تحولات منطقه

 انقلاب اسلامی، برخلاف انقلاب‌های کارگری و اقتصادی‌اجتماعی دنیا، انقلابی معرفتی و شناختی است. اگر انقلاب‌های جهان معاصر، برای نگهداشت خود، صرفاً دست به دامان اقتصاد و معیشت روزانه مردم می‌شدند، پایداری و پویایی انقلاب اسلامی به شناخت و درک هرچه بیشتر منظومه فکری و ریشه‌های فقهی فلسفی نظریات امام وابسته است.

امام(ره) عرفان شیعی را وارد متن جامعه کرد
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

قدس آنلاین:  انقلاب اسلامی، برخلاف انقلاب‌های کارگری و اقتصادی‌اجتماعی دنیا، انقلابی معرفتی و شناختی است. اگر انقلاب‌های جهان معاصر، برای نگهداشت خود، صرفاً دست به دامان اقتصاد و معیشت روزانه مردم می‌شدند، پایداری و پویایی انقلاب اسلامی به شناخت و درک هرچه بیشتر منظومه فکری و ریشه‌های فقهی فلسفی نظریات امام وابسته است. این نظر منافی اهمیت اقتصاد و معیشت در نگاه امام نیست؛ تذکری است به ما برای یادآوری افق آرمانی یک انقلاب الهی تا در تلاطمات عصر خداناباوری و دنیای پرزرق و برق جهان مدرنیته، فطرت انسانی‌مان را از یاد نبریم.

در آستانه سی و یکمین سالگرد امام(ره)، نگاهی به عرفان و سلوک اجتماعی این فیلسوف عارف انداخته‌ایم و به همین بهانه با حجت‌الاسلام دکتر محمد جواد رودگر، دانشیار گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت‌وگو کرده‌ایم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید.

حجت‌الاسلام رودگر با تأکید بر جامعیت علمی و معرفتی امام خمینی(ره) می‌گوید: یکی از خصوصیات بارز امام(ره) جامعیت علمی و معرفتی ایشان بود که در حوزه‌های فقه و فلسفه، اخلاق و عرفان مطرح می‌شد.

ایشان در ساحات سیاست، حکومت و زمامداری و همین‌طور در درک مسائل اجتماعی از استعدادی سرشار و قریحه شگفت‌انگیزی برخوردار بود. این عرفان والا محصول دو عامل بود؛ یکی مجاهدت‌های علمی و ریاضت‌های متعارفی که امام(ره) مانند تمام عالمان و با درس، بحث، تحصیل و مطالعات وسیع، شاگردی کردن و مداقه در مسائل مختلف علمی متحمل شد. دیگری در طول عامل اول بود؛ یعنی مجاهدت‌های درونی و طهارت باطنی ایشان که حاصل جهاد اکبر و جهاد با نفسی بود که امام(ره) در این جهت خود را آماده کرده بود و خداوند نیز با الطاف خفیه و جلیه، نعمات ظاهری و باطنی و علوم الهامی و لدنی شامل حال ایشان کرد و تجلی آن را در عرصه‌های مختلف علمی به خصوص در حوزه و ساحت عرفان امام مشاهده می‌کنیم.

او اضافه می‌کند: امام(ره) صاحب مکتب عرفانی مستقل به معنای علمی و متعارف کلمه نبود. زیرا در حقیقت مکتب انسانی امام در استمرار و استکمال مکتب عرفانی مصطلح، متداول و متعارف حوزوی بود که به لحاظ نظری، علمی و تئوریک به مکتب ابن عربی و از لحاظ سلوکی و عملی عمدتاً به مکتب عرفانی نجف پیوند خورده بود. نکته مهم این است که امام(ره) مطلقاً تسلیم مکتب متعارف مصطلح ابن عربی نبود و مجتهدانه و منتقدانه با این مکتب مواجهه پیدا می‌کرد. دلیل آن هم تعبیرهای اجتهادی، انتقادی و در عین حال ایضاحی تبدیلی امام(ره) در خصوص ابن عربی یا حتی مصباح الانس ابن فناری بود.

مدیر گروه عرفان پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان می‌کند: مباحث دیگری که امام(ره) در کتاب‌های دیگر عرفانی نوشتند و از همه مهم‌تر مباحث مربوط به حقیقت محمدیه(ص) و ولایت ابلاغیه پیامبر اسلام(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه(ع) در کتاب مصباح الهدایه که یک دور کامل عرفان کلاسیک و نظری متعارف بر اساس مبانی و منابع فکری امام(ره) است، به چشم می‌خورد.

امام(ره) مکتب عرفانی اسلامی را استکمال بخشید

او یادآور می‌شود: مکتب سلوکی، عرفانی و عملی امام(ره) عمدتاً از مرحوم آیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی و متأثر از مباحث مختلف عرفانی، اخلاقی عارفان سترگ نجف مانند میرزا جواد آقای ملکی تبریزی، مرحوم سید احمد کربلایی، ملاحسینقلی همدانی و دیگران است و به معنایی دیگر نمی‌توان ادعا کرد امام(ره) مکتب عرفانی مستقلی داشت، اما او درون مکتب مصطلح عرفانی، چه در حوزه نظری و علمی تحولاتی به وجود آورد و ابداعات، خلاقیت‌ها، نوآوری‌ها، نظر و نظریه‌پردازی‌هایی داشت. هر چند بیشتر آن‌ها اقتباسی است اما در عین حال نقدهایی در جهت سلبی داشت.

این استاد حوزه و دانشگاه عنوان می‌کند: امام(ره) در حقیقت مکتب عرفانی اسلامی را استکمال بخشید و آن را شکوفاتر کرد. امام(ره) مکتب عرفان اسلامی را به خصوص به سمت عرفان اسلامی شیعی اهل بیتی سوق داد. شیعی شدگی مکتب عرفانی امام(ره) خود را بیشتر نشان داد و از حالت پرده‌نشینی، شاهد بازارش کرد یعنی عرفان را وارد متن جامعه کرد. این از مختصات استثنایی و انحصاری امام(ره) به صورت حداکثری است. وقتی استادِ عرفان امام(ره) مرحوم شاه آبادی تلاش می‌کرد عرفان را وارد عرصه‌های اجتماعی سیاسی و متن جامعه کند، این تلاش در سخنرانی‌های ایشان در مسجد و کتاب‌هایی که نوشتند مانند شذرات المعارف کاملاً مشهود است. اما امام(ره) به شکل حداکثری امتداد اجتماعی عرفان را به شکل عرفان اجتماعی مطرح کرده و به کمک فقه، تئوری و نظریه ولایت مطلقه فقیه که آبشخور آن فقه مصطلح است در قالب نظام سیاسی و امامت و مدیریت جامعه به متن جامعه آورد تا بتواند جامعه توحیدی، عبودی و عدالت محورانه تشکیل دهد. امام(ره) عرفان و سیاست، عرفان و جامعه، عرفان و حکومت و مدیریت، عرفان و عقلانیت، عرفان و عدالت اجتماعی را گره زد و عرفان را از حالت پرده‌نشینی خارج کرد.

امام(ره) عرفان را در جامعه عمومی‌سازی کرد

حجت‌الاسلام رودگر تأکید می‌کند: عمومی‌سازی عرفان از خصوصیات منحصر به فرد امام(ره) بود. امام(ره) عرفان را با ادبیات مخصوص و ملموس جمعی و اجتماعی به متن جامعه آورد. گزاره‌های معروف امام(ره) مانند «عالم محضر خداست» از ستون فقرات عملی و سلوکی و از مقامات و مراتب عرفانی است. یا برای آزادسازی خرمشهر امام(ره) بیان کردند «خرمشهر را خدا آزاد کرد» یا در پیامی به رزمندگان اسلام بیان کرد اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است می‌بوسم. یا آیه معروف ۱۷ سوره انفال «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ» که بارها برای عموم جامعه تلاوت کرد. امام(ره) به جامعه تلقین می‌کردند که ما همه هیچ هستیم و هر چه هست از خداست. این ادبیات در پیام‌های نیمه شعبان، عید فطر، عید غدیر و... و اهتمام امام(ره) به اینکه ادعیه را به عنوان قرآن صاعد منتشر کند به خصوص مناجات شعبانیه، بیشتر مشهود است.

این پژوهشگر دینی می‌افزاید: امام خمینی(ره) عرفان را در متن جامعه آورده و نه تنها با علما و روحانیون که با گرایش‌های سلوکی آشنا هستند بلکه با کارگران، بسیجیان، پاسداران، تجار، صنعتگران و... نیز این مسئله را مطرح کرده و روح عرفان، گفتمان اصلی عمل عرفانی را در متن جامعه انتشار داده و عرفان را عمومی‌سازی کرد. معنویت عرفان، تربیت عرفانی، توحید عرفانی ذهن‌ها را به این سمت می‌کشاند که هر چه هست در دست خداست و ما کاره‌ای نیستیم. حتی وقتی امام(ره) می‌فرماید آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و بر مسئله استکبارستیزی تأکید و اینکه آمریکا را شیطان بزرگ معرفی می‌کند به همین روحیه برمی‌گردد، زیرا «الله اکبر» و «لا مؤثر فی الوجود الا الله» یعنی حقیقتی به جز خداوند واجب الوجود نیست. او می‌خواهد زمینیان را آسمانی کند.

عرفان امام(ره) بر اساس شریعت حقه محمدی بود و لاغیر

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تشریح می‌کند: یکی از هدیه‌های امام(ره) این بود که نوع ادبیات‌سازی ایشان هم عرفانی بود. ادبیات‌سازی را امام(ره) در پیام‌های مختلف اجتماعی، هندسه سیاسی و نظام سیاسی اجتماعی خود تعبیه می‌کرد. مسئله جنگ و غنا، اسلام ناب محمدی(ص) یا اسلام آمریکایی، عرفان مبارزه‌جو، یا دارالشفای الهی دانستن مزار شهدا و... همه واژه‌ها و ادبیاتی بود که بار معرفتی، روحانیتی و معنویتی دارند.

امام(ره) جامعه را اعتلای فکری و معنوی می‌داد. خود نیز اینچنین بود. امام(ره) هر آنچه می‌گفت، می‌خواست و به جامعه ابلاغ و القا می‌کرد را پیش از بیان، در سبک زندگی خود اجرایی و عملیاتی کرده بود و مردم نیز آن را درک می‌کردند. به همین دلیل وقتی امام(ره) حرف می‌زد تمام اقشار مردم با جان و دل آن را می‌پذیرفتند، مال و جان و آبروی خود را برای پیاده شدن قوانین اسلام فدا می‌کردند که این، امری عجیب و خاص بود. این خصوصیات خاص سبب شد روحیه عملی، توحیدی، موحدانه و عرفانی امام(ره) بر دل‌های مردم نفوذ کرده و همه با اشتیاق زیاد پای کار بیایند.

او خاطرنشان می‌کند: ادبیات سازی‌های امام(ره)، عمومی سازی‌های او، عرفان اجتماعی حداکثری، معنوی سازی جامعه و... همه در کنار برخی مؤلفه‌ها و ویژگی‌های مکتب عرفانی او این مکتب را کاملاً توحیدی، موحدانه و خداباورانه ساخته بود. مکتبی که کاملاً شریعت‌مدارانه، شریعت محورانه و شریعت گرایانه است. بنابراین نمازها، دعاها، روزه‌ها، نماز شب‌ها و سحرخیزی‌های امام(ره) حتی تا آخرین لحظات زندگی ایشان در مقام عمل انسان شریعت‌گراست.

حجت‌الاسلام رودگر در پایان تأکید می‌کند: عرفان امام، امامت محور و ولایت گرا و عرفان عقلانی و خردگرا بود؛ عرفانی که مبتنی بر فطرت پذیری بود. عرفان امام(ره) عرفانی اجتماعی و سیاست مدارانه بود نه جامعه گریزانه. عرفان انزوا و عزلت نبود بلکه عرفانی در متن جامعه بود نه به این معنا که در سیر و سلوک عرفانی امام خلوت و اعتکافی نیست، بلکه عرفان امام زندگی‌ساز و زندگی‌گرا بود. عرفان امام(ره) کاملاً بر اساس چارچوب‌های دینی و اسلامی و مبتنی بر شریعت حقه محمدی(ص) بود و لاغیر.

معنویت گفتمان انقلاب اسلامی، معنویت مبتنی بر اسلام ناب است؛ این معنویت از خصوصیاتی برخوردار است که انسان‌های معنوی، پویا و پایا، بالنده، انقلابی و جهادی را تربیت می‌کند؛ زیرا این معنویت در عین حال که متقوم به اعتقاد و باور به خدا در بُعد اندیشه‌ای، ارتباط عمیق درونی با خدا در بُعد گرایشی، عمل و رفتار الهی بر اساس انگیزه الهی و قیام لله در بعد کنشی است؛ معنویتی است که منهای عقلانیت، عدالت‌خواهی و عدالت‌گستری و منهای جامعه‌گرایی سیاسی نیست.

در مکتب امام خمینی(ره) معنویت، عقلانیت و عدالت به هم پیوند خورده و نظام‌واره دیده می‌شود. انسان معنوی تربیت‌یافته در مکتب امام خمینی(ره) و بر اساس گفتمان انقلاب اسلامی، یک انسان معنوی عاقل و در عین حال عادل، عدالت‌خواه و عدالت‌گستر است. امثال شهید سلیمانی از این معنویت برخوردار شدند؛ معنویتی که آن‌ها را مجاهد، حماسه‌ساز، عاقل، مدبر و خردگرا، عدالت‌خواه و عدالت‌گستر تربیت کرد. این طور انسان‌های معنوی، درون‌گرا، اهل خلوت و خلسه نیستند و تنها به ذکر گفتن بسنده نمی‌کنند. آن‌ها انسان‌هایی هستند که در بطن جامعه و در دل حوادث و وقایع، حضور فعال و بالفعل دارند؛ روحیه‌ای که امام(ره) در دهه‌های اول انقلاب اسلامی در متن جامعه تزریق می‌کرد و گفتمانی که در زمانه کنونی توسط رهبری تعقیب، تثبیت و توسعه پیدا می‌کند.

در حدیث داریم «کونوا دُعاةَ الناسِ بِغَیرِ اَلسِنَتِکُم» یعنی با غیر از زبان، دعوت‌کننده مردم به سوی خوبی باشید. به بیانی دیگر باید در عمل این معنویت را در ابعاد مختلف، معنویت شخصی، فردی و ارتباط با خدا، معنویت خانوادگی ارتباط با خانواده، معنویت اجتماعی ارتباط با جامعه، معنویت اجتماعی ارتباط با محیط زیست و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم درست و ارتقا دهیم. در این صورت حرف زدن، نشستن و برخاستن، صبر، سکوت، قیام و تمام مسائل از مظاهر معنویت است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.