تحولات منطقه

 چه بجا گفت رضا افضلی: «من آتش زیر خاکسترم» که آتش بوده و جادوانه خواهد ماند در لابه‌لای کتاب‌های خاموش و گویایش و روشنایی و گرمابخش انجمن‌های ادبی و هنری و رسانه‌های حقیقی و مجازی برای همیشه خواهد بود.

من آتش زیر خاکسترم...
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

 جلیل فخرایی/

 چه بجا گفت رضا افضلی: «من آتش زیر خاکسترم» که آتش بوده و جادوانه خواهد ماند در لابه‌لای کتاب‌های خاموش و گویایش و روشنایی و گرمابخش انجمن‌های ادبی و هنری و رسانه‌های حقیقی و مجازی برای همیشه خواهد بود.

استاد افضلی؛ شاعر و پژوهشگر و هنرمندی است برای امروز و فردا،   برای پیران و  جوانان. نمی‌دانم علم‌الرجال خوانده یا نه ولی به یقین می‌دانم مردم‌شناس بود و نام بیشتر دوستانش را با نام کوچک هم به خاطر داشت و یک از دلایل محبوبیت او، همین بود.  

وی ۱۹ تیر ماه بر اثر سکته مغزی درگذشت.   در ستون امروز برای شناخت شعر و شخصیت رضا افضلی با چند شاعر به گفت‌وگو نشسته‌ایم که نظراتشان را می‌خوانید.  

محمدکاظم کاظمی، شاعر، پژوهشگر و عضوفرهنگستان ادب فارسی، درباره رضا افضلی می‌گوید: ویژگی ایشان  به نظر من این بود که ایشان شخصیتی بود جامع‌الاطراف. هم شاعر بود، هم پژوهشگر و هم استاد دانشگاه.

علاوه بر شعر، آثار قلمی بسیاری از ایشان برجای مانده است که از آن جمله می‌شود به تحقیق مفصلی اشاره کرد که ایشان درباره شعر خراسان‌شمالی انجام داده بود. تحقیقی در حد یک رساله مفصل درباره شعر آن ناحیه بود.

افزون بر آن، ایشان در گرداندن انجمن‌های ادبی هم فعال بود. انجمن ادبی دانشکده ادبیات در دهه ۷۰ با حضور ایشان و جناب عبدالله نجف‌زاده ازغندی از جلسات خیلی خوب شعر مشهد بود.

در شعر هم ایشان جامعیتی داشت. هم شعر نو می‌سرود، هم در قالب‌های کهن و هم حتی در حوزه منظومه‌سرایی، چنان که کتاب «مشهدی‌های قدیمی» ایشان یک منظومه مفصل درباره مشهد قدیم و حاوی ارزش‌های فراوان تحقیقی و فرهنگی است.

از فعالیت‌های ادبی که بگذریم، ایشان از حسن‌سلوک و خلق خوش بسیاری هم برخوردار بود. بسیار متواضع و کم‌ادعا، به گونه‌ای که من هیچ‌گاه ندیدم در مورد شعر خویش قضاوتی اغراق‌آمیز از آن گونه که نزد بسیاری از شاعران مرسوم است، داشته باشد. همیشه با گشاده‌رویی با دیگران، به خصوص جوانان سلوک داشت و توجه ایشان به شاعران جوان هم واقعاً‌ محسوس و ارزشمند بود.

دیدار با استاد

مرتضی امیری‌اسفندقه، معتقد است: رضا افضلی منتظر دیدار با استادش بود و مرگ این انتظار را برای او کوتاه کرد. او درباره این شاعر می‌گوید:  استاد رضا افضلی از میان گله‌ماهی‌های شعر فارسی، شاه‌ماهی‌های درخشان را به تور انداخته بود و یا بهتر آنکه بگوییم در آناتی از شعر آن ماهی درخشان پولک بود که در تور شعر افتاده بود.

او شعر تر از شعر خویش بود و شعر تنها لحظاتی از زندگی او را ثبت کرده است  و عشق نیز بوالعجب فعلی که در دیوان ما مصدر ندارد. مرگ این شاعر عزیز موجب شد دیدار دوباره او با استاد قهرمان پس از چندین شکیبایی در آن سوی مرزهای مرگ و زندگی میسر شود و مبارک بادش.

خویشاوند کلمه و کلام

رضا اسماعیلی می‌گوید: با اینکه زنده‌یاد رضا افضلی را از نزدیک ندیده بودم، ولی به این اعتبار که او نیز از خویشاوندان «کلمه» و «کلام» و از سالکان وادی شعر و شعور و اندیشه بود، همیشه با زمزمه اشعار دل‌انگیزش، خود را به او نزدیک می‌دیدم. به‌راستی نیز چیزی جز این نیست که اصحاب فکر و فرهنگ همه از یک خانواده‌اند. احساس من به رضا افضلی عزیز نیز چنین بود. احساس دوستی که سال‌ها می‌شناسمش و با او به واسطه شعر به همدلی و همزبانی رسیده‌ام.

جاودان یاد افضلی، شاعر، نویسنده، محقق، مدرس دانشگاه و مهم‌تر از همه انسانی فروتن، مهربان و دوست‌داشتنی بود، با آثار و تألیفاتی فاخر و ارجمند. او از خادمان دل‌ شده فرهنگ و ادب این مرز و بوم پرگهر و از پیران و پیشکسوتان انجمن‌های ادبی خراسان بود. دانشی‌مردی که آرزوی اعتلای زبان و ادب پارسی را در سر داشت و قلبش برای خدمت به فرهنگ ایران زمین می‌تپید.

خالق آثار ماندگاری چون «در شهر غم گرفته پاییز»، «نگاهی از ساحل به دریا»، «آهوی ارغوانی» و «شناخت نامه محمد قهرمان» هر چند به تقدیر الهی راه خود را از قافله زمینیان جدا کرد و به ناکجای آسمان شتافت،   ولی با آثاری که از خود به‌جا گذاشت، در قلب فرهنگ‌دوستان زنده است. تولد دوباره او بر وارثان «آب و خرد و روشنی» مبارک باد.  

* نگاه عالمانه، عمیق و تخصصی

دکتر محمود اکرامی (خزان) از همراهی و رفاقت ۳۰ ساله خود با رضا افضلی یاد می‌کند و درباره این شاعر می‌گوید: همراهی سه دهه با زنده‌یاد افضلی، شناخت نیکی از این چهره علمی و شاعر ارجمند داده است. در بعد دانشگاهی و آکادمیک نیز وثوق کلیه اساتید بر نگاه علمانه، عمیق و تخصصی وی همواره بر این امر صحه گذاره است.

وی ابیات معروفی از این شاعر قرائت کرد:

میانِ خیمة مجنون و خیمة لیلی/ مسافتی‌ست که چون طولِ آه کوتاه است

چه رفته است که عاشق در این رهِ نزدیک/ چو باد می‌رود، امّا هنوز در راه است»

در حوزه شعر نیمایی و سپید نیز افضلی را می‌توان یکی از پیشتازان شعر سپید در خراسان برشمرد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.