
در آن صبح تلخ خانوادههایی سوگوار شدند و عزیزانشان را در سخت ترین وضعیت و دلخراش ترین شکل برای همیشه از دست دادند و این سؤال که مقصر این حادثه که بود، به پرسشی ابدی برای آنان و شاید همه ایرانیان تبدیل شد.
سازمان هواپیمایی کشوری به عنوان مرجع رسمیو تخصصی اعلام نظر دربارۀ این سانحه در گزارشی که کمتر از یک ماه بعد از حادثه منتشر شد، خلبان این پرواز یعنی زنده یاد حجتالله فولاد را در سقوط هواپیما مقصر دانست.
براساس گزارش سازمان یاد شده، به انجام عمل قلب باز خلبان این پرواز و بی توجهی هواپیمایی آسمان به این محدودیت اشاره کرده است.
سازمان هواپیمایی کشوری تآکید کرده است که خلبان مرحوم در سال ۸۸ تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته بود و پس از ۹ماه منع پروازی، برابر مقررات پزشکی هوایی وقت با محدودیتهای شش ماهه بودن اعتبار گواهینامه پزشکی، همراهی با کمک خلبان بدون محدودیت پزشکی و عملیاتی و ارزیابی مستمر تخصصی قلب و عروق مجاز به پرواز بوده است.
در این گزارش رسمی به صراحت آمده است: سیستمهای هواپیما از جمله موتورها و سیستم یخ زدایی طبق خواست خلبانها کار میکرده و مشکل فنی تا این لحظه دیده نشده است.
هواپیمایی آسمان نیز پس از این حادثه اعلام کرد هواپیمای ATR که از تهران به یاسوج پرواز کرد هیچ مشکلی به لحاظ فنی نداشت و این امر مورد تأیید سازمان هواپیمایی کشوری است.
در اطلاعیه دیگری که از این شرکت هواپیمایی منتشر شد بر این امر تأکید شد که خلبان قبل از پرواز، گزارش هواشناسی را مشاهده کرده وآن را امضا کرده بوده است. این شرکت در پاسخ به چرایی حادثه موارد مختلفی همچون وضعیت آب و هوایی ناپایدار ارتفاعات دنا، شرایط فرودگاه و عقب ماندن صنعت هوایی کشور از امکانات روز هوانوردی دنیا را هم ذکر کرده است.
به هرحال از مجموعه دیدگاههای سازمان هواپیمایی کشوری و شرکت آسمان این گونه مشخص است که خلبان مرحوم این پرواز در هدایت درست هواپیما در وضعیت نامناسب جوی موفق نبوده است و تقصیر این حادثه خونبار با کسی است که خود در جریان حادثه از دنیا رفته است.
اما در روزهای اخیر گزارش کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی مجلس درباره بررسی سانحه سقوط هواپیمای ایتیآر شرکت هواپیمایی آسمان در مسیر تهران ــ یاسوج از تریبون خانه ملت قرائت شد.
این گزارش در تحلیل علل بروز سانحه با صریح ترین لحن ممکن تأکید کردهاست: بررسیها نشان میدهد زنجیرهای از تخلفات در شرکت هواپیمایی آسمان، سازمان هواپیمایی کشوری و شرکت فرودگاهها باعث بروز این سانحه شده است و سهم کروی پروازی در بروز سانحه ناچیز بوده است.
کمیسیون اصل ۹۰ علت سقوط را پس از بررسیهای دقیق کارشناسی که توسط جمعی از خلبانان و مهندسین کشور و برخی از خلبانان شاغل در شرکتهای معتبر داخلی و خارجی، یخزدگی اعلام کرده و تأکید کرده است: عدم تجهیز این هواپیما به سامانه تشخیص یخزدگی مبتنی بر پایش کارآیی موسوم به APM، باعث شده کروی پروازی بهموقع از بروز یخزدگی مطلع نگردند ولذا نتوانند از شرایط یخزدگی فرار نمایند.
نکته دیگری که دراین گزارش قابل توجه است این است که هواپیمای سانحهدیده شرکت آسمان در یاسوج از سال ۲۰۱۱ تا سال ۲۰۱۷ میلادی زمینگیر بوده و بهعنوان انبار قطعات برای سایر هواپیماها مورد استفاده قرار میگرفته است. شرکت آسمان در اوایل سال ۱۳۹۶ تصمیم به بازگرداندن این هواپیما به خط پرواز گرفته است و با ارائه گزارش و اظهارات غیرواقعی تلاش نموده است که عدم تجهیز هواپیما به سامانه هشدار یخزدگی مبتنی بر پایش کارآیی (APM) را کتمان کند و جالب اینجاست که گواهینامه قابلیت پرواز و گواهینامه تداوم صلاحیت پروازی بدون بررسی کارشناسی توسط سازمان هواپیمایی کشوری نیز صادر شده است.
در این گزارش همچنین میخوانیم که فرودگاه یاسوج میبایست نسبت به درخواست ارتقای سامانه گزارش هواشناسی و ارتقای تجهیزات آن فرودگاه اقدام مینمود. در صورتی که اطلاعات پیشبینی هواشناسی منطقهای دقیق به خلبان داده میشد، بهاحتمال قریب به یقین خلبان پرواز را انجام نمیداد. DMEفرودگاه یاسوج در روز سانحه خراب بوده و این موضوع بهنحو مناسب اطلاعرسانی نشده بود. نکته عجیب دیگر این است که افزایش طول باند فعالیت پروازی در فرودگاه یاسوج مدتها متوقف شده بود. بررسیها نشان میدهد هیچگونه مجوزی برای شروع مجدد فعالیت پروازی این فرودگاه صادر نشده و اصولاً معلوم نیست چه مرجعی مجوز فعالیت پروازی مجدد فرودگاه را صادر نموده است.
حتی درباره پرواز خلبان این هواپیما نیز سازمان هواپیمایی کشوری نیز مقصر است چرا که برای خلبان این هواپیما گواهینامههای TRE و TRI نیز با وجود محدودیتهای فوق توسط سازمان صادر شده که خلاف مقررات است.
عجیب اینجاست که سازمان هواپیمای کشوری نه تنها در آن زمان به صورت مکرر بر اشتباه خلبان تأکید میکرد بلکه بنا برگزارش کمیسیون اصل ۹۰ برخی از اطلاعات ارائهشده در گزارشهای دفتر بررسی سانحه سازمان هواپیمایی کشوری غیرواقعی و مغایر با اطلاعات جعبه سیاه هواپیما است .
از وقتی گزارش کمیسیون اصل ۹۰ را خواندم، من هم مثل هواپیمای پرواز ۳۷۰۴ یخ زدم و از اینهمه اختلاف نظر در دیدگاه دو نهاد رسمی دچار حیرت شدم.
یا گزارش کمیسون اصل ۹۰ مجلس درست است یا گزارش سازمان هواپیمایی کشوری، دراین صورت باید پرسید چطور ممکن است درباره یک ماجرای واحد، دو روایت رسمیو فنی تا این حد متضاد باشند ضمن اینکه سازمان هواپیمایی کشوری در گزارش کمیسیون خود یکی از متهمان اصلی سقوط است.
اکنون این سؤال در برابر افکار عمومیمطرح است که اطلاعیه سازمان هواپیمایی کشوری در زمان وقوع حادثه و اصرار بر مقصر دانستن خلبان، جز لاپوشانی سیستماتیک یک افتضاح مدیریتی و بیاعتبار کردن جایگاه نهادهای تخصصی در کشور معنایی دارد؟
وقتی مجموعهای از تقصیرها و ناکارآمدیها با بیانیههای پی در پی و دروغین توجیه میشود، مردم چگونه میتوانند به گزارشهای نهادهای رسمیکشوری اعتماد کنند؟ مدیرانی که در پشت صدور بیانیهها و گزارشهای اینچنین هستند فقط به قربانیان و سوگواران این حادثه تلخ دروغ نگفتهاند بلکه به اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی کشور و نظام خیانت کرده اند. اگر به راستی مشخص شود که سازمان هواپیمایی کشوری و شرکت آسمان در این حادثه مقصرند و به جعل و دروغ متوسل شدهاند این سؤال پیش میآید که آیا کسی پاسخگوی آبروی از بین رفته کادر پروازی این هواپیما که جانشان را از دست دادند و متهم نیز شدند، هست؟
انتهای پیام/
نظر شما