قدس آنلاین: هنگامیکه دو سال پیش در چنین روزهایی عمران خان به عنوان نخست وزیر پاکستان سوگند یاد کرد، بسیاری در انتظار شکلگیری دوران جدید و متفاوتی در روابط ریاض و اسلامآباد بودند. این انتظار از آنجا سرمنشأ میگرفت که عمران خان و حزب تحریک انصاف پیش از دستیابی به قدرت و در زمان حضور در مجلس به عنوان حزب اپوزیسیون، منتقد سرسخت و جدی رویکرد دولت اسلام آباد در قبال ریاض بودند، چنانکه در مخالفت پارلمان پاکستان با اعزام نیرو به یمن نقش اساسی ایفا کردند. دقیقاً به همین دلیل بود که پیروزی عمران خان و حزب او در انتخابات با استقبال سرد و توأم با نگرانی مقامات سعودی مواجه شد.
اما قرار گرفتن عمران خان در گود مسائل و تصمیمگیریهای سیاسی دولت، مواجهه او با چالشهای بزرگ اقتصادی یک دولت تقریباً ورشکسته و در کنار همه اینها نفوذ ارتش در ساختار تصمیمگیری دولت؛ همگی موجب شدند تا وی و حزبش دوباره به سوی همان مسیری سوق پیدا کنند که روابط سنتی میان ریاض و اسلام آباد در طی چند دهه اخیر را شکل داده بود. این روابط عمدتاً بر کمکهای وسیع مالی عربستان سعودی به پاکستان و در برابر آن حمایت و پشتیبانی اسلام آباد از مواضع منطقهای و بین المللی ریاض متکی بوده است. سفر یک سال و نیم پیش بن سلمان به پاکستان و وعده او برای سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی چند میلیارد دلاری و همچنین پروژه تأمین انرژی بلند مدت و اقساطی برای اسلام آباد، به خوبی روشن ساخت که عمران خان نتوانسته خود را از مسیر این روابط سنتی و یکسویه جدا سازد. اکنون تبعات این رویکرد دامن عمران خان و دولتش را گرفته و او را نیز وارد همان چرخهای کرده است که اسلافش به طور مکرر گرفتار آن شده بودند. به نظر می رسد انتقادهای شدید چند روز گذشته قریشی، وزیر خارجه پاکستان نسبت به رویکرد آل سعود در قبال کشمیر و ممانعت ریاض از تشکیل اجلاس کنفرانس اسلامی، به مذاق حاکمان ریاض خوش نیامده و آنها دستور توقف کمکها و بهویژه تأمین انرژی به اسلام آباد را صادر کرده اند. با توجه به بحران شدید اقتصادی اسلام آباد و رکود ناشی از ویروس کرونا، این مسئله میتواند ضربه اقتصادی بزرگی به دولت عمران خان وارد کند. دقیقاً به همین دلیل است که اسلام آباد دست به کار شده و تلاش دارد تا با فرستادن فرمانده ارتش به ریاض، شرایط را تا حد ممکن تلطیف کند. هرچند با توجه به رابطه نزدیک ارتش پاکستان و آل سعود احتمال مؤثر واقع شدن این اقدام بسیار زیاد است؛ اما به عقیده برخی کارشناسان سیاسی در داخل و خارج از اسلام آباد شاید زمان آن رسیده باشد که اسلام آباد در اساس این رابطه سنتی و یکجانبه دگرگونی ایجاد کند. با در نظر گرفتن تغییرات ایجاد شده در بلوکبندیهای منطقهای و بهخصوص با نزدیکی روابط هند و آمریکا از یک سو و ریاض و دهلی نو از سوی دیگر، اسلام آباد این ظرفیت را دارد که با نزدیک شدن بیشتر به کشورهایی چون چین، ایران و ترکیه از میزان وابستگی خود به عربستان بکاهد و خود را از تله این روابط یکسویه و بعضاً حقارتبار رهایی بخشد. اما سؤال اینجاست که آیا این اتفاق در آیندهای نزدیک رخ خواهد داد؟
نظر شما