عباسعلی سپاهی یونسی/
خاصیت آدمیزاد این است که به شرایط مختلف عادت میکند، حتی اگر این شرایط برایش سخت باشد. مثلاً برای من بیدار شدن ساعت چهار آن هم هر روز، کار سادهای نیست، اما در یک برنامه گروهی باید با گروه و برنامه گروه همراه بود.
این سختی وقتی بیشتر میشود که شب هم به اقتضای برنامه، دیروقت میخوابیم آن هم با شرایط رکابزنی سخت در گرما؛ ولی بعداً همین شرایط سخت میشود جزو خاطراتت و این چیزی است که من این روزها با گروه دوچرخهسواری ارادتمندان امام رضا(ع) دارم تجربه میکنم.
این را هم میدانم که خیلی زود دلم برای این روزها تنگ خواهد شد؛ برای وقتی که از گرمسار به طرف سمنان رکاب میزدیم، برای بعد از ظهر که افتاده بودیم در سرپایینی، اما باد آنقدر شدید بود که نمیگذاشت دوچرخهها به راحتی حرکت کنند.
وقتی با گروه رکاب میزنی باید در هر روز به مقصد تعیین شده برسیم. رکاب زدن با یک گروه دوچرخهسواری یعنی رسیدن به مقصدی که تعیین شده است و این چیزی است که آن را از سفرهای تکنفره متمایز میکند. وقتی انسان به تنهایی رکاب میزند، اگر خسته شد، اگر نتوانست دیگر برود، میتواند در جایی که از قبل پیشبینی نشده، اتراق کند اما با گروه باید رفت تا به مقصد بعدی که مشخص شده است رسید.
امروز قرار است خودمان را به سمنان برسانیم و حالا چند کیلومتر مانده تا آخر مقصد امروز. باد شدیدی شروع به وزیدن کرده، اما رکاب میزنیم و پیش میرویم.
با زحمت و سختی خودمان را میرسانیم سمنان و به شهدای گمنام پادگان سپاه منطقه سمنان دقایقی ادای دین میکنیم. به مردان سبزی که به قول زندهیاد قیصر امینپور روزی از آتش گذشتند: از آتش چه مردان سبزی گذشتند/ چه مردان سبزی در آتش نفس تازه کردند...مراسم پرچم گردانی هم داریم و برنامه به پایان میرسد و بعد از ۱۱۰کیلومتر رکابزنی نوبت استراحت میشود. آنقدر خستهام که دلم میخواهد فقط دراز بکشم، چشمهایم را ببندم و برای ساعتها بخوابم. فکر میکنم امروز رسیدن به یک نهر آب چه نعمت بزرگی بود. وقتی پاهایمان را در آب فرو بردیم و خنکای آب در آن آفتاب داغ رسوخ کرد به سلولهای بدنمان و حالمان را خوب کرد تا آماده شویم برای رکاب زدنی دوباره... که هنوز مسافت زیادی تا خانه خورشید مانده است.
نظر شما