قدس آنلاین: هر نوع قرارداد خارجی کشورمان با دولتهای بیگانه بهویژه از نوع بلندمدت طبیعتاً باید مراحل قانونی خود را طی کند و از جمله مراحل آن هم طبق قانون اساسی بررسی آن در مجلس شورای اسلامی و دریافت تأییدیه نهایی توسط شورای نگهبان است. اصل ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در این باره میگوید: عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و همچنین پیمانهای مربوط به اتحادیه بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. این اصل کلی در مورد تمام قراردادهای بینالمللی کشورمان است و کسی در این مورد تردیدی ندارد. با وجود این بازی رسانهای دشمن آمریکایی علیه توافقنامه همکاری راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین و همراهی غربگرایان داخلی با این موضوع، جای پرسشهای بسیاری دارد.
فارغ از این بازی دروغین و مسموم دشمن غربی، حقیقت آن است که در بحث قرارداد راهبردی ایران با چین باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد؛ نخست موقعیتی است که ایران در آن قرار دارد. ما در حالی وارد امضای توافقنامه راهبردی با چین شدهایم که تحت شدیدترین تحریمهای دنیای غرب به سردمداری کاخ سفید قرار داریم و این در حالی است که طرف مقابل هم طبیعتاً برای رابطه با ما در چنین شرایطی، معذوریتهای خاص خود را دارد. در شرایطی که بسیاری از کشورها به واسطه ترس از تحریم آمریکا حتی از پرداخت پول نفت ما خودداری کردهاند همکاری پکن با تهران قابل تحسین است. نکته دیگر که باید به آن توجه داشت این است که در حال حاضر رئیسجمهوری در ایالات متحده روی کار است که هدفش ضربه زدن به تهران و پکن از هر راه ممکن و بالتبع ایجاد کارشکنی در انعقاد این قرارداد است. در شرایط کنونی سایر قدرتهای غربی با باز شدن هر گونه منفذ تنفس برای جمهوری اسلامی مخالف هستند و تلاش خود را برای ایجاد ممانعت و کارشکنی در انعقاد این قرارداد به کار خواهند بست. آمریکا اکنون در موقعیتی است که مهار دو طرف قرارداد برای آن مهم است. این موضوع برای کاخ سفید بسیار مهم و حیاتی است؛ کشوری که گفته میشود به احتمال زیاد در دو دهه آینده از نظر اقتصادی ایالات متحده را پشت سر خواهد گذاشت. تحت این شرایط مسلم است که هر گونه نزدیکی تهران و پکن با واکنش منفی غرب مواجه شده و سنگاندازی در مسیر همکاریهای دو طرف وجود داشته باشد.
با وجود این به نظر نمیرسد قراردادی با چین به امضا برسد، بدون آنکه از فیلترهای امنیتی گذر کرده باشد و این قرارداد چند سالی میشود در نهادهای حکومتی سبک و سنگین شده است. طبیعتاً این مباحث در شورای عالی امنیت ملی هم مطرح شده، اما اینکه در چه مراحلی دولت بخواهد این مباحث را علنی و جزئیات آن را مطرح کند، مشخص نیست. آنچه باید دیده شود آن است که این قرارداد هنوز به مراحل پایانی نرسیده و ما باید برای به ثمر رسیدن آن کمی صبر کنیم و آن گاه به تحلیل ابعاد آن بپردازیم.
اما در شرایط کنونی دولت باید چند جنبه مهم را در نحوه اقناع افکار عمومی درباره همکاری با چین مد نظر قرار دهد. برخی منتقدان به ویژه آنها که خسارت برجام را حس کردهاند میتوانند به دولت در بحث مذاکره ایراد وارد کنند. با این حال این گروه که اصل نگاه به شرق را کاملاً مهم، مثبت و راهبردی میدانند، در صورت اقناع کاملاً با دولت همراه خواهند شد. در سوی مقابل، غربگرایان احتمالاً کمپینهای چشمبستهای علیه دولت و به عبارت درستتر، علیه راهبرد نگاه به شرق، ایجاد خواهند کرد. اگر دولت از این مخالفتهای غیبگویانه و مغرضانه بترسد، باز هم وقت را در توسعه دیپلماسی از دست خواهد داد. ولی در نهایت به نظر میرسد شیطنت غربیها برای سر درآوردن از این طرح و احیاناً تلاش برای به هم خوردن چنین برنامه راهبردی مهمی میان ایران و چین موجب شده است تا دروغهایی را به سند نسبت دهند و متأسفانه برخی در داخل ایران نیز در دام این نقشه افتادند اما تهران فارغ از این جوسازیها، باید مسیر خود را رفته و تأمین منافع ملی خود را در اولویت قرار دهد.
انتهای پیام/
نظر شما