قدس آنلاین: هر از چند گاهی اخباری از تحرکات کردها در شمال سوریه به گوش میرسد. اخباری که گاهی خبر از برخی تعاملات آنها با ایالات متحده آمریکا میدهد، گاهی مربوط به عملیات نظامی ارتش ترکیه علیه آنها میشود، گاهی درگیری آنها را با گروههای تروریستی و تکفیری در مناطق پیرامونی پوشش میدهد و گاهی نیز شامل مذاکرات آنها با دولت بشار اسد میشود. در زمینه بررسی رویکرد کردها و روابط آن با ایالات متحده به صورت مشخص چند مسئله به چشم میخورد.
مورد نخست آنکه در شمال و شمال شرق سوریه، منطقه به هم پیوستهای به نام کردستان سوریه وجود ندارد. حوزه کردنشین سوریه، مناطق از هم گسسته و ناپیوستهای هستند که بین آنها جمعیتهایی از عربها، ترکمنها و مسیحیان نیز زندگی میکنند. این منطقه، آنچنان پرجمعیت و توسعه یافته نیست، اما بخش مهمی از ذخایر آب، نفت و گاز سوریه را در خود جای داده است.
مسئله دوم آن است که کردها به عنوان یک نیروی اجتماعی و سیاسی مؤثر بر معادلات قدرت در سوریه، نیروی کمابیش نوپدیدی هستند. به دلیل سیاستهای دیکتاتوری بعثی که در عراق و سوریه طی دهههای مختلف پس از جنگ جهانی دوم وجود داشت، این گروه، اقلیتی در حاشیه و فاقد حقوق اجتماعی و سیاسی بود که در حوزه اقتصاد و فرهنگ هم کاملاً محروم باقی مانده بود. فصل جدیدی که در مناسبات قدرت در خاورمیانه پس از سرنگونی رژیم صدام در سال ۲۰۰۳ شروع شد، منجر به شکلگیری فضایی تنفسی برای کردهای سوریه شد و این وضعیت بهویژه پس از بهار عربی و جنگ داخلی در سوریه حتی تشدید هم شد. از آن موقع است که شاهد مطرح شدن کردها به عنوان نیرویی اجتماعی و سیاسی قابل توجه بودیم.
نکته سوم آن است که امروز، کردها یک نیروی به هم پیوسته و دارای تشکیلات منسجمی شدند که بهویژه پیوند آنها با حزب کارگران کردستان (پکک) در ترکیه، موقعیت آنها را تقویت کرده است. اما ویژگی بارز کردها این است که علاوه بر انسجام تشکیلاتی، سکولار هستند. تنها نیروی سکولار قابل توجه که در زمین سوریه موقعیت مناسبی دارد، حزب دموکراتیک و یگانهای مدافع خلق هستند که قبلاً سه استان و اکنون دو استان را در شمال سوریه تحت کنترل دارند و اتفاقاً مورد توجه ایالات متحده قرار میگیرند؛ چرا که نیروی سکولاری هستند که هم با دولت سوریه به دلیل استقلالطلبی به صورت بالقوه تعارض دارند و هم با جریانهای تروریستی و تکفیری از النصره تا احرارالشام درگیر اند. طی این زمینهها، پیوندهایی ممکن است بین کردها و آمریکا برقرار شود، اما از همین مقدمه بر میآید که این رابطه، ناقص است.
مشخصاً کردهای سوریه ضمن آنکه پیوستگیهایی با آمریکا و متحدانش دارند، در عین حال در بعضی قسمتها ممکن است تعارضاتی هم با این کشور و متحدانش پیدا کنند. به عنوان مثال، ترکیه به عنوان یکی از متحدان منطقهای آمریکا نقطه اوج این تعارض است و اتفاقاً یکی از مبانی اختلافات در روابط آنکارا و واشنگتن در حوزه سوریه، تعیین تکلیف کردها و مناطق تحت کنترل آنهاست. بهتازگی شنیدهایم عربستان طی راهبرد مقابله با ترکیه در منطقه، به حمایت از کردهای سوریه رو آورده است؛ در حالی که همین کردها با تروریستهای تحت حمایت آلسعود در حال جنگ و درگیری است. بنابراین، معادله روابط کردی در سوریه مقداری پیچیده است. ضمن آنکه بنا به شرایط امروز، کردهای سوری قسمتی از اختلافات خود با دولت بشار اسد را کنار گذاشتهاند و ممکن است تحت شرایطی و با گرفتن امتیازاتی حاضر به مصالحه و توافق هم شوند.
در مجموع، وقتی از روابط کردها و آمریکا سخن میگوییم، وضعیت عدم قطعیت را برآورد میکنیم. از دیگر سو، شرایط میدانی هم روی زمین بسیار بیثبات است و ممکن است به سرعت به هم بریزد. به عنوان مثال، عملیات سپر فرات ارتش ترکیه، اشغال عفرین و... کاملاً موقعیت کردها را تحت تأثیر قرار میدهد. از سوی دیگر، توافقاتی که در خارج از سوریه بین بازیگران اصلی منطقه صورت میگیرد هم بر این جایگاه مؤثر است. در حالی که آن هم قطعیت نداشته و مشخص نیست کردها را به چه سمتی سوق خواهد داد. مشخصاً کردها در سوریه متغیر مستقل نیستند؛ بلکه تنها متغیر وابسته هستند و جایگاه و کارکردشان در سوریه تحت تأثیر معادلاتی است که در سطح منطقهای و فرامنطقهای بین بازیگران اتفاق افتاده و در داخل مؤثر است. رابطه آمریکا و کردها به همین صورت شکننده، متغیر و غیرقابل پیشبینی است و بیشتر جنبه تاکتیکی دارد؛ بنابراین نمیتوان آن را پایدار و ثابت ارزیابی کرد.
نظر شما