قدس آنلاین - رقیه توسلی: زود می گیرد، زود می شکند، خود را دخیل می بندد، دلداده و مرید می شود، می زند توی خط قیدوبند و با پای سر می دود تا دولتسرای معشوق.
سالهاست که با چُنین دلی زندگی می کنیم امام رضاجان! با دلی که تبدار می شود اگر نیاید و سلام ندهد و نور شما او را در بر نگیرد. اگر اشک نریزد وقت دیدار. اگر ابراز حال نکند.
با دلی که خراسان تان را دمادم نفس می کشد و اصلا دل دیگری می شود آنجا؛ سربراه تر، خوش اخلاق تر، سخاوتمندتر.
دلی که برای دیدار شما هرگز دل دل نمی کند و هربار نام خادم و پَردار و نقاره زن که می آید وسط، نام باب الجوادتان، نبات که می بیند و تسبیح توس که سوغات می آورد زائری، دودو زدن چشمانش، تماشائیست... تَر شدنش را می بینیم... معصومیتش را... و اینکه هر روز بیشتر و بیشتر عاشق تان می شود و بغض می شکند.
جانان هشتمین! سالهاست که دیگر حال ما و این دل جز با شما خوب نمی شود. با شما که دست هایتان معجزه دارند و تکه های شکسته را ماهرانه بند می زنند.
با شما که می دانیم خانه تان، چه شفاخانه ایست!
نظر شما