قدس آنلاین: ائمه معصومین(ع) پیشوایان راستین و حجتهای خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین و امر خداوند، کاری را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر اکرم(ص) حفظ شد و در آینده نیز حفظ خواهد شد.
پنجمین امام ما شیعیان اثنا عشری، حضرت امام محمّد باقر(ع) است که از سوی جَدّ بزرگوارش پیامبر اعظم(ص) به «باقر العلوم» [شکافنده علوم و دانشها] ملقّب گردید. دوران زندگانی آن حضرت با فراز و نشیب خاص و زیادی روبرو بود که در این مقاله به آن پرداخته می شود. آن بزرگوار در سال ۱۱۴ هجری به دستور حاکم فاسد و ستمکار اموی هشام بن عبدالملک در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون گشت.
ضمن عرض تسلیت شهادت آن حضرت، توجه علاقه مندان را به این نوشتار کوتاه که پیرامون شخصیت و جوانب مختلف زندگانی امام محمد باقر (ع) و فعالیتها و شیوههای آن بزرگوار در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی پرداخته است جلب می کنم.
۱.شاهد حادثه خونین کربلا
امام باقر(ع) که از مادری پاک دامن (فاطمه دخت امام مجتبی ع) در سال ۵۷ هجری در مدینه به دنیا آمد بیش از سه سال از عمر شریف خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّ بزرگوارش امام حسین(ع) گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین و تاریخی کربلا را شاهد بود.
یعقوبی نقل میکند که حضرت باقر(ع) فرمود: «هنگامی که جدّم حسین بن علیّ(ع) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم …». (محدث قمی، منتهی الآمال)
۲.امامت و رهبری جامعه
امام باقر(ع) در خلال امامت پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین(ع)، از شاخسار رسالت و علوم و معارف نبوی(ص) بهرهها برد و در دامن پاک خاندان وحی و امامت پرورش یافت تا در آینده، مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی و بشری را به عهده گیرد.
جابر بن عبدالله انصاری، صحابی گران قدر رسول خدا(ص) میگوید: «پیامبر اکرم(ص) به من فرمود: تو آن قدر عمر میکنی تا یکی از فرزندان مرا از نسل حسین(ع) ملاقات خواهی کرد. او را «محمّد» مینامند، وی علم دین را کاملاً موشکافی میکند، هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان».
دانشمندان هم عصر آن حضرت، سخنان شگفت انگیزی از علوم و دانشهای امام(ع) را نقل کرده اند که در کتابهای حدیثی و تاریخی ضبط شده است. (شیخ طبرسی، الاحتجاج)
۳. اوضاع اجتماعی، سیاسی شیعه
اوضاع سیاسی در دوران حضرت امام محمد باقر(ع) نیز بهتر از آنچه که در زمان آباء و اجداد طاهرینش(ع) و شیعیان آنها پیش آمد نبود. برخی از مسائل دوران امامت آن حضرت، مقارن با حکومت ظالمانه هشام بن عبدالملک اموی بود. او مانند دیکر خلفای اموی شدیداً به مقام و منزلت حضرت باقر(ع) در بین مسلمانان رشک برده، در راه تصرف حکومت و کنار زدن امام(ع)، از هیچ جنایتی خودداری نمیکرد. عظمت علمی و معنوی امام باقر(ع)، چنان گیرا و جذّاب بود که حتی خلفای اموی و دشمنان را به کرنش و تعظیم وا میداشت. البته به غیر از عراق، در مکه و مدینه نیز شیعیان اندکی وجود داشتند که تعداد آنها نسبت به شیعیان عراق کمتر بود و در میان اصحاب و یاران حضرت تعداد ۴۹۷ نفر از آنها در رجال طوسی نام برده شده اند که رابطه شان با امام(ع) قوی بوده و در کتب اهل سنت، اشخاص بسیار زیادی نام برده میشوند که از حضرت حدیت نقل کرده اند ولی جزو اصحاب ایشان به حساب نمیآیند. تعداد شیعیان اگر چه زیاد بود ولی چنانچه گذشت، به منظور جنبش و قیام عمومی(که بتوان به پیروزی رسید و بر اساس اسلام و مسلمین ضربه ای وارد نشود) نمیشد به آنان اکتفا کرد و اوضاع سیاسی و مصلحت اسلام هم(که تشخیص آن با امام معصوم و حجت خدا در روی زمین است)، اجازه چنین حرکتی را نمیداد.
از میان اصحاب خاص ایشان چند نفر بیش از دیگران شهرت دارند و مقدار زیادی از احادث شیعه در جوامع حدیث از طریق آنها نقل شده است که میتوان از زراره بن اعین، بُرید بن معاویه، ابان بن تغلب، ابو بصیر، هشام بن سالم، محمّد بن مسلم، کُمیت اسدی، جابر بن یزید نام برد و بعضی از این افراد تا زمان امام صادق(ع) نیز زنده بودند و از آن حضرت نیز احادیث زیادی روایت کردهاند و وظایف مهمی را در عصر امام صادق(ع) انجام داده اند. مثلا محمّد بن مسلم میگوید: از امام باقر(ع) سی هزار حدیث و از امام صادق(ع) شانزده هزار حدیث سوال کردم و جواب آنها را برای من فرمودند.
امام صادق(ع) فرمود: «احادیث پدرم را کسی جز زراره و ابو بصیر مرادی و محمّد بن مسلم و برید حفظ نکردند، اینها حافظان دین هستند و در دنیا و آخرت به سوی ما سبقت گرفته اند».
دوران امامت آن حضرت مصادف با ادامه فشارهای خلفای ستم گر بنی امیه مانند: ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز، یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک بود که تاریخ، برخورد جنایت کارانه آنها را با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان ضبط نموده است. در آن دوران، عراق به عنوان مرکز اصلی شیعیان بود و همین مسئله باعث وحشت دستگاه اموی شده بود و لذا حاکمان اموی سعی میکردند از نزدیک شدن مردم عراق با حضرت باقر(ع) جلوگیری کنند. به گمان آنها، چون مردم عراق شیفته محمّد بن علیّ(علیهما السلام) بودند و او را امام میدانستند، از تماسهای مردم ممانعت میکردند. لکن در مراحل مختلف از جمله مراسم حج و غیره، مردم مسلمان و به خصوص شیعیان عراق با حضرت باقر(ع) تماس برقرار نموده و دستور میگرفتند و یا سوالها و شبهات فقهی و غیره را با ایشان در میان میگذاشتند و پاسخ و راهنمائی میشنیدند. (شیخ مفید، الأمالی)
۴.برخورد با پدیده غُلات و غالیان
مشکل مهم در آن زمان، مسئله غُلات بود که تعداد آنها رو به فزونی گذاشته بود. آنان با سوء استفاده از روایات امام باقر(ع) و نسبت دادن احادیث جعلی به حضرت میکوشیدند از حیثیت شیعی برخوردار شوند و با کشاندن شیعیان به جمع خود به اغراض سیاسی شان جامه عمل بپوشانند، به خصوص زمانی که امام باقر(ع) در مدینه تشریف داشتند. اما حضرت آنها را طرد میکردند و دستور میدادند که اصحاب و دوست داران ایشان نیز آنها را طرد نمایند. مثلا یفرة بن سعید و بیان بن سمعان را که از رهبران غلات بودند توسط اصحاب امام باقر(ع) طرد و تکفیر شدند. غلات، سعی میکردند با وانمود کردن اطاعت ظاهری از امام باقر(ع)، خود را از عمل به وظائف اسلامی معاف دانسته ولی امام(ع) مکرر به لزوم عمل صالح تاکید میفرمودند و سعی در خنثی نمودن اندیشه انحرافی غلات میکردند.
حضرت میفرمودند: «شیعیان ما اطاعت کنندگان خدا هستند. شیعیان ما اهل زهد و عبادت هستند، افرادی که شبانه روزی پنجاه و یک رکعت نماز به جای میآورند، شبها در حال عبادت و روزها، روزه دار و زکات اموال خود را میپردازند و به زیارت خانه خدا رفته و از محرّمات الهی اجتناب میکنند».
مسئله دیگر قابل ذکر این است که امام باقر(ع) نسبت به مردم عراق و میزان پایداری و اطاعت آنها در راه و اهداف عالیه اسلامی اعتماد نداشتند، گرچه آنها به شدت اظهار علاقه میکردند اما به دلائلی که بعضی از آنها به سوابق تاریخی مردم کوفه و رفتار آنها با امام علیّ، امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بر میگردد.
امام باقر(ع) و در جواب یکی از شیعیان که گفت: «اصحاب و یاران ما(شما) در کوفه جمعیتی زیاد هستند و شما را اطاعت میکنند» فرمودند: «آنها به خونهای خود بخیل تر هستند!».
۵.اصل تقیه
با توجه به این مسائل(کمی یاران و انصار واقعی و خالص) حضرت باقر(ع)، مصلحت اسلام و حفظ آن را در رعایت تقیّه میدانستند و علی رغم فشاری که مردم عراق از حاکمان ستمگر و ظالم اموی متحمل میشدند قیام نفرمودند و این مسئله باعث شد که تعداد زیادی در امامت ایشان تردید کردند و لذا انشعاباتی در میان آنها رخ داد و عده ای به امامت برادرش زید معتقد شدند ولی امام باقر(ع) همواره شیعیان را به صبر و بردباری در برابر مشکلات و مقاومت و خویشتن داری توصیه میفرمودند.
روایت مفصّل و جالبی در تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز دعوت پیامبر(ص) تا زمان امام باقر(ع) از ایشان نقل شده است که به جهت روشن شدن نظرات حضرت، خلاصه ای از آن را نقل میکنیم.
«ما اهل بیت [ع] از ستم قریش و صف بندی آنان در برابرمان چهها کشیدیم و دوستان و شیعیان ما نیز از دست مردم چهها دیدند. رسول خدا [ص] به هنگام ارتحال از دنیا، اعلان کردند، که ما(ائمه) نسبت به مردم از خودشان اولی هستیم ولی قریش پشت به پشت کردند تا این امر را از معدن و محور آن خارج ساختند و حق ما را تصاحب کردند. حکومت در میان قریش دست به دست گردید تا اینکه دوباره به ما اهل بیت(ع) بر گردانده شد، ولی مردم بیعت ما را شکستند و بر علیه ما تدارک جنگ دیدند، به طوری که امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب [ع]، تا هنگامی که به شهادت رسید در فراز و نشیب حوادث قرار گرفته بود. سپس با فرزندش، حسن بن علیّ [ع] بیعت کردند ولی به او خیانت کردند … . پس از آن با حسین بن علیِّ [ع] با بیست هزار نفر بیعت نمودند ولی به او نیز خیانت ورزیدند … و پس از آن نیز مورد تحقیر و ستم قرار گرفتیم و مورد قتل و تهدید واقع شدیم. منکران حق، دروغ گویان در سراسر مناطق اسلامی به جعل حدیث پرداختند و میخواستند ما را در میان مردم منفور سازند که این سیاست پس از شهادت حسن [ع] دنبال شد. چه قدر دست و پای شیعیان را با اندک بهانه ای قطع کردند و کسانی که به دوستی ما معروف بودند راهی زندانها شدند و اموالشان به غارت رفت تا حجّاج بن یوسف روی کار آمد. او با انواع شکنجهها عرصه را بر پیروان ما تنگ کرد تا جائی که اگر کسی را زندیق و کافر مینامیدند بهتر از آن بود که او را شیعه علی امیر المؤمنین(ع) بنامند …». (نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵۵٫)
۶.تدوین تاریخ و حدیث
شیعیان و پیروان اهل بیت(ع) با توجه به توصیه قرآن، پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) همواره در حفظ، نقل و تدوین حدیث تلاش میکردند و آثار گران بهائی از خود به یادگار گذاشته اند. امام علی(ع) نخستین شخصیتی است که احادیث رسول خدا(ص) را جمع آوری کرد.
حکم بن عتیبه میگوید: «در مسئله ای با امام باقر(ع) اختلاف نظر داشتم. حضرت کتابی را به من نشان داد که به خط علی بن ابی طالب و املای رسول خدا بود». (شیخ مفید، الاختصاص)
متاسفانه حاکمان ظالم و ستمگر اموی به منظور جلوگیری از ثبت و نشر، حدیث مشکلات و آسیبهای فراوانی را برای جامعه اسلامی به وجود آوردند. با تغییر و تحولات فرهنگی و سیاسی جامعه و کم شدن فشار حکام اموی، در عصر امام باقر(ع) فرصت خوبی فراهم شد تا پس از صدور فرمان عمر بن عبد العزیز مبنی بر برداشتن منع حدیث و آزاد شدن نگارش آن، هرکدام از شاگردان و یاران امام پنجم، با حضور در کرسی درس امام باقر(ع)، صدها و هزاران حدیث و روایت را حفظ و حفظ نمایند.
محمد بن مسلم از اهالی کوفه، از جمله این شخصیتهای بزرگ شیعه میباشد که موفق گردید در کرسی درس امام باقر(ع) در مدت چهار سال در مدینه حاضر و در حدیث و فقه سی هزار روایت جمع آوری نماید. همو در زمان امام صادق(ع) نیر موفق به گردآوری هفت هزار حدیث شد. (شرف الدین، مولّفوا الشیعة فی صدر الاسلام)
محمد بن مسلم همچنین کتابی با عنوان «اربع مأة مسئلة» تألیف نمود. جابر بن یزید جعفی از اهال کوفه، به مدینه رفت و موفق شد هفتاد هزار حدیث جمع آوری نماید. زُراره بن أعین از شاگردان آن حضرت، تعداد هزار و دویست و سی و شش حدیث، از آن بزرگوار نقل کرده است. (شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال)
۷.امام باقر(ع) و برخوردهای سیاسی
در دوره امام باقر(ع) زمینههای انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان و پدیدار شدن مشاجرات سیاسی و بر سر حکومت مسلمین و نزاعهای قومی هموار شده، به خصوص بعد از حادثه خونین کربلا که چهره ننگین بنی امیه را سیاه کرد و نفرت مردم از اعمال و کردار آنان زیاد شد و عده ای زیاد به سوی اهل بیت(ع) هدایت شدند و حقانیت آل علیّ(ع) بر آنها آشکار گردید. لکن مردم به جهات متعددی از جنگ و درگیری نظامی با حاکمان رو گردان شده و به تدریج به طرف معارف و علوم الهی گرایش پیدا کردند و توسط امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) به بهترین نحو هدایت شدند و هزاران حدیث از زبان آن بزرگوار در تشریح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت.
لذا قیام با شمشیر در این زمان به علت شکستهای سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود و نهایت تلاش امام باقر(ع)، صرف مبازره فرهنگی و تبیین و تدوین سنّت نبوی و اسلام ناب محمّدی [صلّی الله علیه وآله] شد و از آنجا که وجود امام باقر(ع) با آن هدایتها و معنویات وجودی به ضرر حکومت بود و همواره بنی امیه از آل علیّ و اهل بیت پیامبر(ع) خوف داشتند، درصدد اذیت و آزار حضرت بر میآمدند ولی ائمه معصومین(ع) هیچ گاه از اهمیت تکلیف فعالیت و حرکت بر علیه ظلم و ستم اموی غافل نبودند و به طور غیر مستقیم قیامهای حق طلبانه شیعه را رهبری میکردند، برای نمونه میتوان از حرکت زید بن علیّ(برادر حضرت) نام برد.
از امام باقر(ع) در روایاتی نقل شده که قیام جناب زید را تأیید و فرموند: «خداوندا پشت مرا به زید محکم کن».
جناب زید(رض) پس از قیام خونین در سال ۱۲۰ یا ۱۲۲هجری(بنا به اختلاف نظر مورخین)، در زمان امامت امام جعفر صادق(ع) به شهادت رسید.
پیروان اهل بیت(ع) و مکتب شیعه اثنا عشری معتقدند، ائمه معصومین(ع) پیشوایان راستین و حجتهای خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق امر خداوند و شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین، کارهائی را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر اکرم(ص) حفظ شده است و در آینده نیز خفظ خواهد شد. امروز پس از هزار و چندی سال اسلام ناب محمدی(ص) در بین مردم جهان به عنوان دین جامع و فراگیر، الگو و سرمشق انسانهاست و روز به روز بر پیروان آن افزوده خواهد شد تا روزی که به امر خدا، مهدی موعود، حضرت بقیت الله الأعظم(عج) ظهور فرماید و انتقام تمام ظلمهایی که در حق ائمه طاهرین(ع) شده را بگیرد و حکومت عادلانه جهانی و اسلامی را در سراسر گیتی به اجرا در آورد، ان شالله.
نظر شما