قدس آنلاین: گلناز علیخانی؛ مؤسس خیریه فرشتههای زمینی، فرزند شهید، دارای مدرک دکترای روانشناسی و ساکن استان خوزستان شهر اهواز است. او که پرورش یافتن در یک خانواده مذهبی را از افتخاراتش برمیشمارد، از سال ۹۱ فعالیتهای خیرخواهانه خود را با تأسیس این خیریه شروع کرده و اقدامهای فراوانی برای سالمندان، کودکان سرطانی و زوجهای جوان انجام داده است. پس از به کما رفتن به مدت ۶ ماه و ۲۱ روز در اثر سانحه تصادف و سپس هوشیاری، طبق گفته خودش، تصمیم به تغییر و وقف زندگی خود در راه اعمال انساندوستانه میگیرد. تأسیس خیریه فرشتههای زمینی با هدف کمک به مستضعفان، محرومان، بیماران سرطانی و افراد سالمند، تصمیم زیبایی است که توسط این بانوی خیراندیش محقق شده است. در ادامه گفتوگوی ما با این بانوی خیّر را بخوانید.
لطفاً درباره فعالیتهای خیرخواهانه خود در خیریه فرشتههای زمینی توضیحاتی بفرمایید.
من کاردرمان کودکان اُتیسم و کودکان مبتلا به سرطان هستم و مسئولیت امورات خیریه از جمله رسیدگی به ایتام، نیازمندان، سالمندان و زوجهای جوان را بر عهده دارم.
در دوره کاردرمانی با یک کودک اُتیسم که ابتلای خفیف داشت، او در حین کاردرمانی و آموزش، آرزویش را به من با این لحن که «خاله اگر من درسهایم را جواب بدهم شما من را میبرید آن گنبد طلایی را ببینم؟» بیان کرد و خودم تصمیم گرفتم همراه با آن کودک اُتیسم برای نخستین بار برای زیارت امام رضا(ع) به مشهد سفر کنیم. الحمدلله حضرت، توفیق زیارت عنایت فرمودند و با یکدیگر به حرم مطهر رضوی مشرف شدیم. خوشبختانه آن کودک اکنون در حال تحصیل است و همین اتفاق موجب انگیزهای مضاعف برای ادامه فعالیتهای خیرخواهانهام شد.
تا به حال از طرف خیریه فرشتههای زمینی چند نفر از کودکان سرطانی و... را برای زیارت حضرت شمسالشموس به مشهد مقدس آوردهاید؟
به همت این خیریه از سال ۹۱ تا ۹۸ بیش از ۳۰۰ نفر از کودکان سرطانی، ۷۵ نفر از معلولان و ۷۰ زوج جوان به مشهد مقدس برای زیارت مضجع نورانی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) مشرف شدهاند و در قالب همین تشرفها برخی از مادران کودکان سرطانی به صورت دلی معتقدند که امام رضا(ع) فرزند مبتلا به سرطانشان را شفا داده است. حقیقتاً نخستین نگاه این کودکان معصوم به گنبد طلای سلطان توس، مملو از حس آرامش و امید به زندگی است و همین همراهی با کودکان برای من بسیار لذتبخش است و انگیزهام را برای ادامه کار مضاعف میکند.
شروع فعالیتهای خیرخواهانه در ابتدا لذتبخش است اما گاهی اوقات با گذشت زمان و وجود سختیهای مسیر، خستگی به سراغ آدم میآید و موجب کاهش انگیزه میشود، شما چطور برای ادامه کار این همه انگیزه دارید؟
زمانی که بنده با خدای خودش ارتباط قشنگ برقرار کند هیچ موقع از کار کردن برای رضای خدا خسته و بیانگیزه نمیشود؛ چرا که هر کار خیری که برای رضایت خداوند انجام میدهد موجب احساس سبکی و آرامش روح، جسم و وجدانش خواهد شد. بنابراین همین احساس مثبت از ایجاد لبخند روی لب کودکان، هدیه شاخه گلی به سالمندان و تهیه جهیزیه برای زوجهای جوان موجب تداوم فعالیتهایم در این زمینه شده است. متأسفانه بنده سال گذشته مبتلا به سرطان خون شدم که به محض اطلاع از این بیماری چند روزی از حال مساعدی برخوردار نبودم و به ناچار از اهواز به تهران برای شیمیدرمانی حرکت کردم و زمانی که عمل شیمیدرمانی ام تمام شد دوباره با حالی نزار به اهواز بازگشتم. ولی به محض دیدن بچههای سرطانی که چند روزی شرایط آنها را نظیر شیمی درمانی، درد استخوان و... در بیمارستان تهران تجربه کرده بوم تصمیمم بر آن شد که فعالیتهای خیرخواهانهام را ادامه بدهم و برای تسکین دردهایشان، شاد کردن دلهای کوچکشان و برآورده کردن آرزوهایشان کنار آنها حضور داشته باشم.
چه اتفاقی میتواند موجب شادی دل شما و لبخند روی لبتان شود؟
پرسش خیلی سختی است، من تقریباً ۱۰ سال است که بر اثر سانحه تصادف پدر و مادرم را از دست دادهام و نتوانستهام وجودشان را حس کنم. این سانحه زمانی که من در کُما بودم رخ داده است و تنها اتفاقی که میتواند من را به آرامش برساند؛ دیدار با پدر و مادرم در عالم خواب است.
انتهای پیام/
نظر شما