قدس آنلاین:ظهر دیروز نگارش یادداشتی با موضوع روابط اخیر دو کشور افغانستان و ایران را شروع کرده و در حال اتمام مطلب بودم که از کابل خبر رسید مولوی «عزیزالله مفلح»، امام مسجد شیرشاه به همراه چهار تن دیگر بر اثر حمله انتحاری حین برگزاری نماز جمعه به شهادت رسیدهاند. مشابه این اتفاق چند روز پیشتر در مسجد محله متمول نشین وزیر اکبر خان که در منطقه سبز پایتخت افغانستان واقع است، رخ داد و طی آن تعدادی و از جمله مولوی دکتر ایاز نیازی به شهادت رسیدند.
از سال پیش که «وحیدالله مژده» از چهرههای خوشنام، منصف و سرشناس رسانهای افغانستان پس از یک مصاحبه انتقادی تلویزیونی در راه بازگشت به خانهاش ترور شد و به شهادت رسید، موجی از آدمکشیهای هدفمند در گوشه گوشه افغانستان در حال رخ دادن است.
این کشتارها که خیلی زود هم فراموش میشوند، بسیار شبیه به هم هستند. افرادی هدف گرفته میشوند که عُده و عدهای ندارند و صد تا محافظ مسلح همراهشان نیست، گاه حتی صاحب یک خودرو نیستند، اما در عوض چهرههای مؤثر، خوشنام و مورد اعتماد جامعه محلی و گاه ملیاند. وجه تشابه تمام آنها هم مخالفت شدید فکری و عقیدتی یا مبارزه مستقیم با جو افراطیگری و هوچیگریهای غیرعقلانی و هیاهوهای ضدمردمی رسانهای خاصه در بخش مجازی است.
افغانستان یک بار دیگر هم این موج ترورها را تجربه کرد. زمانی که 10 سال پیشتر، هر هفته فرماندهای مجرب و توانا از مجاهدین سابق، که در دولت هم عهدهدار مسئولیتهایی بودند، به طرق مختلف حذف میشدند و هیچ کس هم مسئولیت به شهادت رساندن آنها را نمیپذیرفت.
به طور مثال ژنرال داوود از نزدیکترین چهرهها به احمد شاه مسعود، یکی از آنها بود که در همان ایام در شهر طالقان، مرکز استان تخار در شمال افغانستان ترور شد. وجه تشابه ترورهای این روزها با آن ترورها زدن افراد مؤثر و بعد پیدا نشدن قاتلان است.
همان گونه که قاتل آن شهدا هم در پی سالهای سال هنوز معلوم نیست چه کسانی بودهاند. هر چند با یک تحلیل ساده میتوان فهمید و نیاز به دادگاه و حتی کمترین تحقیق نیست. این را همه مردم افغانستان میدانند. وجه افتراق آن ترورها با ترورهای این روزها که با تثبیت آقای غنی شدت هم گرفته است، وسط انداختن نام داعش برای پذیرش مسئولیت آنهاست. هم شهدای آن ترورها و هم شهدای اخیر مخالف استفاده بیگانگان از افغانستان و افغانستانی برای آزار دشمنان خود بودند.
آنها با اینکه آمریکاییها با نقشههای مختلف افغانستان را مقابل ایران قرار دهند و با هیزم رسانهای این را شعلهور کنند، بهشدت مخالف بودند. اما هم در آن دوره اینها را کشتند و هم در شروع ریاست جمهوری آقای غنی چنین چهرههایی هدف انتحاریها هستند و در عوض چهرههای متشنج کننده روابط دو کشور به سرعت به مقامهای بالاتر میرسند. پایان این راه کجاست آقای غنی؟
انتهای پیام/
نظر شما