محمد شیخانی/
جست وجوی ریشههای خاطرهنگاری در میان ایرانیان احتمالاً ما را رهنمون به دوره قاجار میکند؛ پادشاهان ایرانی همچون ناصرالدین شاه که برای نخستین بار به فرنگ سفر میکردند، در مقابل داشتههای آنان بعضاً مفتون و حیرتزده شده و علاوه بر اینکه «خنزر پنزرهایی» از این سفرها به عنوان رهاورد به ایران میآوردند، به محض مراجعت، دست به قلم میبردند و تمنیات و آرزوهای خود را به اسم خاطرات مینگاشتند و به خورد مخاطب ایرانی میدادند.
در دوره جدید اما سنت خاطرهنویسی و سفرنامهنویسی دیگر یک بدعت و مسئله جدید نیست بلکه تبدیل به یک پارادایم ثابت شده و سفرنامهنویسان زیادی در این عرصه قلم میزنند.
منصور ضابطیان یکی از این دست نگارندگان است که تاکنون کتاب هایی از وی همچون سباستین(سفرنامه و عکسهای کوبا)، چای نعنا(سفرنامه و عکسهای مراکش)، موآ(سفرنامه ویتنام) و مارک و پلو و برگ اضافی و... منتشر شده که در این میان «موآ» و البته «بیزمستان» جدیدترین کتابهای وی است و تمامی این کتابها تاکنون چندین بار تجدیدچاپ شدهاند که بیانگر جوردرآمدن با ذائقه مخاطب سختپسند ایرانی است.
سبک نگارش ضابطیان، بیتکلف و ساده و به اصطلاح خودمانی «راحتالحلقوم» است؛ بعید است برای مثال خوانش «سباستین» را به دست بگیرید و تا پایان کتاب آن را کنار بگذارید و البته که نثر روان این امکان را به شما میدهد که در سریعترین زمان ممکن آن را به اتمام برسانید. دلنشینی طراحی روی جلد سباستین و چای نعنا و همچنین موآ سبب میشود حس «همذاتپنداری» مخاطب بلافاصله تحریک شده و علاقه بیشتری به خوانش آن ها پیدا کند. این ویژگی گرافیکی در تصاویر به کار گرفته شده درون کتاب نیز رعایت شده است.
علاوه بر این، نگارنده برای مثال در «موآ» (به زبان ویتنامی به معنای باران است) تجارب برخوردهای شخصی خود را با ساکنان این کشور و شهرهای که به آنها سفر میکند را بازگو میکند. برخورد با فروشندهای که غذاهای محلی را عرضه میکند و یا گفتوگو با مردم کوچه و بازار فاکتور دیگری است که باز هم سبب میشود مخاطب بیشتر با اثر ارتباط بگیرد.
انتخاب «اسامی تک سیلابی» برای سفرنامهها نیز ویژگی خاص سفرنامههای ضابطیان است و برای هر کدام نیز وجهتسمیه مناسبی مهیا کرده است. برای مثال دلیل انتخاب «موآ» برای سفرنامه اخیرش را بارندگی شدید در ویتنام ذکر میکند و اینکه به هر نقطهای که سفر میکرده باران همراه وی بوده است.
فعالیت در حرفه روزنامهنگاری کمک شایانی به ضابطیان برای نگارش خاطراتش کرده و میتوان سفرنامههای وی را نوعی «ژورنالیسم گسترشیافته» تلقی کرد البته جنس این روزنامهنگاری بیشتر به سمت مردمنگاری و تحقیقی گرایش پیدا میکند.
در سفرنامههای وی شما خود را جدا از مؤلف تصور نمیکنید و بسیار به وی نزدیک هستید و حتی میتوانید تصور کنید اینک در کنار نگارنده در کوچههای شهرهای مهم مراکش در حال قدم زدن هستید.
نوشتن از کشورهایی که درباره آنها نمیدانیم
ویژگی دیگر سفرنامهها این است که بعضاً در مورد کشورهایی است که کمترین شناختی از آنها نداریم. برای مثال ویتنام و مراکش و حتی کوبا کشورهایی هستند که در سنت نگارش سفرنامهنویسی ایرانی چندان مأنوس نیستند و شاید آخرین گزینهها برای سفر باشند چه برسد به اینکه بخواهیم از سفر به آنها گزارشی نیز تهیه کنیم. در خاطرم هست زمانی که در جامجهانی ۲۰۱۸ با مراکش همگروه شده بودیم، بسیاری از ارجاعاتی که در مورد مراکش از سوی مجریان تلویزیون داده میشد برگرفته از اطلاعات کتاب «چای نعنا» بود.
نکته بارز دیگر، دقیقنویسی و ریزبینی خاصی است که مختص سفرنامههای این نگارنده است. به گفته خودش «وقتی سفر میکنیم تا بنویسیم، انگار دقیقتر سفر کردهایم. چیزهایی را میبینیم و تجربههایی را بدست میآوریم که شاید به طور معمول به آن توجه نداشتیم». در این زمینه نیز بار دیگر روزنامهنگاری به داد وی رسیده است، زیرا اساساً روزنامهنگاری نیز همین دقت نظر و دیدن چیزهایی است که عمدتاً از چشم سایرین پنهان میماند.
ضابطیان اکنون کتابهایی همچون «بیزمستان» را روانه بازار نشر کرده که تجربیات سفر وی به سه کشور تاجیکستان، آذربایجان و گرجستان است و سفرنامه ایتالیای وی نیز در دست روانه شدن به بازار نشر است و میتواند بار دیگر غافلگیریهایی برای مخاطب ایرانی داشته باشد.
نظر شما